نخستین دبیرکل بورس پس از انقلاب:

خیلی‌ها با بورس مخالفت می‌کردند

از چه زمان به بورس اوراق بهادار رفتید و دبیرکل شدید؟ آذر 59؛ آن زمان 13 سال از تاریخ تاسیس بورس می‌گذشت، اما دو سال بود که بورس تعطیل شده بود. من پیش از آن در زمان رئیس کلی دکتر مولوی در معاونت اداری مالی بانک مرکزی فعالیت می‌کردم. از شهریور آن سال مشاور رئیس کل شدم و در آذر هم به بورس رفتم. چون بورس آن زمان تعطیل شده بود و نامه نوشته بودند که ما تعطیل هستیم و دکتر مولوی هم مرا به‌عنوان دبیر کل انتخاب کرد.
کد خبر: ۵۶۶۳۰۴
خیلی‌ها با بورس مخالفت می‌کردند

در آن زمان بورس چه شرایطی داشت؟

تقریبا کار بورس تعطیل بود و جلسات هیات مدیره و شورای بورس هم تشکیل نمی‌شد. با وجود این‌که حدود 20 کارگزار در بورس فعالیت داشتند، اما فقط چهار نفر کارگزار در جلسات حاضر می‌شدند. بقیه در اتاق‌هایشان می‌نشستند و در را هم می‌بستند! اگر کسی با آنها کاری داشت می‌رفت در می‌زد و وارد می‌شد، اما زمانی که من رفتم بتدریج کارگزارها هم آمدند، اما مراجعه کننده خیلی کم بود. چون تقریبا چیزی معامله نمی‌شد.

چرا؟

چون آن زمان قانون حفاظت از صنایع ایران تصویب شده بود. یک عده مشمول بند الف این قانون و یک عده هم مشمول بندهای ب و ج و د شده بودند.

هریک از این بندها چه ویژگی داشت؟

بند الف مربوط به تمام صنایع بزرگ و بانک‌ها و بیمه‌ها بود که آنها را ملی اعلام کرده بود. بند ب هم حدود 52 نهاد را مشمول خود کرده بود مانند بنیاد مستضعفان. آنهایی هم که بدهی زیادی داشتند مشمول بند ج و یک عده هم مشمول بند د شده بودند.

با این وضع که شرکتی برای حضور در بورس باقی نمانده بود.

زمانی که من رفتم 105 شرکت در بورس پذیرفته شده بود که از این تعداد 55 شرکت مشمول این بندها شده بودند. بقیه هم سهامشان معامله نمی‌شد و فقط اوراق قرضه گسترش مالکیت واحدهای تولیدی مانده بود. آن هم زیر نظر سازمان گسترش قرار داشت و نخست وزیر وقت دستور داده بود سود اینها پرداخت نشود. با پرداخت نکردن سود هم دیگر کسی رغبتی به معامله پیدا نمی‌کرد و آنها هم از جریان معاملات خارج شده بودند و هیچ معامله‌ای انجام نمی‌شد.

معاملات واقعی از چه زمانی شکل گرفت؟

سال 63؛ که یکی دو سهم شیشه قزوین و توسعه سهام بهشهر به تعداد خیلی کمی معامله می‌شد. البته مجموع معاملات در سال به یک میلیارد ریال هم نمی‌رسید. در ضمن یک نکته دیگر هم مزید بر علت شده بود تا بورس از رونق بیفتد. شرایط جامعه در آن زمان طوری بود که رغبتی به این بازار نشان نمی‌داد. اصلا با بازار سرمایه مخالف بودند. این مخالفت هم به خاطر شرایط سیاسی و اقتصادی و گرفتاری‌های خاص آن زمان مانند جنگ بود و هم به لحاظ ایدئولوژیک. به عبارتی از این منظر، جامعه بازار سرمایه را نمود نظام سرمایه‌داری غرب می‌دانست.

شما به‌عنوان دبیر کل بورس برای رفع این مشکل چه‌کردید؟

ما وقتی به بورس رفتیم، شورای بورس، هیات پذیرش و هیات مدیره را تشکیل دادیم، اما جلب اعتماد مردم زمان می‌برد و به این سادگی نیست که یکروزه بتوان آن را درست کرد. چهار پنج سال طول کشید تا ما توانستیم یک رونق نسبی به بازار بدهیم. ازسال 67 به بعد برخی شرکت‌ها وارد بازار شدند و آنهایی که مشمول بند ب و ج و د بودند با کسب اجازه از دولت قسمتی از سهام خودشان را بتدریج در بورس عرضه کردند. شرکت‌هایی مانند توسعه صنایع بهشهر، سیمانی‌ها و شرکت‌های سرمایه‌گذاری. اولین سهمی هم که بازار را رونق داد سهام شرکت سرمایه‌گذاری ملی متعلق به بانک مرکزی بود. بانک مرکزی و وزارت دارایی در آن زمان خیلی به بورس کمک کردند. چون شرایط آن زمان برای بورس خیلی حساس شده بود. مرز بودن یا نبودن بازار سرمایه یک جلسه بود که شکر خدا نتیجه مثبتی از آن حاصل شد.

از آن جلسه بگویید. کجا، با حضور چه کسانی و با چه دستور کاری تشکیل شد و نتیجه آن چه بود؟

من سال 60 زمانی که مرحوم دکتر نوربخش رئیس کل بانک مرکزی بود پیش ایشان رفتم. نمی‌دانستم که می‌خواهند بورس بماند یا نه. چون خیلی‌ها با بورس مخالفت می‌کردند. از ایشان در این باره سوال کردم. گفتند که گزارشی تهیه کنید تا به شورای عالی بورس ببریم و ببینیم می‌خواهند فعالیت بورس ادامه داشته باشد یا نه. من هم در این جلسه حضور داشتم. شکر خدا نظر اکثریت درباره ادامه فعالیت بازار سرمایه مثبت بود و نتیجه این شد که کارها با قدرت بیشتری پیگیری شد.

خاطرتان هست چه کسانی به عنوان مخالف، رأی دادند؟

خاطرم که هست. اما گفتنش را به صلاح نمی‌دانم.

آیا از مراجع هم نظری در این‌باره گرفته شده بود؟

بله؛ نظر مشورتی مرحوم آیت‌الله رضوانی را هم گرفته بودند و در شورای بورس مطرح کردند. ایشان با بانک مرکزی همکاری فکری داشتند و مشورت می‌دادند. فکر می‌کنم اعلام نظر ایشان در نتیجه آن جلسه شورای عالی بورس خیلی تعیین‌کننده بود. بعد از آن جلسه رفتیم و خودمان را برای راه‌اندازی هیات مدیره، شورای بورس، هیات پذیرش، هیات داوری و ارکان بورس آماده کردیم. این کارها بتدریج انجام شد و سال 68 هم با تصویب قانون برنامه اول توسعه بحث خصوصی‌سازی مطرح و زمینه مساعدی برای حضور شرکت‌های کمتر وابسته به دولت در بازار سرمایه فراهم شد.

در سال‌های ابتدایی احیای بورس، معاملات به چه صورت انجام می‌شد؟

من که به بورس رفتم تمام معاملات به صورت قطعی انجام می‌شد. کارگزاران در بورس می‌نشستند و قیمت را اعلام می‌کردند و معاملات هم به صورت حراج انجام می‌گرفت، نه شاخصی بود و نه پایاپایی؛ قیمت‌ها هم در تابلوها نوشته نمی‌شد. در آخر روز تابلوها را پایین می‌کشیدند و قیمت‌ها را عوض می‌کردند.

این حراج چگونه بود؟ یعنی خریدار و فروشنده و کارگزار هر کدام چه نقشی در شکل‌گیری معاملات داشتند؟

آن موقع معاملات اصلا به شکل امروزی آن نبود. خریدار و فروشنده به کارگزار مراجعه می‌کردند. یک کارگزار می‌شد نماینده خریدار و یک کارگزار هم نماینده فروشنده؛ آن وقت برای انجام معاملات کارگزارها در جلسه‌ای رسمی دور میز می‌نشستند و معاملات به روش حراج انجام می‌شد. در این مدت خریدار و فروشنده فقط می‌توانستند به صورت تماشاچی در خارج از تالار شیشه‌ای حضور داشته باشند. اما هرگونه ارتباطی با خارج از آن تالار برای کارگزاران ممنوع بود؛ تا زمانی که معاملات قطعی شود. بعد از آن کارگزارها نتیجه را اعلام می‌کردند و بعد هم شاخص بورس اعلام می‌شد.

زمان انجام معاملات چگونه بود؟

معاملات ساعت 12 بسته می‌شد و سهام مربوط ظرف سه روز تا یک هفته به خریدار منتقل می‌شد.

گفتید اولین سهمی که به بازار رونق داد، سهام شرکت سرمایه‌گذاری ملی بود. از جلسه عرضه سهام این شرکت و اوضاع بازار در آن روز بگویید.

بله؛ استقبال خیلی خوبی از سهام این شرکت شده بود. چون متعلق به بانک مرکزی بود و اعتماد زیادی نسبت به آن وجود داشت. تقاضا آن‌قدر زیاد بود که کارگزاران فرصت نداشتند حتی تقاضاها را بگیرند. من دیدم اوضاع برای کارگزاران خوب نیست به کارمندان بورس گفتم که به کمک کارگزارها رفته و تقاضاها را برای آنها جمع‌آوری و بین شان توزیع کنند. این اتفاق سال 68 افتاد.

چه زمانی به ساختمان جدید آمدید؟

سال 71 محل بورس از خیابان سعدی به خیابان حافظ یعنی همین ساختمان فعلی منتقل شد. البته ما سال 70 این ساختمان را با کمک آقای عادلی رئیس کل وقت بانک مرکزی گرفته بودیم. سابق بر این، بانک کار در آن ساختمان مستقر بود که بعدها مورد استفاده بانک مرکزی و بانک تجارت نیز قرار گرفته بود. در ابتدا نصف آن ساختمان را به بورس دادند و بعد هم تمام آن را بورس گرفت و سالن را آماده کردیم. البته آن زمان هم معاملات به‌صورت حراج انجام می‌شد. اما سال 72 با همکاری بانک مرکزی سیستم جدید الکترونیکی خریداری و با حضور رئیس‌جمهور وقت افتتاح شد.

شرایط فعلی بورس را از لحاظ پایداری شاخص و واقعی بودن قیمت‌ها چگونه می‌بینید؟

الان شرایط خیلی با آن زمان تفاوت کرده است. آن زمان بورس را کسی نمی‌شناخت. من که وارد بورس شدم، تمام سهامداران قیمت سهامشان صفر بود و مردم نسبت به بورس بدبین شده بودند. انرژی زیادی برای بازگرداندن اعتماد مردم به این بازار و فرهنگسازی برای ورود افرادبه بازار سرمایه صرف کردیم. خوشبختانه در مدت زمانی نه‌چندان طولانی هم نگرانی‌ها از بین رفت. همین شناختی هم که نسبت به بورس ایجاد شد زمینه‌ساز ورود تعداد زیادی از شرکت‌ها به بورس شد. برنامه‌های توسعه هم باعث شد که شرکت‌ها خصوصی شده و بنگاه‌های اقتصادی بزرگی مانند فولادها، پتروشیمی‌ها و نیروگاه‌ها وارد بورس شوند. البته بازار هیچ وقت نمی‌تواند بگوید که هرکس وارد شود سود خواهد کرد. به هرحال نوسان در بازار وجود دارد که تابع شرایط اقتصادی است. بورس وضع اقتصاد را نمایش می‌دهد. با توجه به همه این مسائل می‌خواهم بگویم به نظر من وضع فعلی بورس مثبت است و باید همچنان به سمتی برود که بتواند نقدینگی مورد نیاز واحدهای تولیدی را تأمین کند. یعنی صنایع و طرح‌های عمرانی هر زمان به پول نیاز دارند باید به بازار سرمایه مراجعه کنند و با انتشار اوراق مشارکت نیازهای بلندمدت از بازار سرمایه تأمین شود. بازار سرمایه فعلی هم این ظرفیت را دارد که بتواند نیاز بلندمدت واحدهای تولیدی را فراهم کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها