روان‌شناس، قاتل روانی از آب درآمد

ولکوت شش سال بعد از قتل، از زندان و بیمارستان روانی ترخیص شد. او سپس در سال 1976 نامش را به جمیز سنت جیمز تغییر داد، به دانشگاه رفت و در رشته روان‌شناسی تحصیل کرد و مدرک دکتری خود را گرفت.

بتازگی مشخصی شده این استاد محبوب دانشگاه که اکنون 61 سال دارد در جوانی خود مجنون بوده و به دلیل اختلال شدید روانی دست به قتل خانواده خود زده است. قاتل سابق که حالا رئیس دپارتمان علوم رفتاری در دانشگاه میلیکین است توسط یک روزنامه‌نگار در تگزاس شناسایی شد.

افشای هویت اصلی سنت‌جمیز 46 سال بعد از قتل، جامعه دانشگاهی را شوکه کرده است، اما دانشجویان و همکاران او درصدد دفاع از وی برآمده‌اند. دانشگاه محل کار این مرد باوجود جنجال‌های ایجاد شده، بیانیه‌ای صادر و اعلام کرده است دکتر جمیز در دانشگاه باقی می‌ماند و به تدریس در ترم آینده ادامه خواهد داد.

در ادامه این بیانیه آمده است: با توجه به گذشته پر از آسیب دکتر جمیز، این‌که او توانسته زندگی خود را از نو بسازد و به یک روان‌شناس موفق تبدیل شود جای قدردانی دارد و نباید او را به دلیل خطایی که سال‌ها قبل و در نوجوانی انجام داده دوباره مجازات و از حقوقش محروم کرد.

خود دکتر جمیز واکنشی به این خبر نشان نداده و سکوت کرده است. او در برابر پرسش‌هایی که در این مدت خبرنگاران از وی پرسیده‌اند فقط گفته به بیانیه دانشگاه مراجعه کنند.

در همین حال یکی از کارشناسانی که در طول محاکمه این مرد در 1968 پرونده را بررسی و اعلام کرده بود متهم مجنون است، در دفاع از او به نشریه شیکاگو سان تایمز گفت: او در زندگی جدیدش یک استاد قابل احترام است. من فکر می‌کنم این واقعا فوق‌العاده است. من سابقه این مرد را می‌دانم و حالا بسیار خوشحال هستم که او را در جایگاه کنونی می‌بینم و این قابل قدردانی است.

یک عضو شورای شهر نیز گفته است دکتر جمیز باید درباره سابقه خود به دانشگاه خبر می‌داد: من از نقطه نظر حقوقی به مساله نگاه می‌کنم. مشکل من این است که چرا این شخص گذشته خود را پنهان کرده است. اگر من پدر و مادر یکی از دانشجویانی بودم که به دانشگاه میلیکین می‌رود دلم می‌خواست درباره این مرد بدانم و بعد تصمیم بگیرم.

در گزارش افشاگرایانه روزنامه‌نگار تگزاسی آمده است: جیمز وولکات دانش‌آموز بسیار باهوش و موسیقیدان حرفه‌ای بود که در حومه آستین از توابع تگزاس همراه پدرش دکتر زیست‌شناس و مادر و خواهرش زندگی می‌کرد. او زمانی که 15 سال داشته، مقدار زیادی چسب هواپیما خورد، یک اسلحه کالیبر 22 برداشت، به اتاق‌نشیمن، جایی که پدرش در حال مطالعه بود، رفت و به سینه او شلیک کرد. این مرد سپس به اتاق خواهرش رفت و به سینه و صورت او شلیک کرد. سپس به سراغ مادرش رفت و او را نیز کشت. سپس از خانه بیرون رفت و با گریه از همسایه‌ها کمک خواست و ادعا کرد کسی به خانواده او شلیک کرده است، اما زمانی که پلیس به خانه وی رسید اعتراف کرد قتل را خودش انجام داده است. سپس گفت او از خانواده خود متنفر بوده است. / ضمیمه تپش

منبع: دیلی‌میل