«عید آمد و ما قبا نداریم ‌/‌ با کهنه قبا صفا نداریم/ عید آمد و ما لختیم ‌/‌ رفتیم به بابا گفتیم/ این بابای بیچاره ‌/‌ پولی تو جیبش نداره»! ننجون می‌خندد و چهار تا دندانی را که همه بضاعت او برای آسیاب کردن غذاست، بیرون می​زند و بعد میگوید: باز هم بخونم ننه؟!
کد خبر: ۵۵۰۶۸۱

« شب عید است و یار از ما چغندر پخته می‌خواهد ‌/‌ خیالش می‌رسد من گنج قارون زیر سر دارم»

اینها را ننه خدیج، خانم سالمند 87 ساله می خواند که همه در محل به تصنیف‌دانی میشناسندش. او از سالمندانی است که به قول خودش از آن قدیم ندیم‌ها توی تهران زندگی کرده است. حافظه خوبی دارد و کتاب زنده تصنیف است. می‌خواستم بدانم تصنیفی از عید بلد است یا نه. او تصنیف‌های بیشتری هم بلد بود که پشت سر هم میخواند، اما امروز برای تصنیف سراغ او نرفته‌ام. می‌خواهم بدانم تک و تنها عید را چه می‌کند؟

دور شمع بزرگ‌ترها

این بانوی سالمند چند فرزندش را از دست داده و آنها که هنوز زنده‌اند یا خارج از ایران هستند یا در شهرستان. از ننه خدیج می‌پرسم: ​تو که هیچ کس برایت نمانده و در خانه‌ات تنها زندگی می‌کنی سال نو را چطور تحویل می‌کنی؟

می‌خندد و می‌گوید: «گر نباشه یار من/‌ خدا بسازه کار من». فکر می‌کنی اگر بچه‌ها نباشند آدم از بی‌کس و کاری می‌میره؟ نه آن وقت همه بچه‌ها می‌شوند بچه خودت. همیشه همسایه‌ها می‌آیند و مرا برای سال تحویل سر سفره‌شان می‌برند. گاهی هم که حال ندارم از قبل می‌آیند برایم سفره هفت‌سین آماده می‌کنند و در خانه من دور هم سال را تحویل می‌کنیم.

با خود فکر می‌کنم این چه سنت قشنگی است که اگر سالمند تنهایی در محله‌مان باشد نگذاریم سال را به تنهایی تحویل کند، بلکه مثل برکت سفره هفت سین او را به خانه خود دعوت کنیم یا کنارش باشیم.

دیدار از سالمندان

عید که می‌شود همه نمی‌توانند دور هم جمع شوند. خیلی‌ها هستند که حسرت سفره هفت‌سین و جمع خانواده را دارند. عید که می‌شود خیلی از خانواده‌ها سالمندانی را که به آسایشگاه سپرده‌اند بر‌می‌گردانند تا سال را ​کنار هم نو کنند اما کسانی که از سالمندان خود غافل می‌شوند نیز کم نیستند. بهار که می‌شود خیلی از سالمندان نگاهشان به در می‌ماند، اما کسی وارد نمی‌شود که در نگاهش مهربانی باشد و کلامش سبزشان کند.بهار که می‌شود خیلی از سالمندان در سرمای زمستان عاطفه می‌مانند، اما می‌شود با آب شدن یخ‌های زمستانی محبت را نیز به قلب همه سالمندان جاری کرد.

سمیه عقیلی، سی‌و دو ساله و کارمند است. او می‌گوید: هر سال عید با مادرم به سرای سالمندان می‌رویم و برایشان کادو و شیرینی هدیه می‌بریم. با آنان می‌نشینیم و درد دل‌هایشان را می‌شنویم و اشک‌هایشان را پاک می‌کنیم. آدم آنجا انگار قلبش شکوفه می‌زند و عشق در وجودش می‌جوشد.

نادر اشرفی نیز جوان دیگری است که هر سال از خانه سالمندان بازدید می‌کند تا عیددیدنی کرده باشد. او عضو یکی از موسسات گردشگری است و می‌گوید این موسسه هر سال عید تور عیادت از سالمندان می‌گذارد که رایگان است و امسال نیز ثبت‌نام کرده‌ام که برای بازدید از آنها بروم. آنها مثل مادر و پدر و مادربزرگ و پدربزرگ من هستند.

همسفر سالمندان

شکوه خانم 70 سال دارد و دارای 4 فرزند و 8 نوه است. او می‌گوید: ​عید که می‌شود بچه‌ها دلشان هوای سفر می‌کند و آن وقت منم که در خانه می‌مانم. من باید کلید خانه‌هایشان را بردارم و یکی‌یکی به آنجا​ها سر بزنم و چراغ‌هایشان را به وقتش روشن و خاموش کنم. خوشبختانه خانه‌ها همه نزدیک​ است و کار زیاد سختی نیست. به گل‌هایشان آب می‌دهم و چراغ‌ها را روشن و خاموش می‌کنم که خیالشان راحت باشد خانه را دزد نمی‌زند، اما واقعا اگر دزد به خانه بیاید من چه می توانم بکنم؟ مگر زور من به دزدها می‌رسد؟

این بانوی سالمند می‌گوید: راستش رویم نمی‌شود به بچه‌ها بگویم من را هم به سفر ببرید. می‌ترسم مزاحمشان بشوم.

گرچه همسفری با سالمندان چندان راحت نیست و چنان که در شماره‌های قبل گفتیم ضوابطی را باید رعایت کرد، اما غیرممکن هم نیست. پس اگر هر سال قصد دارید پدر و مادر سالمندتان را امسال «خانه بپا» کنید در این تصمیم تجدید نظر کنید و به آنها پیشنهاد همسفری بدهید.

بگذارید حدس بزنیم چه می‌شود

آنها می‌گویند نه، نمی‌خواهند سفر کنند و همه جایشان درد می‌کند و برایتان دردسر می‌شوند، اما شما اصرار کنید و بگویید اگر همراهتان نیایند دلتان می‌شکند و اصلا سفر را کنسل می‌کنید. بزودی متقاعد می شوند و خواهید دید چقدر هم به آنها خوش می‌گذرد و انگار چند سال جوان‌تر می‌شوند.

مراعات کنید

اگر می‌خواهید به خانه فرد سالمندی از افراد خانواده بروید، مراعات حال او را بکنید. اگر بچه‌های کوچک دارید مواظب باشید سر و صدا ​نکنند و مایه آزار و اذیت او نشوند. با سرعت توی بغل او نپرند که حمله ناگهانی باعث صدمه زدن به وی نشود و به یاد داشته باشید سالمند شما چه مهمان باشد و چه میزبان خودتان باید پذیرایی کنید و نگذارید آنها کار کنند.

یک جنبه دیگر مراعات کردن این است که در ایام جشن و عید و خصوصا چهارشنبه سوری از بازی‌های انفجاری و پرسر و صدا دور و بر سالمندان خصوصا آنها که ناراحتی قلبی دارند، پرهیز کنید.

اگر سالمندی در خانه دارید که نمی‌توانید برای چهارشنبه‌سوری او را جابه‌جا کنید، برای او گوش گیر مخصوص تهیه کنید که جلوی سر و صدا را بگیرد.

بزرگ‌ترها گل سرسبد عید

در رسم ​ قدیم بزرگ‌ترها گل سرسبد مجلس عید بودند و بالای سفره جای آنها بود. نوروز در سال‌های گذشته کیا و بیای خودش را داشت. صدیقه خانم که اکنون 80 سال دارد، می‌گوید: یک بچه را برای شگون می‌فرستادند بیرون تا اولین کسی باشد که با سال تحویل بهار را به خانه بیاورد. عیدی این بچه با بقیه فرق می‌کرد. تخم‌مرغ‌های رنگی قشنگ‌تر و یک دامن نقل و شیرینی و آجیل سهم او بود که مژده بهار را می‌آورد. پنجره‌ها را باز می‌کردیم که بهار از یک سو بیاید و زمستان از سوی دیگر برود. بعد روبوسی بود و عیدی دادن و عیدی گرفتن و خواندن قرآن توسط بابابزرگ و قصه تعریف کردن مادربزرگ. دعای خیر برای همه و آغاز جشنی که همه آرزو می‌کردیم تمام نشود.امروز هم می‌توانیم سالمندان را سر جای اصلی‌شان بنشانیم و از تجریبات آنها و قصه‌های قشنگشان در روزهای نوروز لذت ببریم.

منبع: چاردیواری/ ماندانا ملاعلی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها