در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رفتن مورینیو به این باشگاه متمول لندنی عجیب بود زیرا وی مثل هر مربی دیگری که طی غیبت شش ساله وی هدایتگر چلسی شد و البته مثل دوره اول حضور خودش با رومن ابراموویچ مالک روسی و میلیاردر این باشگاه مشکل خواهد داشت و بعید است به بنبستی تازه نرسند.
بر همین اساس بود که تصور میشد منچسترسیتی که دو هفته مانده به پایان فصل روبرتو مانچینی ایتالیایی را از مربیگریاش برکنار کرد و حتی از چلسی پرمهرهتر است یا پاری سن ژرمن فرانسه که سقف آرزوهایش بلندتر از سقف تواناییهای کارلو آنچلوتی، سرمربی ایتالیایی این تیم نشان میدهد مقاصد بهتری برای مورینیو باشد، اما او جای آشناتر را برای بازگشت به لیگ محبوبش انتخاب کرد و قدر مسلم این که هواداران چلسی از این اقدام وی بسیار خوشحالند و آن را تحقق آرزوی خود در تمام سالهای دوری وی میدانند. زمانی که حتی اسکولاری، آنچلوتی، ویاس بواش، بنیتس و دیماتئو نتوانستند جانشینانی شایسته برای آقای خاص جلوه کنند و گاس هیدینک هم که سزاوار جلوه کرد، آنقدر دل در گرو پست اصلیاش (سرمربیگری روسیه در سالهای پایانی دهه 2000) داشت که خودش در لندن ماندگار نشد و بعد از فقط پنج ماه به مسکو بازگشت.
ماموریت ناتمام انجام شده!
قرارداد جدید مورینیو با چلسی چهار ساله بوده و او آمده است ماموریت ناتمام خود را در آنجا تمام کند. آن ماموریت، کسب عنوان قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا است.
این در حالی است که دیماتئو ایتالیایی که فقط در سه ماه و نیم آخر فصل 2012 ـ 2011 به طور ضربتی و موقتی جانشین آندره ویاسبواش هموطن جوان مورینیو و سرمربی چلسی شد، این جام را ـ ولو با تاکتیکهایی بسیار منفی ـ برای این باشگاه فتح کرد. حتی رافابنیتس که از نظر هواداران چلسی منفورترین مربی این تیم در سالهای اخیر بود و دائما وی را هو میکردند، امسال قهرمانی «لیگ اروپا» را هم برایشان به ارمغان آورد.مورینیو در دوره اول حضورش در چلسی کلکسیونی از جامها را صید کرد که هیچ مربی دیگری نصیب چلسی نکرده بودند.
با هدایت آقای خاص، چلسی به 50 سال قهرماننشدنش در لیگ انگلیس به پرشکوهترین شکل ممکن پایان داد و دوبار متوالی فاتح این لیگ شد و طی این مدت دو جام اتحادیه انگلیس و یک جام حذفی را نیز به آبیهای شهر لندن هدیه کرد، اما زیادهخواهیهای ابراموویچ و ایستادگی مرد واقعا خاص پرتغالی برابر وی سبب شد مورینیو در همان اوایل فصل چهارم حضورش در چلسی، عطای ماندن در لندن را به لقای آن ببخشد، به این ترتیب او در اوایل پاییز سرد 2007 و بعد از رسیدن به توافقی دوجانبه این تیم را ترک کرد.
بازگشت او را میتوان از دو منظر نگریست و بر آن اساس، پیروزی یا شکست و گامی به جلو یا عقبگرد آشکار تلقی کرد. او چون در باشگاه بزرگتر و مقصدی بسیار مهمتر چون رئال مادرید نتوانست بماند و از رسیدن به هدف اصلیاش (فتح لیگ قهرمانان اروپا) بازماند، به اولین و سریعترین مقصد در دسترس آمد و با این که هواداران و حتی سران چلسی از آمدن او راضیاند، اما برای مورینیو این یک عقبگرد آشکار و بازگشت به جایی است که 9 سال پیش اولین ماجراجویی دور از کشور زادگاهش را در آن شروع کرده بود. البته این بازگشت میتواند یک پیروزی چشمگیر هم باشد، زیرا او در شرایطی به لندن بازگشته است که ابراموویچ و باند تاجرپیشه اطراف وی مدعی بودند بدون سیطره آهنین آقای خاص بر استمفورد بریج هم پیروز خواهند بود.
هرچند پیروزی دوگانه داخلی آنچلوتی در فصل 2010 ـ 2009 بسیار مهم بود و دو جام اروپایی صید شده توسط دیماتئو و بنیتس هم در دو فصل گذشته به غایت ارزشمند هستند، اما این که ابراموویچ مجبور شد از چند ماه پیش باب سخن را دوباره با مربیای بگشاید که شش سال پیش تیم را بینیاز به وی توصیف کرده و غرامت کلانی بابت فسخ یکطرفه قرارداد به او داده بود، شکستی بزرگ برای وی محسوب میشود.
پایان ایام برزخی
هر جور به ماجراهای فوق نگاه کنیم، در این شکی نیست که مورینیو به سبب محبوبیت افسانهای خود در چلسی اوقات بسیار آرامتری را در این باشگاه در قیاس با ایام پردسیسه و فاقد یکرنگی رئالیاش سپری خواهد کرد. در سالهای اخیر مورینیو در رئالمادرید در برزخ تبدیلکردن یک باشگاه بزرگ و نامدار، اما فاقد یک مرکزیت واحد به تیمی هدفدار و متحد و متمرکز بر هدف یا تحمل شرایط قبلی و اکتفا به همان آرمانهای کاری ناقص پیشین مانده بود و وقتی راه اول را برگزید متوجه شد برخی ستونهای تیم مانند کاسیاس و راموس که خود را مالکان تیم میدانند، پشتش را خالی کردهاند.
مورینیو تا روز آخر حضورش در مادرید با مشکل دودستگی بین خارجیهای تیم که عوامل اصلی پیروزیهای آن بودند و اسپانیاییهای رئال که به خارجیها حسادت میکردند نیز مواجه بود و خواب راحت نداشت. بخشی عمده از زمان حضور او در برنابئو بخصوص فصل آخر، صرف جمعآوری حاشیههای تیم شد و همین امر از کاراییهای فنی رئال کاست. در چلسی او این مشکلات را نخواهد داشت و نهتنها بازیگران باقیمانده از دوره اول مربیگری او در این تیم شامل چک، تری، کول، لمپارد و میکل بشدت با او همراهند، بلکه نسلی که بعد از وی آمدند و ماتا، اسکار، هازارد، ایوانوویچ، کاهیل و رامیرز عمدهترین آنها هستند نیز از کارکردن با او استقبال میکنند و وی را میستایند. مورینیو چند بازیکن جدید هم نشان کرده و به چلسی خواهد آورد و فقط از این طریق است که او امیدوار است بتواند انتظارهای فراوانی را که از وی میرود، برآورده کند.
روبن و کاروالیو از بازگشت مورینیو میگویند
نه تنها بازیکنان کنونی چلسی از بازگشت خوزه مورینیو به این تیم استقبال کردهاند، مهرههای سابق این باشگاه لندنی هم که پیشینه دوستی و همکاری با این پرتغالی جاهطلب و واقعا خاص را دارند، میگویند این رویداد، مهم و جالب و به سود آبیهای لندن است و آهنگ فتوحات آنان را مثل دوره اول استقرار مورینیو در جمع آنان ثبات و استمرار بیشتری خواهد بخشید.
ریکاردو کاروالیو یکی از آنهاست، این مدافع وسط معروف که سیوپنج ساله شده و در پورتو، چلسی و رئالمادرید با مورینیو کار کرده و بسیار کم مانده بود که در اینترمیلان نیز شاگرد وی شود، در شروع تابستان 2013 و در حالی که تمرینات فصل تازه چلسی زودتر از دهم تیر شروع نخواهد شد، میگوید: انتخاب مورینیو به جای رافائل بنیتس که نزد هواداران چلسی محبوب نبود و بازگرداندن او به استمفوردبریج یک اقدام عاقلانه از سوی مدیران چلسی در تضاد با بسیاری از تصمیمهای غیرعاقلانه دیگر آنان بود و نشان داد که آنها شرایط و نیازهای تیم را درک کردهاند. البته چلسی در دو سال اخیر در مجموع خوب کار کرده و سه جام را هم برده بود، اما استمرار لازم را در نمایشهایش نداشت و به پیشرفت بیشتری نیاز دارد. مورینیو بهترین کسی است که میتواند این پیشرفت مجدد را به چلسی ارزانی دارد. آرین روبن هلندی هم که از بهترینهای امسال فوتبال اروپا و از دلایل عمده سه جامیشدن تیم آلمانی بایرن مونیخ بود و گل پیروزی و منجر به قهرمانی این تیم در فینال لیگ قهرمانان اروپا را هم شخصا در دروازه بوروسیا دورتموند جای داد، در دوره اول کار آقای خاص در چلسی شاگرد و همراه وی بود.
او میگوید: مورینیو بسیار هوشمندانه کار میکند و کارنامهاش در دوره اول حضور در چلسی فوقالعاده بود و یقین دارم قادر است آن موفقیت را اینبار هم در چلسی تکرار کند. او هم تیم خوبی را از مربیان قبلی به میراث گرفته و هم همگی میدانیم در حال افزودن بر مهرههای آن است. شخصا برخی روشهای کاری وی را نمیپسندم، اما رکوردهایش فوقالعاده است. میدانم تعدادی از مردان پرسابقه چلسی که میخواستند جدا شوند، با شنیدن خبر بازگشت وی ماندنی شدهاند و فرانک لمپارد نمونه روشنی در این خصوص است. روابط صمیمانهای بین او و شاگردانش برقرار است و این هم از امتیازهای ویژه و سلاحهای کاری اوست.
دیلی تلگراف / مترجم: وصال روحانی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: