با سلام به مسئولان پرتلاش تپش. اینجانب با ارسال این نامه قصد دارم به افرادی که بدون توجه به مسائل ایمنی با دست پر پول از بانک خارج می‌شوند، هشدار بدهم.
کد خبر: ۵۱۱۶۶۳

چندی پیش برای یک کار بانکی به یکی از شعب مراجعه کرده و بعد از پایان کار خود از بانک خارج شدم و مشغول روشن کردن موتورسیکلت خود بودم که یک آقایی با یک پاکت در دست دیدم از بانک خارج شد و به طرف خودروی خود رفت.

شخص مورد اشاره مشغول باز کردن در خودرو بود که یک دفعه یک موتورسیکلت سوار به او نزدیک شد و در یک آن پاکت را از دست آن آقا قاپید و فرار کرد. مردی که مورد دستبرد قرار گرفته بود با داد و فریاد کمک خواست. سریع خود را به او رساندم و پرسیدم چه اتفاقی افتاد؟

گفت پاکتی که پنج میلیون تومان پول در آن بود توسط یک سارق موتورسیکلت سوار به سرقت رفت. آن شخص خواهش کرد سارق را تعقیب کنم و پول را پس بگیرم. در عوض مژدگانی خواهم گرفت.

دیگر معطل نکردم. با تمام سرعت بسمتی که سارق فرار کرد، حرکت کردم. در فاصله 100 متری سارق را دیدم که در همان مسیر به حرکت خود ادامه می‌داد. با تمام قدرت گاز می‌دادم و از بین اتومبیل‌ها حرکت می‌کردم.

در همین حین از پشت سر دیدم یک موتورسیکلت که جوانی سرنشین آن بود سمت من آمد و قصد داشت با ویراژ دادن مانع حرکت من شود. پی بردم که احتمالا شریک همان سارق است. وقتی به کنارم رسید با پا تنه‌ای به او زدم و سرنگونش کردم.

بعد به مسیرم ادامه دادم. داشتم به سارق نزدیک می‌شدم که دیدم دو نفر موتورسوار دیگر از پشت به من حمله کردند. به عقب که برگشتم دیدم با چاقو به دست قصد دارند از کنار به من ضربه وارد کرده و مانع حرکتم شوند.

نمی‌دانستم در آن شرایط چه عکس‌العملی نشان دهم. اگر می‌خواستم با آنها در بیفتم که بعید می‌دانم برآنها غلبه کنم. آنها با سلاح سرد و اندام ورزیده بودند و من یک آدم لاغر و مردنی که حتی نمی‌توانست با یک بچه‌ در بیفتد. اطرافم هم کسی نبود که درخواست
کمک کنم.

بنابر این راه چاره را در برگشتن و منصرف شدن از ادامه مسیر دانستم. فرمان را چرخاندم و برگشتم به همان محلی که سارق پاکت پول را به سرقت برده بود. شخص صاحب پول در کنار بانک نشسته بود و گریه می‌کرد. تا مرا دید پرسید توانستی سارق را بگیری.

گفتم متاسفانه سارق چند نفر همدست داشت که پشت سر من آمدند و با تهدید وادارم کردند برگردم. شما نباید همان طور علنی یک پاکت پول را به دست بگیری و از بانک خارج شوی. مگر نمی‌دانی سارقان در کمین‌ هستند و هر لحظه ممکن است دست به حمله بزنند.

صاحب پول آه حسرت کشید و رفت که شکایت کند. امیدوارم بتواند به پولش برسد، اما بعید می‌دانم.

هرمز رخشانی ـ تهران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها