چگونه با سندروم شلختگی درخانه برخورد کنیم؟

خدایا! من رو بکش از دست این شوهر شلخته!

شلختگی را در خانه‌مان از بین ببریم

تو لنگه جوراب منو ندیدی؟

فرقی نمی‌کند کجای ایران باشی، دختر که باشی خیلی زود با رسم و رسوم خانه‌داری آشنا می‌شوی. رسم و رسومی که مجموعه‌ای از قوانین نانوشته است. قوانینی که همه باید آن را بدانند. برای همین هم چه دوست داشته باشی و چه نداشته باشی، مادرت از همان سال‌های اول زندگی کتاب قانون خانه و خانه‌داری را ورق می‌زند و هر روز بخشی از آن را به تو دیکته می‌کند. تو هم باید آن را یاد بگیری؛ تنبلی هم معنایی ندارد. بالا بروی، پایین بیایی باید این قوانین را فوت آب شوی.
کد خبر: ۵۸۴۵۹۵

البته یک پرانتز هم باید باز کنم و آن این که این قانون در هر منطقه بسته به سنت‌ها و فرهنگ خاص آنجا، قدری تفاوت دارد. خب تو هم که قرار نیست خیلی از منطقه‌ات دور شوی؛ تازه اگر هم بشوی کلیات یکسان است، پس نگران نباش.

یکی از فصل‌های جذاب (البته برای مادران) این کتاب نانوشته، «شلختگی» نام دارد. آه از نهادتان برنیاید. به قول مادرها، صبر کنید خودتان پدر و مادر شوید، آن وقت متوجه می‌شوید که بچه شلخته داشتن یعنی چه. اصلا یادتان باشد، این که مادرها مرتب می‌گویند «بچه چقدر شلخته‌ای»، «اینم شد اتاق؟ این شد کمد؟ والله تو دیگه نوبر شلختگی هستی» و ده‌ها و صدها نوع دیگر از این کنایه‌ها، فقط و فقط به خاطر بچه‌هاست و بس. بچه‌هایی که یک روز باید در خانه خودشان به رتق و فتق امور بپردازند و آن موقع قدر تعلیم‌های روزگار جوانی را درک می‌کنند، چرا که زن و مرد شلخته همیشه هَشتَش گرو نُهَش است. کارهایش در هم می‌پیچد و کلافه از دست زندگی، آرامشش فدای شلختگی می‌شود.
همه اینها را گفتیم و نوشتیم که متقاعد شوید مطالب این دو صفحه را خوب بخوانید و اگر پسندیدید به کار ببرید. شاید فقط مروری بر دانسته‌ها باشد و شاید حرف جدیدی برای شما داشته باشد.

شما هم شلخته‌اید؟

شلخته کیست و شلختگی چه تعریفی دارد؟ خیلی​ به محض دیدن چند برگ کاغذ که روی میز کار افتاده، تصور می‌کنند صاحب میز آدمی شلخته و بی‌نظم است. در مقابل، گروهی هم هستند که لباس‌های به هم ریخته داخل کمد و تلنبار شده روی مبل و صندلی، ظرف‌های نشسته داخل ظرفشویی و انبوهی از مجله‌ها و روزنامه‌ها را که گوشه اتاق روی هم جمع شده، نادیده می‌گیرند و فکر می‌کنند اینها نشانه شلختگی نیست. پس بالاخره چه کسی شلخته است و کدام یک از افراد مرتب و تمیز هستند؟
معمولا شلخته‌ها مشکلی با این اخلاق ندارند و فکر می‌کنند زندگی‌شان کاملا طبیعی است ولی اطرافیان‌شان از این وضع خسته می‌شوند و دائم آنها را سرزنش می‌کنند. برای همین گاهی حتی ممکن است این افراد تصور کنند دیگران با آنها مشکل دارند و شلختگی بهانه‌ای برای گرفتن ایرادهای جورواجور است. این موضوع بخصوص در زندگی مشترک و میان زن و شوهرها بسیار به چشم می‌خورد. همان‌ها که یکی‌ تمیز است و شریک زندگی‌اش بی‌نظم. همسری که از صبح تا شب باید اسباب و لوازم دیگری را جمع و جور و خانه را مرتب کند و از بی‌فکری‌ها و بی‌نظمی‌های همسرش هم خسته و دلخور می‌شود.
می‌گویند آنها که شلخته و بی‌نظم هستند این روش را در خانواده‌شان دیده و آموخته‌اند. گروهی هم باور دارند آقایان شلخته‌تر از خانم‌ها هستند. از نظر اینها، خانم‌ها باید با همسران‌شان بسازند و بی‌نظمی آنها را نادیده بگیرند. در صورتی که بعضی​ آقایان هم از داشتن زن شلخته شکایت می‌کنند و همین موضوع نشان می‌دهد، شلختگی فقط مختص آقایان نیست.
بنابراین آنچه مهم است این که همه باید محیطی مرتب و تمیز برای زندگی داشته باشیم. باید سعی کنیم بی‌نظمی‌ها و شلختگی‌ها را در خانه به حداقل برسانیم و با چنین رفتاری دیگر اعضای خانواده را آزار ندهیم.
در ضمن، مطمئن باشید اگر سال‌ها به شلختگی عادت کرده‌اید باز هم می‌توانید این روش را تغییر دهید و زندگی آرام و مرتبی را تجربه کنید؛ بی‌شک این کار ارزش امتحان کردن را دارد و نتیجه‌اش به نفع‌تان خواهد بود.

انگار بمب خورده تو اتاقش

این عبارت را بارها و بارها در خانه می‌شنویم، «انگار بمب خورده تو اتاقش». جمله‌ای که شده ورد زبان بابا و مامان، از بس که این برادر کوچک من اتاقش بهم ریخته و نامرتب بود. جمله‌ای که دیگر اثرش را هم از دست داده و به قول مامان هر چه بیشتر می‌گفتند، کمتر اثر می‌کرد.
راستش را بخواهید من هم نمی‌توانم اتاق او را برایتان تعریف و تفسیر کنم. اتاقی که گاهی باز کردن درش هم مشکل می‌شد، از بس که خرت و پرت کف آن پخش و پلا بود. اتاقی که درهای کمدش به زور بسته می‌شد و روی میزش پر بود از لوازمی که اگر می‌خواستی تک‌تک‌شان را بشماری یک ساعتی وقتت را می‌گرفت. اتاقی که گاهی یک جفت جوراب در آن پیدا نمی‌شد، اما همان موقع ده لنگه جوراب جورواجور جلوی چشمت رژه می‌رفت.در همان دورانی که برادر کوچک بنده حرف هیچ کسی را گوش نمی‌داد و هر روز یک بمب جدید توی اتاقش منفجر می‌شد، یکی از دوستانش سری به او زد. از شانس برادر کوچک یا بهتر است بگویم از شانس ما، آن دوست کارشناسی ارشد روان‌شناسی‌اش را تازه به پایان رسانده بود. دو دوست یک ساعتی با هم حرف و گپ زدند و بعد از رفتن آقای روان‌شناس، من و مادر با دهان‌های باز و چشمان گرد دیدیم که برادر کوچک مشغول جمع و جور کردن اتاقش است. صد البته یک روز و دو روز که چندان افاقه نمی‌کرد، اما همین شروع برای ما که چند سالی تلاش بی‌فایده کرده بودیم، هم عجیب و هم خوشایند بود. البته از چهره ما دیدنی‌تر، قیافه بابا بود وقتی شب به خانه آمد و ماجرا را از زبان مامان شنید.
آن روز گذشت و هر روز اوضاع بهتر می‌شد تا این که یک روز خیلی آرام، علت این تغییر را از برادر کوچک جویا شدم. اول خیلی راه نمی‌داد و ادامه حرف را نمی‌گرفت، اما به سبک و سیاق همه خواهر و برادرهای دیگر، کم‌کم یخش آب شد و زبانش باز.
وقتی از اتاق بیرون آمدم و مامان چهره گشاده مرا دید، او هم طاقت نیاورد و گفت: «زود باش بگو ببینم موضوع چیه؟» و مثل خیلی از مادرهای دیگر که تو فکرشان کلی آرزو برای بچه‌ها دارند ادامه داد: «نکنه خبریه؟»
اما خنده مرا که دید خیالش قدری راحت و دلشوره‌اش کم شد که ماجرا چیز دیگری است. نشستم کنارش و گفتم «این دوست برادر کوچک بنده، برای پایان‌نامه‌ا‌ش یک طرح پژوهشی داشته که نتایجش از این قرار بوده که آدم‌های شلخته در امور مختلف زندگی مثل شغل، تحصیل، زندگی مشترک و بچه‌داری (البته این دو مورد را به خاطر دل مادر با آب و تاب بیشتر گفتم) چندان موفق نیستند و برعکس آنها، افرادی که در دوره نوجوانی و جوانی به نظم و ترتیب اهمیت می‌دهند و جمع خانوادگی‌شان روی این موضوع حساس است در زندگی آینده، رشد و شکوفایی بیشتری دارند، آرام‌تر هستند و تنش و هیجانات کمتری را تجربه می‌کنند و این شده که برادر عزیزم عزمش را جزم کرده که از آن پیله شلوغ و پلوغش بیرون بیاید.»
حرف‌های آن روز من و مامان تمام شد، اما تا امروز هم متوجه نشدم چه شد که برادر کوچکم با این سرعت مسیرش را تغییر داد، هر چه بود هم به خودش کمک کرد و هم فضای خانه را آرام‌تر ساخت.
از آن به بعد من هم یقین کردم که زندگی دور از شلختگی‌ها (چه در خانه و چه در اجتماع) زندگی‌ای آرام‌تر و دلنشین‌تر است.

از​آن طرف بام نیفتید

بی‌نظمی و شلختگی خوب نیست. همه هم این را می‌دانند، اما تمیزی بیش از حد هم خوب نیست. اگر خیلی مرتب و منظم وسایل‌تان را در جای مخصوص بگذارید و هر چیزی را به درستی در جایش قرار دهید، هیچ ایرادی ندارد ولی اگر این کار به وسواس تبدیل شود و همه فکر و ذهن‌تان را مشغول کند، دیگر نمی‌شود از این رفتار دفاع کرد.
البته بسیاری از کسانی که دچار چنین وسواسی هستند فکر می‌کنند کارشان طبیعی است و بقیه مردم بی‌فکرند و نمی‌دانند چطور باید خانه و زندگی‌شان را تمیز و مرتب نگه دارند. این گروه، معمولا فرصت کافی برای رسیدگی به سایر کارها را هم ندارد، چون از صبح تا شب مشغول جمع‌ و جور کردن خانه‌شان هستند. هفت روز هفته، خانه را جارو می‌کنند، روزی چند مرتبه ظرف‌ها را می‌شویند، هر وسیله‌ای که روی زمین جا مانده باشد، سریع برمی‌دارند، می‌شویند و در جای خودش می‌گذارند و البته خیلی هم حواس‌شان هست که لوازم کج و نامرتب در جایش قرار نگیرد. با این همه کار، معلوم است که دیگر وقتی برای سرو سامان دادن به بقیه کارهای مهم خانه باقی نمی‌ماند!
اینجا هم مثل بقیه مواردی که در زندگی با آن روبه‌رو هستیم، تعادل حرف اول و آخر را می‌زند. به این معنی که نه شلختگی و بی‌انضباطی خوب است و نه تمیزی و نظم بیش از حد. مسلما رفتاری متعادل که نه به سمت در هم ریختگی و بی‌نظمی پیش برود و نه موجب وسواس شود، بهترین راهکار خواهد بود. پس تا حد امکان تمیز و مرتب باشید، اما نگذارید این رفتار مثبت به شکل وسواس دربیاید.

خانه‌، نشان‌دهنده روحیه ساکنانش است

می‌گویند چهاردیواری اختیاری است. پس هرکس در این چهاردیواری، طوری رفتار می‌کند که دوست دارد و خودش می‌پسندد. البته قوانین خانواده هم سر جای خودش است، ولی در کل، محیط خانه فضایی است که افراد آزادتر و راحت‌تر از سایر مکان‌ها می‌توانند روحیات و علایق خود را نشان دهند. بی‌شک، نظم و ترتیب اعضای خانواده هم یکی از بهترین ویژگی‌هاست که به کمک آن می‌توانیم به روحیات اعضای خانواده پی ببریم.
بعضی از خانه‌ها، تمیز و مرتب است، هر چیزی سر جای خودش قرار دارد و خانه از تمیزی برق می‌زند. در مقابل، خانه‌هایی هم هست که آشفتگی و به هم ریخته بودن لوازمش از همان لحظه اول ورود، چشم را می‌زند.
گاهی این نامرتبی و بی‌نظمی، موقت است؛ مثل روزهایی که مهمان داریم و فرصت نمی‌شود همه وسایل را جمع‌ و جور کنیم یا زمانی که بیمار می‌شویم و توانایی رسیدگی به کارهای خانه را نداریم. با این حال، برای بعضی از خانواده‌ها این بی‌نظمی‌ به شکل عادت درمی‌آید و آنها همیشه شاهد چنین وضع هستند.
آن‌طور که متخصصان می‌گویند بی‌انگیزگی، افسردگی، خستگی، نبود علاقه نسبت به زندگی خانوادگی و بی‌توجهی سایر اعضای خانواده نسبت به خانم خانه که مسئول انجام چنین کارهایی است همگی می‌تواند در ایجاد خانه‌ای به هم ریخته و نامرتب کمک کند. از طرف دیگر، داشتن چنین خانه‌ای و زندگی کردن در این آشفتگی هم می‌تواند به ضرر ساکنان خانه باشد. همه انسان‌ها طالب نظم هستند و به همین دلیل زمانی که در محیطی آشفته و نامرتب قرار می‌گیرند، احساس آشفتگی به آنها نیز منتقل خواهد شد و آرامش نخواهند داشت.
پس بهتر است زودتر دست به کار شوید؛ شاید این بی‌اهمیتی و بی‌توجهی نسبت به تمیز نگهداشتن خانه، موضوعی جدی باشد که نیاز به درمان دارد. اگر چنین است، از متخصصان کمک بخواهید تا هرچه زودتر این مشکل برطرف شود.

قوانینی برای داشتن یک خانه مرتب

یک لنگه جوراب گوشه اتاق افتاده و یکی دیگه روی تختخواب، شلوارها و لباس‌های شسته و نشسته هم درهم و به هم ریخته روی مبل جمع شده. هر روز صبح، وقتی می‌خواهد از خانه بیرون بیاید و به محل کارش برود، چند دقیقه‌ای باید دنبال لباس‌های تمیزش بگردد؛ تازه اگر از زیر یک کوه لباس و خرت‌ و پرت دیگر که روی هم تلنبار شده، هنوز بتوان لباس تمیزی پیدا کرد!
دور تا دور خانه را که بگردی، ده‌ها شی‌ء مختلف پیدا می‌‌کنی که بدون هیچ نظم و ترتیبی همه جا پخش هستند. آشپزخانه هم که داستان خودش را دارد؛ به‌هم‌‌ریختگی و آشفتگی اسباب و لوازم آشپزخانه از یک طرف و بوی میوه‌های گندیده و غذاهای کپک‌زده‌ای که مدت‌هاست در یخچال و گوشه و کنار آشپزخانه مانده، از طرف دیگر حس و حال بدی به افراد می‌بخشد.
اینقدر خانه شلوغ و درهم ریخته است که در نگاه اول، به نظر می‌رسد هیچ کاری از دست کسی ساخته نیست؛ مگر این‌که خانه را با همه اسباب و لوازمش بکوبند و از اول بسازند! در صورتی که شلوغ‌ترین خانه‌ها را هم می‌توان جمع ‌و جور و مرتب کرد. فقط باید با صبر و حوصله، قدم به قدم پیش بروید و همه گوشه و کنار خانه را مرتب کنید. با این حال اگر می‌خواهید هیچ وقت خانه‌تان دچار چنین وضع نشود و اگر دوست دارید همیشه در خانه‌ای تمیز و مرتب زندگی کنید، خوب است از همان روزهای اول به فکر پیشگیری از به هم ریختگی و بی‌نظمی باشید. بی‌شک این کار راحت‌تر از جمع‌ و جور کردن است.

هر چیزی جایی دارد

مسلما در هر خانه‌ای، هر چقدر هم که کوچک و کم‌جا باشد، هر یک از اشیا و لوازم جای مخصوصی برای خودش دارد؛ لباس‌ها، وسایل آشپزخانه، لوازم کار و درس بچه‌ها، کتاب‌ها، اشیای تزئینی و ... هر یک باید سر جای خودش قرار بگیرد.
بعضی وقت‌ها، بخصوص زمانی که عجله داریم یا روزهایی که خیلی حال و حوصله جمع و‌جور کردن خانه را نداریم، اسباب و لوازم را در نزدیک‌ترین جای ممکن می‌گذاریم و دنبال کارهای دیگر می‌رویم. شاید همان روز یا همان لحظه از این کار حس خوبی داشته باشیم اما مطمئنا پس از گذشت چند ساعت یا چند روز، باید منتظر خانه‌ای به هم ریخته باشیم که هر یک از اسبابش در گوشه‌ای افتاده و خاک می‌خورد. پس اگر نمی‌خواهید خانه‌تان نظم و ترتیبش را از دست بدهد و اگر دوست دارید همیشه همه چیز در جای خودش باشد، هیچ وقت و به هیچ بهانه‌ای اسباب خانه‌تان را جابه‌جا نکنید. خستگی، عجله، بی‌حوصلگی و هیچ موضوع دیگری هم نباید بهانه‌ای شود برای بی‌نظمی و به هم ریختگی!

این همه اسباب به چه دردی می‌خورد؟

بعضی ​خانه‌ها بیشتر از این‌که شبیه خانه و محلی برای زندگی‌ باشد، مثل سمساری‌هاست، پر از اسباب و وسایل مختلف. انگار برای صاحبخانه خیلی هم مهم نیست که خانه‌اش اندازه یک قوطی کبریت است و نباید این همه بار و اسباب را داخل آن بچیند.
این خانه‌ها معمولا نه‌تنها به ساکنانش آرامش نمی‌دهد که اغلب هم به هم ریخته و بی‌نظم به نظر می‌رسد؛ چون به هر گوشه‌ای که نگاه کنید، حتما یکی دو​ وسیله مختلف خواهید دید. شاید تمام لوازم با نظم و ترتیب هم چیده شده باشد، ولی اینقدر تعدادشان زیاد است که به هیچ عنوان نظمی در آنها دیده نمی‌شود و نمی‌تواند آرامش‌بخش باشد.
نگران نباشید؛ بدون ترس و تردید، اسباب اضافی را کنار بگذارید و از آنها نجات پیدا کنید. بعضی ​ لوازم هم اضافه نیست و حتما روزی به کارتان خواهد آمد اما برای مرتب کردن آنها هم راه‌حلی وجود دارد. لازم نیست همه اشیا و اسباب مورد نیاز و ضروری را جلوی چشم بچینید. می‌توانید آنها را مرتب کرده و در قفسه‌ها، کمدها، کابینت‌ها، جالباسی یا هر فضای مناسب دیگری که در اختیار دارید، قرار دهید.
یادتان باشد خانه‌های شلوغ و پر از لوازم هیچ وقت مرتب و منظم به نظر نمی‌آید و آرامش ساکنان خانه را نیز برهم می‌زند.

کمد آقای ووپی

آقای ووپی را یادتان هست؟ همان شخصیت معروف و محبوب کارتون‌های دوران کودکی، همان که هر وقت در کمدش را باز می‌کرد تمام اسباب و اثاثیه‌اش بیرون می‌ریخت. حالا حکایت بعضی‌​ هم همین داستان آقای ووپی را یادآوری می‌‌کند.
آنهایی که خانه‌هایشان تمیز است و مرتب. هر چیزی سرجای خودش است و هیچ وسیله اضافه و سرگردانی در خانه‌شان دیده نمی‌شود. همان‌ها که خیلی تمیزند، ولی وای به روزی که مجبور شوند در حضور مهمانان، در کمدی را باز کنند یا داخل کابینت‌شان مشخص شود!
این افراد ـ که البته تعدادشان هم خیلی کم نیست ـ چنان راحت و بی‌دردسر و در عرض چنددقیقه، کل خانه‌شان را تمیز می‌کنند که دهان از تعجب باز می‌ماند. آنها شیوه مخصوصی دارند که واقعا در کوتاه‌ترین زمان ممکن، خانه را تمیز و مرتب خواهد کرد.
یک، دو، سه و همه چیز داخل کمد، انباری، کابینت‌ها، زیر فرش، زیر تختخواب یا هر جای دیگری که دیده نشود. خوب مهمان‌ها هم نمی‌بینند و از نظر آنها همین قدر تمیز بودن کافی است! اما در کابینت که باز می‌شود، قابلمه‌ها روی هم چیده شده و بدون هیچ نظمی بالا رفته است. روی قابلمه‌های کوچک و بزرگ، قوطی‌های رب و بسته‌های ماکارونی است. کمی که بیشتر بگردید و دقیق‌تر نگاه کنید، کیسه‌های فریزر و زباله هم چیده‌شده و کنار قابلمه‌ها قرار گرفته (البته بهتر است بگوییم به زور جا داده شده)‌. درِ کابینت‌های ردیف بالا را که اصلا نمی‌شود باز کرد؛ چون به محض این که در باز شود، چند قاشق و چنگال روی سرتان می‌افتد و بعد از آن باید سریع جلوی بسته‌های حبوبات را بگیرید تا آنها نیفتد. تازه علاوه بر اسباب آشپزخانه، گاهی سروکله اسباب‌بازی‌های ریز و درشت بچه‌ها هم در کابینت‌ها پیدا می‌شود.
بدتر از کابینت‌ها، کمدهای داخل اتاق است. لباس‌هایی که تمیز و کثیف، بدون هیچ نظمی روی هم تلنبار و کنارش چند جعبه کفش چیده شده است. روی جعبه‌های کفش، چند بسته صابون است و کنار آن یک سبد پر از مداد ، خودکار ، خط‌کش و... .
مسلما پیدا کردن لوازم مورد نیاز در چنین خانه‌ای، اینقدر دشوار است که بسیاری از اوقات از خیرشان می‌گذریم. اینها همان کسانی هستند که تند و با عجله، بدون این که به این روزها فکر کنند، اسباب و لوازمی را که روی زمین خانه‌شان ولو شده، داخل کمد و کابینت جا می‌دهند و فکر می‌کنند همین که ظاهر خانه‌شان تمیز باشد، کافی است اما مگر فقط ظاهر خانه است که اهمیت دارد؟ مگر برای پیدا کردن لوازم شخصی نباید کمدها و کابینت‌های تمیز و مرتبی داشته باشیم؟
اگر شما هم می‌خواهید از این وضع نجات پیدا کنید و کمدها و کابینت‌های تمیز و منظمی داشته باشید، زود دست به کار شوید و هر چیز را سر جای خودش قرار دهید. اگر هم بعضی ​ لوازم هنوز جایی برای خودشان ندارند، همین امروز یک جای ثابت و همیشگی برای‌شان تعیین کنید؛ مطمئن باشید این‌کار به نفع‌تان است و کمک می‌کند همیشه زودتر وسایل‌تان را پیدا کنید. البته وسایلی که تمیز و مرتب بوده و زیر دست و پا دوباره کثیف نشده است.

>> نیلوفر اسعدی‌بیگی/ چاردیواری/ جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها