با دکتر جواد صالحی، عضو اندیشکده علم مرکز الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت

ایران به بیداری علمی نیاز دارد

اشاره: فیبرنوری، یکی از مهم‌ترین فناوری‌های مخابراتی روز دنیا محسوب می‌شود که از آن به عنوان موج انقلاب جاری در عرصه مخابرات یاد می‌شود. دلیل عمده این قضیه هم این است که فیبرهای نوری نسبت به رسانه‌های امروزی ـ که بر اساس سیم‌های مسی است ـ مانند شاهراه‌های عظیم اطلاعات محسوب می‌شود که حجم جابه‌جایی اطلاعات آنان میلیون‌ها بار بیشتر از ظرفیت جابه‌‌جایی پیشرفته‌ترین سیستم‌های موجود مثل ADSL است.
کد خبر: ۵۳۹۵۳۷

کشورهای پیشرفته و حتی کشورهای در حال توسعه منطقه با درک اهمیت این فناوری از سال‌ها قبل توسعه سیستم‌های فیبر نوری را در دستور کار خود قرار داده‌اند و در کشور ما نیز مقدمات انتقال فیبر نوری به منازل به مرور فراهم می‌شود. برای آگاهی از کم و کیف این فناوری و ضرورت توسعه آن در کشور و روند فعالیت‌های صورت‌گرفته در این حوزه پای صحبت‌های استاد جواد صالحی، مدیر آزمایشگاه شبکه‌های نوری دانشگاه صنعتی شریف و چهره ماندگار علمی کشور نشسته‌ایم که نه تنها از پیشگامان تحقیقات فیبر نوری در ایران است که به دلیل تحقیقات و تجارب گسترده و اختراعات و ابداعاتی که در حوزه مخابرات فیبر نوری داشته در سطح بین‌المللی نیز چهره‌ای شناخته‌شده محسوب می‌شود. موانع و الزامات پیشرفت ایران و نقش الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت در تحقق این امر از دیگر سوالاتی است که در گفت‌وگو با این استاد برجسته عضو اندیشکده علم مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت مطرح کرده‌ایم.

دکتر صالحی ـ که یکی از پراستنادترین دانشمندان ایرانی در ISI است ـ تحصیلات سه سال آخر دبیرستان و دانشگاه را خارج از کشور گذرانده و مدت ده سال در مرکز تحقیقاتی بل آمریکا در زمینه فیبر نوری و مخابرات فعالیت داشته است. وی از 17 سال پیش ـ پس از بازگشت به ایران ـ در دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف به آموزش و پژوهش اشتغال دارد.

گویا طرح اتصال فیبرنوری به منازل به ابتکار شما در کشور آغاز شده است. از ایده اولیه و روند اجرای این طرح بگویید.

ایده پروژه «اتصال فیبر نوری به منازل» را حدود هشت سال پیش به مرکز صنایع نوین ارائه دادیم و با مساعدت مدیر وقت مرکز بودجه‌ای دریافت کردیم و توانستیم یک آزمایشگاه پژوهشی بسیار قوی ایجاد کنیم که تاکنون بیش از ده دانشجوی دکتری و 25 تا 30 دانشجوی کارشناسی ارشد از این آزمایشگاه فارغ‌التحصیل شده‌اند و بیش از 60 مقاله در ژورنال‌های معتبر IEEE چاپ کرده و مهمتر از همه توانسته‌ایم رهنمودهایی درباره آینده فناوری مخابرات در کشور را پرچمداری کنیم. با تلاش‌ها و اقدامات صورت‌گرفته، سخنرانی‌ها و بازدیدهای مستمر مسئولان از آزمایشگاه و توضیحات علمی ارائه‌شده درباره این طرح، احساس می‌کنم سهم کوچکی در جلب توجه مسئولان به اهمیت این فناوری داشته‌ایم به طوری که امروزه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تصمیم به تشکیل شرکت ایرانین نت (اپراتور چهارم) برای رساندن شبکه فیبر نوری به منازل گرفته است.

آزمایشگاه شما را به عنوان یکی از مراکز علمی پیشتاز در حوزه فیبر نوری در دنیا می‌شناسند. داستان چیست؟

علت این که در این حوزه در سطح دنیا مطرح هستیم پژوهش‌هایی است که در آزمایشگاه انجام داده‌ایم و از قبل در مرکز تحقیقات بل روی آنها کار می‌کردم الفبای ارسال اطلاعات نوری به مشترکان مختلف را ـ که در آپارتمان‌ها و منازل و میزهای تجاری هستند ـ ارائه کردیم. در این طرح تعریف کردیم اگر فیبر نوری به منازل کشیده شود، با ورود این سیگنال‌ها به خروجی‌ها و مجزا شدن به آپارتمان یا منزل، چگونه آدرس خود را پیدا می‌کنند. بعد از این تعریف، مدل‌های پیشرفته ریاضی در محاسبات عملکرد این نوع فناوری در آزمایشگاه ما طراحی شد که نتایج اغلب این تحقیقات در مجلات معتبر بین‌المللی منتشر شده و امروز ما را به عنوان مرکزی پیشتاز در دنیا می‌شناسند و به همین دلیل برای سخنرانی در کنفرانس‌ها و مجامع علمی بین‌المللی و نوشتن فصل‌هایی از کتاب‌های پیشرفته در این حوزه دعوت می‌کنند.

استفاده از شبکه فیبر نوری چه ضرورتی دارد؟

تکامل شبکه‌های مخابراتی در آینده به صورتی است که باید فیبر نوری را به منازل برسانیم چون یک کانال فیبر نوری یک میلیون تا یک میلیارد برابر ADSL ظرفیت جابه‌جایی اطلاعات را دارد و تصور کنید وقتی یک کانال مخابراتی با چنین ظرفیتی را به یک منزل یا میز تجاری می‌برید چه سرویس‌های نوینی را می‌توان براساس آن تعریف کرد که باعث تولید ایجاد بستر مناسب برای کسب و کارهای مبتنی بر تبادل اطلاعات خواهد شد؛ تلویزیون‌های کابلی، اینترنت پرسرعت، خطوط تلفن نامحدود و هزار امکان دیگر.

اتصال منازل به شبکه فیبر نوری در دنیا تا چه حد عملی شده است؟

در ژاپن تا سال گذشته بیش از 30 میلیون خانه به شبکه فیبر نوری متصل شده است و در چین نیز تا دو سال آینده بیش از 129 میلیون خانه به فیبر نوری متصل می‌شود. در حوزه خلیج فارس تا سال آینده، همه منازل و ساختمان‌های تجاری و در آمریکا ده‌ها میلیون منزل و اروپا هم با نرخ بالایی، کار می‌کند.

یعنی رساندن فیبر نوری به منازل امری اجتناب‌ناپذیر است که اگر کشوری چنین کاری را انجام ندهد از لحاظ مخابراتی عقب‌مانده تلقی ‌شده و یک گپ( فاصله) دیجیتال عمیق ایجاد می‌شود. احساس من این است که کشور ما تا حالا خوب جلو آمده و تصمیم دارد فیبر نوری به منازل برساند که امیدوارم سریعا به اجرا گذاشته و نگذارند کشور ما در این زمینه عقب بماند.

علت بالارفتن فوق‌العاده حجم مبادله اطلاعات در سیستم فیبر نوری چیست؟

فیبر نوری، جایگزین سیم‌های مسی می‌شود که محدودیت ظرفیت جابه‌جایی اطلاعات دارد. در حال حاضر با فناوری پیچیده ADSL، 5‌/‌1 مگابایت اطلاعات منتقل می‌شود. وقتی فیبرهای نوری شیشه‌ای ـ که با لیزر اطلاعات را می‌فرستد ـ جایگزین آن می‌شود برحسب ادوات نوری به کاررفته ظرفیت مبادله اطلاعات یک‌میلیون تا یک‌میلیارد برابر افزایش می‌یابد در نتیجه سرویس‌های پیشرفته مخابراتی بدون هیچ‌گونه محدودیت حجم قابل ارائه خواهد بود. با استفاده از این سیستم، افرادی که در خانه هستند، می‌توانند به مثابه یک شرکت مخابراتی سرویس‌هایی را تعریف کنند که امروز شرکت‌های مخابراتی آنها را ارائه می‌دهند. با دستیابی به این فناوری در واقع وارد فضای واقعی ـ مجازی خواهیم شد، به نحوی که در هر جای این دنیا باشیم، می‌توانیم به راحتی و ظرف چند ثانیه با طرف مقابلمان ارتباط تصویری و ویدئویی برقرار کنیم. یعنی با به‌کارگیری این فناوری ما قادر خواهیم بود آن فضای مجازی را وارد دفتر کار، منزل یا هر مکان دیگری کنیم.

با توجه به سابقه سال‌ها فعالیت در خارج از کشور خصوصا در یکی از پیشرفته‌ترین مراکز تحقیقاتی پیشرو دنیا، ملزومات و ضرورت‌های پیشرفت یک مرکز علمی دانشگاهی و فراتر از آن یک کشور در حوزه علمی را چه می‌بینید؟

تجربه فعالیت در مرکز تحقیقات مخابراتی بل به من نشان داد یک کشور یا مرکز پژوهشی ـ که قصد دارد بر فناوری خاصی در سطح جهانی احاطه پیدا کند ـ باید بسترها و ابزارهایی را به خدمت بگیرد که در درجه اول نیروی انسانی متخصص، توانمند و با انگیزه و اهداف بالا و در درجه دوم اختصاص بودجه کافی است که بتواند نیروی انسانی را تا رسیدن به هدف نهایی حمایت کند. دیگر عامل ضروری برای رسیدن به قله‌های رفیع علمی، وجود فضایی آرام و پایدار در محیط علمی است؛ یعنی وقتی برای رسیدن به موقعیتی ممتاز در یک فناوری سرمایه‌گذاری می‌کنیم که در مدتی مشخص، بخشی از اختراعات و ایده‌های اولیه آن فناوری را که منجر به ثروت آفرینی می‌شود در اختیار داشته باشیم، باید ضمن فراهم‌کردن نیروی انسانی متخصص و تامین بودجه لازم با برنامه‌ریزی و ترسیم نقشه راه، فضای کاری را در چند سال آینده مشخص کنیم تا محققانی که در آن زمینه تخصصی کار می‌کنند، بدانند فرآیند کاری آنها حداقل برای چند سال کاملا تعریف شده است و در یک فضای فکری آرام و باز برای رسیدن به اهداف ترسیم‌شده تلاش کنند.

آیا در دانشگاه صنعتی شریف چنین فضایی برای فعالیت شما وجود داشته است و چه موانعی را در مسیر توسعه علمی فراروی کشور می‌بینید؟

من 17 سال در دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف هستم. خوشبختانه این دانشگاه ـ خصوصا دانشکده ما ـ از یک ثبات نسبی برخوردار بوده که خود بسیار بااهمیت است یعنی وقتی می‌خواهیم کاری را شروع کنیم، احساس می‌کنم مانعی از لحاظ آزادی فکر برای تحقیق ندارم ولی دانشگاه‌های کشور ما موسسات فقیری هستند در حالی که پژوهش خصوصا در حوزه فناوری نیاز به بودجه دارد. لذا مساله‌ مالی داریم. در 17 سالی که در دانشگاه هستم حدود 12، 13 سال برای رسیدن به بودجه پژوهشی باید پژوهشی تعریف می‌کردیم و به مراکزی مثل صندوق حمایت از پژوهشگران، مرکز صنایع نوین، مرکز تحقیقات مخابرات ایران و... ارائه می‌دادیم تا بودجه بگیریم.

آنجا بود که متوجه شدم مدیران‌ این مراکز هر شش ماه یا یک سال یا حداکثر هر یک سال و نیم در حال تغییر هستند، ثانیا افرادی مدیریت را بر عهده می‌گیرند که لزوما خودشان تجربه پژوهشی نداشته‌اند لذا نگاه درازمدت به پژوهش و اهداف آن ندارند و همین مساله باعث فراز و نشیب‌هایی در تصمیم‌گیری‌های آنها در تخصیص بودجه می‌شود.

مدیری، اختصاص بودجه به پروژه‌ای را تصویب می‌کند ولی با تغییر او، مدیر بعدی از اساس این پروژه را حذف می‌کند بدون توجه به این که کسی که بودجه را گرفته، حرکتی را در مرکز پژوهشی یا دانشگاه خود آغاز کرده و برای پروژه هزینه کرده است و نمی‌توان به صرف سلیقه شخصی، اختصاص بودجه به پروژه استادی را که دانشجو گرفته قطع کرد. این قبیل تصمیمات سلیقه‌ای، مدیران مراکز علمی، پژوهشی ـ که اغلب براساس وابستگی‌های سیاسی و معیارهای غیرعلمی منصوب می‌شوند و جالب است بعضا حتی تا پایان دولت وقت هم دوام نمی‌آورند ـ فضای این مراکز را بشدت مبهم و ناپایدار کرده است.

مانع بعدی، خود وزارت علوم و سیاست‌های سلیقه‌ای اعمال‌شده در دانشگاه‌ها و حوزه علم و فناوری است.

اما وزارت علوم باید به خاطر بیلان سالانه خود از پژوهشگران حمایت کند.

گاه وزیری سرکار می‌آید که براساس سلیقه خود پژوهش و انتشار مقاله در مجلات معتبر بین‌المللی را تشویق می‌کند و دو سال نگذشته وزیر دیگری می‌آید که می‌گوید اصولا با مقاله مخالف است، بودجه هم نمی‌دهد و پژوهش‌ها همه باید براساس نیاز داخلی باشد و به این ترتیب ترمز و دوربرگردانی در مسیر پژوهش دانشگاه‌ها ایجاد می‌کند و لذا پژوهش‌هایی که در دوران وزیر قبلی آغاز شده و مثلا باید دو سه سال دیگر ادامه یابد در اثر این رویکرد سلیقه‌ای بشدت صدمه می‌خورد.

جالب است با تغییر وزیر، روسای اغلب دانشگاه‌ها هم تغییر می‌کنند و نگاه به پژوهش و فضای دانشگاه‌ها کلا دگرگون می‌شود که این مسائل یکی از بزرگ‌ترین موانع پیشرفت علمی کشور بوده است. در این شرایط، برخوردهای سلیقه‌ای وزرای علوم را می‌توان یکی از موانع عمده در پیشرفت حرکت علمی آرام، شفاف و مصمم و مستقیم کشور تلقی کرد؛ وزارتخانه‌ای که خود بیشترین اعوجاج و تحریف را در حرکت علمی کشور ایجاد می‌کند!

مشکل دیگر که متاسفانه دانشمندان، استادان و محققان ما در جامعه و لااقل در نظام مدیریتی کشور از مقبولیت بالایی برخوردار نیستند. ممکن است در ظاهر به آنها احترام گذاشته شود، ولی وقتی در بطن ماجرا وارد می‌شویم استادان ما عناصر چندبار مصرف هستند؛ یعنی یک مرکز قدرت وقتی نیاز به یک حرکت علمی یا مشاوره فکری دارد با عزت و احترام از استادان و دانشمندان دعوت می‌کند و آنها هم با کمال میل استقبال کرده و با آن مرکز همکاری می‌کنند، ولی در حلقه نهایی تصمیم‌گیری علم و پژوهش آن مرکز قدرت، مشاور اصلی ـ که آن استاد و محقق است ـ حذف شده و تصمیمات در یک اتاق بسته و توسط افراد سیاسی و غیرعلمی گرفته می‌شود یعنی از استاد و دانشمند استفاده ابزاری و موردی می‌شود و از سوی برخی افراد، عناصر چند بار مصرف و شهروندان درجه 2 و 3 تلقی می‌شوند و تا زمانی که عالمان ما خود دارای یک مرکز قدرت همردیف مراکز دیگر نباشند، حرکت علمی کشور به نقطه مطلوب ـ که رسیدن به سطح علم روز جهان است ـ نخواهد رسید.در یک کلام، در ده، 15 سال اخیر در حوزه علمی از نظر ایجاد فضای آموزشی و آزمایشگاه‌های تحقیقاتی و حتی بودجه پژوهشی حرکت علمی خوبی در کشور انجام دادیم و استادان و محققان جوان ما هم با همین حداقل امکانات در عرصه جهانی درخشیده‌اند و همه موسسات علم‌سنجی داخلی و خارجی اذعان دارند با جبران عقب‌ماندگی علمی سال‌های قبل و اوایل انقلاب، جزو کشورهای برتر منطقه و مورد توجه در سطح جهانی هستیم ولی هنوز این حرکت علمی خودجوش نشده که علت آن را در عدم بیداری علمی در کشور می‌بینم. همان‌طور که حرکت کشورهای عربی را به عنوان بیداری اسلامی می‌شناسیم، نه حرکت اسلامی. منظور از بیداری علمی هم این است که روحیه و اندیشه جامعه ما به طرف علمی بودن نوع زندگی باشد به نحوی که حتی قوانین مدنی و فرآیند تمدن‌سازی و دولت ما بر اساس قواعد علم شکل گرفته باشد. وقتی این بیداری علمی در جامعه ایجاد شود، دیگر یک مرکز پژوهشی یا وزیر نمی‌تواند به طور سلیقه‌ای تصمیم بگیرد بلکه بیداری علمی که فراتر از یک وزیر و دولت در درون جامعه شکل گرفته با نیرویی عظیم جامعه را به طرف قله‌های پیشرفت می‌برد. تا زمانی که حرکت علمی تبدیل به بیداری علمی نشود با همه هزینه‌ها و تلاش‌هایی که می‌کنیم، نخواهیم توانست به قله‌های رفیع علم برسیم.

چه راهکارهایی را برای رفع موانع موجود پیشنهاد می‌کنید؟

شاید اولین قدم ایجاد اندیشکده‌هایی مثل اندیشکده علم و مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت باشد که خوشبختانه محقق شده و این در حقیقت، نقطه صفر بیداری علمی است؛ یعنی بیدار و آگاه شده‌ایم که تنها با بسیج علمی، کشور ما کشور علمی نمی‌شود. بسیج علمی یعنی در کنار ایجاد فضای علمی و آموزشی، دولت برای پیشرفت سریع در بعضی رشته‌ها مثل سلول‌های بنیادی، نانو، هسته‌ای، ساخت ماهواره‌های کوچک و... به طور ویژه سرمایه‌گذاری کند. ولی برای رساندن کشور به قله‌های رفیع علم و فناوری کافی نیست. فرآیندی که شرط کافی برای چنین پیشرفتی را به همراه دارد، بیداری علمی است که باعث می‌شود سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های حوزه علم و فناوری ثبات داشته و هیچ مقام مسئولی نتواند به طور سلیقه‌ای مسیر پژوهش کشور را تغییر دهد. مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت هم نخستین مرکزی است که قصد دارد با تدوین سندی بالادستی جلوی این قبیل برخوردهای سلیقه‌ای را گرفته و حرکت علمی کشور را به آرامش برساند.

فرق الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت با سایر برنامه‌ها و اسناد توسعه چیست؟

نقشه علمی و برنامه‌های پنجساله و اسناد مشابه در حقیقت مسائل ابزاری فرآیند علم و توسعه کشور را می‌ریزد. چقدر بودجه می‌خواهیم، چند دانشگاه نیاز داریم و در چه مناطقی؟ به عبارت دیگر، جداول نیازهای کشور را پر می‌کنند ولی لزوما این نیست که نیاز روحی و آینده تمدن کشور را بر اساس حرکت علمی شکل دهند. این مساله، روحیه و حال و هوای دیگری می‌طلبد که علم در درون بدنه جامعه بجوشد، نه بر اساس برنامه پنجساله.

البته این قبیل برنامه‌ها و اسناد هم به نوبه خود لازم است، ولی برای فرهنگسازی در این زمینه کافی نیست. تا به حال در زمینه علم بیشتر مدرک‌سازی کرده‌ایم تا فرهنگسازی که البته مدرک‌سازی نیز در جای خود لازم است، ولی اینها سکوهایی است که برای سوق‌دادن خود به سمت بیداری علمی لازم داریم. بیداری علمی، پدیده‌ای فرهنگی و خودجوش است که افکار و بینش تک‌تک افراد جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد و مسائل همه افراد مثل زنجیره‌ای به هم متصل می‌شود و از این رهگذر، جامعه‌ بر اساس دید علمی شکل می‌گیرد.

این انقلاب و تحولی است که باید در روح افراد شکل بگیرد و طبعا وجود چنین مراکزی در صورت عملکرد درست، چنین جهش روحی و فکری را به من دانشگاهی و مهندس می‌دهد. این مساله ظریفی است که با دستور محقق نمی‌شود، بلکه مثل انقلاب‌کردن و بیداری اسلامی سال‌ها طول می‌کشد جامعه، آماده و آبستن انقلاب و بیداری شود. هنوز روحیه و منش و فکر ما در طبقه بسیج علمی و برنامه‌ریزی است، ولی طبقه فوقانی‌ وجود دارد ـ که بیداری علمی است ـ که ذهن و نگاه و طرز تفکر و نوع تصمیم‌گیری و سیاستگذاری ما به شکل دیگری خواهد بود.

چرا استادان ما هنوز مقبولیت لازم را در بین دولتمردان ما ندارند؟

در یک سخنرانی که راجع به بیداری علمی داشتم، اولین سوالی که مطرح شد این بود که مردم به استادان و تحصیلکرده‌های خارجی نمی‌توانند چندان اعتماد داشته باشند چون 180 سال پیش زمانی که اولین گروه ایرانی‌ها به خارج رفتند با خود ارزش‌های فرنگ را هم آوردند و در نتیجه از چشم مردم افتادند! این ذهنیت در افکار برخی افراد حتی در سطوح تصمیم‌سازی شکل گرفته است که به افراد تحصیلکرده نمی‌توان اعتماد کرد. همین دیدگاه، خود مصداقی از نبود بیداری علمی است. فقدان بیداری علمی به قشری از افراد در جامعه اجازه می‌دهد استادان و پژوهشگران را در اذهان جامعه طوری شکل دهند که نامحرم تلقی شوند. هیچ نسخه‌ای قشنگ‌تر از این نمی‌توان به دشمن داد. وقتی من ایرانی ـ که 17 سال است در دانشگاه شریف خدمت می‌کنم ـ احساس کنم نامحرم و غریبه تلقی می‌شوم طبعا آن قدرت روحی و فکری که می‌تواند تحول ایجاد کند در من نمی‌جوشد در حالی که اگر با اصلاح دیدگاه معدودی افراد، عموم جامعه دانشمندان را با آغوشی باز بپذیرند روحیه و توان محقق و دانشمند در جهت رسیدن به قله‌های رفیع علم چندبرابر می‌شود.

علی موحد / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها