بیمار روانی ‌که سال‌ها بی‌گناه در زندان بود، آزاد شد

معجزه دی.​ان. ای بعد از 18 سال

«درد و رنج در همه زندگی‌ها وجود دارد. اشک‌ها در همه زندگی‌ها جاری است». اینها جملات یک فیلسوف، ادیب یا فردی تحصیلکرده نیست، بلکه بر زبان مردی رانده شده است که به بیماری شدید روانی مبتلا بود.
کد خبر: ۵۵۲۶۲۲

ادی جو لوید بیمار روانی بود که بدون هیچ گناهی 18 سال تمام را در زندان گذراند تا این‌که بالاخره نتیجه آزمایش‌ها ثابت کرد او کسی را نکشته است. داستان زندگی ادی تلخ و دردناک و البته تکراری است.

محکومان زیادی بعد از گذشت سال‌ها حکم برائت گرفته و از زندان خلاص شده‌اند و همه آنها می‌گویند هیچ‌چیز نمی‌تواند صدمه‌ای را که در دوران محکومیت متحمل شدند، جبران کند.

‌ وقوع جنایت

اهالی دیترویت آمریکا نیمه دوم سال 1984 را با هیجان سپری کردند؛ هیجانی که از جنایتی فجیع نشأت می‌گرفت. دختری شانزده ساله به نام میشل در این شهر مورد تعرض قرار گرفته و به طرز دلخراشی به قتل رسیده بود.

پلیس بعد از کشف جنازه به تکاپو افتاد بلکه به حقیقت پی ببرد. خبر این جنایت خشن در شهر دهان به دهان می‌چرخید و همه از آن سخن می‌گفتند. پلیس برای دستگیری قاتل تحت فشار بود.

شواهد نشان می‌داد عامل این جنایت قربانی خود را بشدت تحت شکنجه قرار داده، سپس با پیچاندن یکی از لباس‌هایش به دور گردن این نوجوان، او را به کام مرگ کشانده است. کارآگاه تامس دی گالان مسئول تحقیق درخصوص این جنایت شد.

این مرد قبلا موفقیت‌هایی به دست آورده بود اما این بار هیچ سرنخی در اختیار نداشت تا بتواند آن را پیگیری کند.

روسای تامس هر روز از او گزارش کار می‌خواستند و مامور پلیس مجبور بود بگوید فعلا دستش کاملا خالی است. او در بن‌بست گرفتار شده و هیچ راهی برای خروج از آنجا نداشت.

مطبوعات غوغا به پا کرده بودند و شهر در تب بحران و هیجان می‌سوخت. مرد جانی کیست؟ آیا ممکن است جنایت دیگری انجام بدهد؟ قربانی بعدی چه کسی خواهد بود؟ چگونه می‌توانیم از خودمان محافظت کنیم؟

این سوال‌ها در تمام محافل تکرار می‌شد و تامس در تنگنا قرار گرفته بود تا این‌که نامه‌ای به دستش رسید.

روی پاکت در قسمت آدرس فرستنده نام و نشانی یک مرکز نگهداری از بیماران روانی نوشته شده بود. کارآگاه سرنخی به دست آورده بود. او بارها و بارها نامه را بدقت خواند.

اعتراف کن

نویسنده نامه بیماری روانی به نام ادی جو لوید بود که در آن زمان 36 سال داشت. ادی در آن نامه نوشته بود برای کشف قتل‌ها راه‌های مختلفی وجود دارد.

او به بعضی از این راه‌ها اشاره کرده و توضیح داده بود. حتی در مورد پرونده میشل هم می‌توان از این ترفندها کمک گرفت. شاید این نامه در شرایط عادی جدی گرفته نمی‌شد اما تامس تصمیم گرفت موضوع را پیگیری کند. او به بیمارستان رفت و از نزدیک با ادی ملاقات کرد و به این نتیجه رسید که ادی بیش از آنچه وانمود می‌کند، درباره قتل میشل اطلاعات دارد. گفت‌وگوهای مامور و دیوانه مدتی ادامه یافت تا این‌که تامس توانست ادی را راضی کند قتل را بپذیرد. او از این حقه استفاده کرد: اگر تو قتل را گردن بگیری، قاتل اصلی خیالش راحت می‌شود و اشتباهی می‌کند که باعث می‌شود لو برود.

ادی که از پشت پرده خبر نداشت، با پیشنهاد کارآگاه موافقت کرد و اقرار‌نامه‌ای کتبی نوشت و همه چیز را توضیح داد. او همچنین اعترافاتش را در برابر ضبط صوت نیز تکرار کرد.

ادی البته اطلاعات کافی درباره این جنایت نداشت و مامور پلیس برخی جزئیات را به او اطلاع داد تا در اعترافاتش تکرار کند. تامس حتی لباس‌های مقتول را به مرد بیمار نشان داد تا ادی در تشریح جنایت مشکلی نداشته باشد.

بعد از اتمام این مرحله مامور پلیس برخلاف قولی که به مرد بیمار داده بود، این اعترافات را در اختیار دادستان قرار داد و ادی رسما به قتل متهم شد و جنجال‌ها با انتشار خبر دستگیری قاتل میشل تا حدودی خوابید.

محاکمه

ادی اصلا باور نمی‌کرد قرار است او را به عنوان قاتل معرفی کنند و خیال می‌کرد این یک شوخی است اما همین‌که اصل ماجرا را فهمید، شروع به جنجال کرد: من بی‌گناه هستم. آن اعترافات همه‌اش دروغ است.

اما کسی حرف‌های ادی را باور نمی‌کرد؛ او ناچار شد وکیل بگیرد، البته در این کار خانواده‌اش به وی کمک کردند. وکیل ادی قول داد در تمام مراحل در کنارش باشد اما درست هشت روز قبل از برگزاری دادگاه استعفا کرد و گفت حاضر به دفاع از ادی نیست.

متهم در مخمصه افتاده بود. زمان کمی داشت و بازی به گونه‌ای پیش می‌رفت که همه چیز علیه‌ وی بود. او را از بیمارستان به زندان برده بودند و دستش از همه جا کوتاه بود او سریع وکیلی دیگر اختیار کرد و جلسه دادگاه در ماه می 1985 به ریاست قاضی لئونارد تاون سندو در حضور هیات منصفه برگزار شد.

دادستان تمامی مدارکی که علیه ادی جمع‌آوری کرده بود، از جمله اعترافات خود متهم را برای هیات منصفه توضیح داد، سپس نوبت به وکیل ادی رسید اما او پرونده را نخوانده بود حتی درباره بیماری موکلش اطلاعات کافی نداشت. وکیل مدافع که توسط دادستان مات شده بود، نه شاهدی برای فراخواندن داشت و نه مدرک قاطع و محکمی.

او فقط 5 دقیقه برای هیات منصفه حرف زد و صحبت‌هایش به گونه‌ای نبود که بتواند ورق را برگرداند.

ادی در مقام دفاع از خودش وقتی دید درحال باختن همه چیز است گفت: درد و رنج در همه زندگی‌ها وجود دارد. اشک‌ها در همه زندگی‌ها جاری است.

او توضیح داد بی‌گناه است. سپس هیات منصفه وارد شور شد. مشورت آنها برخلاف پرونده‌های جنایی دیگر زیاد طولانی نشد و آنها در کمتر از یک ساعت به نتیجه رسیدند و سخنگوی آنان در حالی که در برابر قاضی ایستاده بود، نتیجه را قرائت کرد: ادی گناهکار است.

قاضی پرونده نیز با هیات منصفه موافق بود. او متهم را به تحمل زندان محکوم کرد و گفت: قوانین ایالتی اجازه نمی‌دهد این مرد را به اعدام محکوم کنم وگرنه حتما این کار را انجام می‌دادم، او جنایتی فجیع مرتکب شده است و باید به‌سزای عملش برسد.

به این ترتیب ادی به‌عنوان قاتلی مخوف به زندان بازگردانده شد، این درحالی بود که وی به اسکیزوفرنی مبتلا بود و اگر وکیل مدافعش تلاش بیشتری به خرج می‌داد و پزشکان معالج موکلش را به دادگاه احضار می‌کرد، شاید این اتفاق نمی‌افتاد.

اثبات بی‌گناهی

ادی در زندان تلاش کرد بی‌گناهی‌اش را اثبات کند اما کوشش‌های او تا سال 2002 بی‌نتیجه ماند و در ماه آگوست آن سال با انجام آزمایش دی. ان. ای مشخص شد ادی بی‌گناه است. به این ترتیب او بعد از گذراندن 18 سال حبس از زندان آزاد شد و جنجال‌ها بار دیگر به راه افتاد. تامس که باعث شده بود ادی به زندان بیفتد وقتی با هجوم خبرنگاران مواجه شد، سکوت پیشه کرد و گفت حرفی برای گفتن ندارد.

معاون وقت پلیس نیز مدعی شد ادی بی‌گناه است و اخبار درباره وادار کردن او به اعتراف صحت ندارد. دادستانی نیز بر گناهکاری ادی پافشاری کرد و گفت مدارک برای اثبات جرم کامل و کافی است ولی دیگر ابرها کنار رفته و حقیقت آشکار شده بود.

ادی قربانی توطئه کارآگاه پلیس، دادستانی، اشتباه قاضی و هیات منصفه و کم‌کاری دو وکیل مدافعش شده بود. او سرانجام به خانه بازگشت، البته با تجربه‌ای تلخ و عمری از دست رفته. او شکسته و بیمار بود و به مراقبت نیاز داشت برای همین سعی کرد دیگر وارد جنجالی تازه نشود.

از سوی دیگر با آزادی ادی این سوال پیش آمد که چه کسی میشل را کشته است؟ هنوز برای این پرسش، پاسخی پیدا نشده و پرونده جنایت در دیترویت به پرونده‌ای راکد و بلاتکلیف تبدیل شده است.

مترجم: سارا لقایی

منبع: پایگاه اینترنتی «پروژه بی‌گناهان»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها