بانوی رنج و برنج

زمین چند دور دیگر که بزند، رودخانه چند بار دیگر که بشکند و آبشار چند مرتبه دیگر که آواز بخواند گل‌های پیراهنت سبز خواهد شد.
کد خبر: ۵۶۰۷۱۲

خورشید چند روز که بتابد روسری‌ات گل می‌دهد و می‌رود تا خود بهار، تا اردیبهشت، آن‌گاه در سایه خیس باران‌های شمال می‌نشینی و شالی درو می‌کنی.

اندکی صبر کن، بگذار چند بار آسمان مهتابی شود، آن‌گاه دست‌های تو، همین دست‌های چروک و پربرکت، سبز می‌شوند. من می‌دانم در لابه‌لای فردا، قبل از طلوع خورشید، شالیزاری سبز می‌شود که صبا را پر می‌کند از نگاه و حسرت.

من می‌دانم این بوته‌های شالی، به همین زودی، در چشم‌های ما قد می‌کشد و می‌رود تا خود آسمان و تو کمرت را راست می‌کنی، در حالی که دستی سایه‌بان چشم کردی و دستی به کمرداری، به شالیزار نگاه می‌کنی و «ماشاءالله» می‌گویی و لبخند می‌باری.

آن‌گاه خواسته و ناخواسته به دنبال مترسکی خواهی گشت که با آستین تهی از دستش مسیر بادها را نشانت بدهد تا گنجشکان گریز را از جیک و جیک بیندازد و مزرعه‌ات را تا تقلای داس‌ها نگهبان باشد.

بانوی برنج و رنج، بانوی پیرسال «جوان دل»! این دست‌های تو هزار بهار را به تابستان می‌رساند و شالی را با تمام دلش نشا می‌کند.

زمینی به استقبال دست‌هایت و آب تا زانویت بالا آمده و تو همچنان به دانه‌های روشن شالی می‌اندیشی که حالا در دست‌های تو تا آسمان قد کشیده است.

جام جم / چاردیواری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

سید علی بطحایی معتقد است ضرورت تدوین منشور اخلاقی برای هیات‌ها ضروری است تا فرهنگ «نقد عالمانه» جایگزین رفتار‌های تنش‌زا شود

ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

نیازمندی ها