صدایش را به باد می سپارد تا حرف های مادرانه اش به دورترین جای دریا برود و به گوش «نریمان» برسد. نریمان پسرش است که دو سال پیش در دریا غرق شده و آب های خزر هیچ وقت جسد او را به ساحل نیاورده است، برای همین مادر باورش نمی شود که پسرش مرده است.
او منتظر است تا دریا نریمان را به او برگرداند، اما در یک غروب غم انگیز، دختر این زن بینوا او را تهدید می کند که بزودی او را ترک می کند و از خانه می رود. دختر که ندا نام دارد، فریاد می کشد که مادر، مرگ نریمان را باور نکرده و همین ناباوری باعث شده تا زندگی آنها ازهم بپاشد. پدر بی حوصله می شود و ندا دیگر توان زندگی در این خانه را ندارد. حرف های دختر مانند پتک بر سر مادر فرود می آید و او را مبهوت می کند.
این بهت را آزیتا حاجیان، به زیبایی در سریال «رویای گنجشک ها» اجرا کرد. فقط بازیگری مانند حاجیان که در کارنامه خود سریال هایی مانند «تا ثریا» و «ساعت شنی» را دارد، می تواند چنین باورپذیر، استیصال و درماندگی یک مادر را به نمایش بگذارد؛ مادری که برای رهایی از تله ای که در آن به دام افتاده است، به دریا پناه می برد، در کنار ساحل آن گریه می کند و خطاب به نریمان فریاد می زند: دیگر بس است! نریمان رهایم کن... به خاطر ندا، به خاطر پدرت رهایم کن...! حاجیان در این سکانس چنان واقعی با پسر مرده اش صحبت کرد که بیننده هم با او همراه شد، اشک ریخت و برای این مادر که باید یا دختر زنده اش را انتخاب می کرد یا پسر مرده اش را دعا کرد...
نویسنده: طاهره آَشیانی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد