چرا زندگی امروزی با وجود فراهم آوردن امکانات رفاهی بیشتر برای جامعه عوارض بیشتری را که تهدیدکننده سلامت عمومی افراد محسوب می‌شود ، به همراه آورده است؟
کد خبر: ۶۰۴۷۳۵

چنین پرسشی را می‌شود هر روز با پاسخی تکراری پاسخگو بود؛ بی‌حرکتی ، رژیم غذایی پرچربی، پرکربوهیدرات و شیوع بی‌رویه چاقی در جوامع امروزی با وجود تمام‌ هشدارها به‌وفور مشاهده می‌شود که به خودی‌خود باعث افزایش بروز بیماری‌هایی مانند دیابت، سکته قلبی و سکته مغزی شده است. سکته مغزی خود به عنوان یکی از علل شایع مرگ و میر در جوامع و نیز ناتوانی‌های سنگین جسمانی در افراد، یکی از پیامدهای این نوع زندگی به ظاهر متمدنانه محسوب می‌شود.

قدم نخست: مقابله با سکته مغزی؛ تغییر سبک زندگی

برای مقابله با سکته مغزی سه راهکار مهم و عمده پیش رو داریم: اول؛ پیشگیری از بروز سکته مغزی. دوم؛ برخورد اولیه و درمان عوارض حاد این بیماری و سوم؛ کاهش عوارض ناتوانی جسمانی در درازمدت. در قدم اول، توصیه اصلی برای پیشگیری از بروز سکته مغزی به اصلاح شیوه زندگی مانند کاهش مصرف مواد دارای چربی و قند فراوان، کم‌کردن مصرف نمک، افزایش فعالیت جسمانی و ورزش، مصرف‌نکردن سیگار، کنترل فشار خون و کاهش وزن می‌گردد که نیازمند فرهنگسازی و آموزش مداوم در سطح رسانه، آموزش و پرورش و دانشگاه است.

3 ساعت فرصت دارید

گام بعدی به تشخیص سریع علائم و درمان‌های اولیه و طولانی‌مدت عوارض ناشی از سکته مغزی باز می‌گردد. علائم سکته مغزی بسیار متنوع است و آگاهی عمومی برای شناخت این علائم برای مراجعه هر چه سریع‌تر به اورژانس‌ها و مراکز بیمارستانی بسیار اهمیت دارد. این علائم را به طور خلاصه می‌توان به‌صورت احساس ضعف و کاهش قدرت عضلانی در یک سمت بدن، بی‌حسی و احساس خواب‌رفتگی نیمی از صورت یا بدن، انحراف صورت، دوبینی، احساس سرگیجه و نداشتن تعادل، سوزش و گزگز کردن دور لب‌ها و دهان، اختلال تکلم و نوشتن، تاری دید ناگهانی و سرانجام کاهش هوشیاری را ذکر کرد. نکته شایان توجه این‌که این علائم باید به طور حاد ایجاد شده باشد و در مدت زمان کوتاهی فرد یا اطرافیان متوجه بروز این علائم شده باشند. بروز این نشانگان به عنوان وضع اورژانسی تلقی شده و خود فرد یا اطرافیان باید بسرعت برای دسترسی به اورژانس یا بیمارستان اقدام کنند. علت اورژانسی‌بودن برخورد با این علائم در این نکته است که از مهم‌ترین و طلایی‌ترین زمان‌های درمان سکته مغزی در سه ساعت اولیه بعد از بروز علائم است، در صورتی که طی این مدت بتوان بیمار را به اورژانس مراکز درمانی رساند و واجد شرایط بودن بیمار با تزریق داروهای رقیق‌کننده خون تحت نظر متخصص مغز و اعصاب در بسیاری موارد از عوارض طولانی‌مدت سکته مغزی می‌توان جلوگیری کرد.

البته در این مسیر، مشکلاتی چون نبود آگاهی سریع علائم از سوی فرد و اطرافیان، تاخیر اورژانس یا اطرافیان برای انتقال بیمار به بیمارستان، ترافیک شهری و سرانجام‌ نبود‌ داروی مورد نظر و امکانات لازم در اورژانس‌های بیمارستانی، همه دست در دست هم داده است تا این مرحله از درمان در کشور ما بسیار کمتر از آنچه که باید در دسترس بیماران قرار می‌گیرد.

چند نکته کلیدی که نباید فراموش کنید

نکته مهم دیگری که بیماران و اطرافیان فرد مورد سکته مغزی باید در نظر داشته باشند، این است که تجویز نا آگاهانه و بی‌مورد داروهای ضدفشار خون در این مرحله در منزل می‌تواند عوارض ناشی از سکته مغزی را تشدید کند. مساله مهم دیگر این‌که در صورت بروز علائم اولیه سکته مغزی و رفع آن پس از مدتی مانند یک ساعت را می‌توان به عنوان زنگ خطر ایجاد سکته مغزی در نظر گرفت که می‌تواند در آینده برای فرد ایجاد مشکل کند. پس در صورت ایجاد گذرای این علائم باید به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کرد تا در صورت یافتن دلیل بروز علائم برای رفع یا پیشگیری از بروز سکته مغزی اقدام شود.

فاصله از مرگ تا درمان

گام بعدی پس از بروز سکته مغزی، درمان نگهدارنده و تشخیص دلیل ایجاد سکته است. اهمیت این مرحله در این است که بسیاری از عوارض خطرناک و مرگ و میر بیماران در بیمارستان در این مرحله رخ می‌دهد که این خود به‌شدت و وسعت سکته مغزی، محل ایجاد سکته در مغز و نیز عوامل زمینه‌ساز بروز سکته مانند بیماری‌های زمینه‌ای قلبی- عروقی، دیابت، نارسایی‌های دیگر ارگان‌ها مانند کلیه و... بستگی دارد؛ بنابراین پس از گذر از این مرحله و پس از شناخت دلیل زمینه‌ای بروز سکته مغزی برای درمان و پیشگیری این عوامل اقدام شود که این خود شامل تغییر شیوه زندگی و توصیه‌های دارویی لازم است که از سوی پزشک به بیمار ارائه می‌شود.

بازگشت به زندگی روزمره

از آنجا که بافت مغز و سیستم عصبی بخشی از بدن انسان است که ترمیم در آن یا اتفاق نمی‌افتد یا به کندی ایجاد می‌شود، زمانی که بخشی از بافت مغز که مسئول فرماندهی حرکتی اندام است، دچار عارضه سکته می‌شود، بازگشت حرکتی این اندام زمانی صورت می‌گیرد که دیگر بخش‌های مغز در حد امکان خود به کمک بخش آسیب‌دیده برسند و تا حدودی وظایف آن را جبران کنند.

پس مرحله سوم درمان بیماران که بخش توانبخشی و بازگشت فرد به زندگی روزمره است ‌گاهی بسیار زمانبر و گاهی غیرممکن است. در این مرحله جلسات مکرر فیزیوتراپی و کاردرمانی و در صورت نیاز گفتاردرمانی برای بیماران توصیه می‌شود. شروع این مرحله درمانی باید هرچه سریع‌تر برای بیماران آغاز شود؛ چراکه حداکثر پاسخ درمانی و بهبودی در این مرحله طی شش ماه اول ایجاد می‌شود.

دکتر بهرام حقی آشتیانی / متخصص مغز و اعصاب

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها