آن گونه که روز گذشته، معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران گفته است، هماکنون 90 درصد کودکان کار در ایران خانواده دارند.
اگر به صحبتهای این مقام مسئول توجه کنیم، میبینیم که این آمار از جهات مختلفی نگرانکننده است و باید فکری به حال کودکانی کرد که در ظاهر خانواده دارند، اما از حمایت خانواده بینصیبند.
در واقع وقتی اغلب کودکان کار خانواده دارند، این حرف به این معنی است که یا کودک کار، قربانی زیادهخواهیهای خانوادهاش شده است یا این خانواده در چنان فقر زندگی میکند که حاضر شده است آینده کودک را به نان شب بفروشد.
با وجود آنکه بسیاری از کودکان کار، مورد سوءاستفاده باندها و گروههای مختلف قرار میگیرند و احتمال اول قویتر است، اما در هر دو حالت، این کودک کار است که بهجای حمایت و پشتیبانی خانواده، مشکلات مالی آن بر دوشش افتاده است.
یعنی به جای آنکه کودک از مواهب داشتن خانواده بهرهمند شود و از زندگی در کنار خانواده به آرامش و سعادت برسد، اتفاقا خود نهاد خانواده، زندگی و آینده کودک را به تباهی کشانده است.
به همین دلیل واضح، باید با سرپرستان خانوادهای که کودکشان را قربانی زراندوزی کردهاند و آنها را به دست گروههای سودجو میسپارند برخورد قانونی شود، زیرا اجبار کودک به کار کردن و پول درآوردن، مصداق بارز کودکآزاری است و باید با آن برخورد جدی شود؛ حتی اگر این کودکآزاری از سوی پدر و مادر این کودک انجام شود.
امین جلالوند - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد