گفت‌وگو با نویسنده سریال تکیه بر باد

بین واقعیت و درام فاصله وجود دارد

عباس نعمتی همراه طلا معتضدی و محمدمحمود سلطانی فیلمنامه سریال تلویزیونی «تکیه بر باد» را نوشته است؛ سریالی که محمود معظمی آن را کارگردانی کرده است. این سریال که این روزها در حال پخش از شبکه تهران است، روایتگر تقابل‌ها و تضادهاست.
کد خبر: ۵۰۶۸۴۱

نویسندگان سریال «تکیه بر باد» سعی کردند زندگی دختری را به تصویر بکشند که برای بهتر شدن شرایط زندگی‌اش راهی را انتخاب می‌کند، برخلاف آنچه خانواده به او یاد داده‌اند.

گروه نویسنده این مجموعه تلاش کردند با قصه‌ای جذاب بینندگان را با شخصیت‌های داستان همراه کنند. با عباس نعمتی به گفت‌وگو نشستیم تا درباره شکل‌گیری فیلمنامه مجموعه تکیه بر باد بیشتر بدانیم.

شنیده‌ایم ایده اولیه سریال تلویزیونی تکیه بر باد را هشت سال پیش به تلویزیون ارائه کرده بودید، اما در طول این سال‌ها به نتیجه مشخصی نرسید. دلیل تاخیر در تولید این سریال به حساسیت‌های قصه برمی‌گشت یا مدیران دلایل دیگری برای این کار داشتند؟

طرح اولیه این سریال هشت سال پیش به ذهنم رسید و همان زمان این طرح تصویب شد، اما در طول این سال‌ها مرتب درگیر نگارش چند سریال دیگر شدم. زمان طولانی شکل‌گیری یک طرح از ابتدا تا هنگام کلید خوردن مورد عجیب و غریبی نیست.

اتفاقا زمانی که یک طرح سال‌ها در گوشه ذهن نویسنده بماند، مسلما داستان قوام بهتری می‌گیرد، چون مرتب جزئیات قصه در ذهن نویسنده بارور می‌شود و انسجام داستان شکل مطلوب‌تری خواهد یافت. این اتفاق هم برای سریال تکیه بر باد افتاد، این سریال به اصطلاح از جنس سریال‌های فست‌فودی نیست که ایده بعد از شکل‌گیری، سریع به مرحله تولید رسیده باشد.

در طول این سال‌ها مرتب قصه مجموعه تکیه بر باد را تقویت کردم. معتقدم فیلمنامه‌ای خوب می‌شود که چند بار بازنویسی شود. فیلمنامه «رفقای خوب» مارتین اسکورسیزی ، 19 بار بازنویسی شد. مسلما هرچه قصه بیشتر بازنویسی شود، اشتباهات آن کمتر می‌شود.

با توجه به این‌که اعتقاد دارید هرچه فیلمنامه بازنویسی شود درصد اشتباهات کمتر می‌شود، فیلمنامه سریال تکیه بر باد چند بار بازنویسی شد؟

در طول این سال‌ها مرتب روی قصه این سریال کار کردم. فکر می‌کنم پنج یا شش بار بازنویسی شد. در بازنویسی‌های مجدد هر بار داستان رنگ و بوی دیگری به خود می‌گرفت. می‌توانم بگویم در هر بازنویسی قصه متفاوت می‌شد، حتی می‌توان از آنها سریال‌های مستقل ساخت.

فیلمنامه سریال تکیه بر باد فقط کار من نیست. ابتدا محمد سلطانی برای نگارش این مجموعه با من همکاری می‌کرد و ما چند قسمت را با هم نوشتیم، اما بعد از نگارش هشت قسمت او بیمار شد و نتوانست ادامه همکاری بدهد و بعد از آن با خانم طلا معتضدی کار را ادامه دادم. با حضور معتضدی از ابتدا قصه را بازنویسی کردیم تا داستان به یک نقطه مطلوب برسد.

طلا معتضدی و محمدمحمود سلطانی چه ویژگی‌هایی در نگارش دارند که شما آنها را برای نگارش فیلمنامه تکیه بر باد دعوت کردید؟

اساسا کارهایی که من انجام دادم، مشترک بوده است. معتقدم نمره پنج در یک کار مشترک 15 می‌شود. کار گروهی همیشه نتایج مطلوب به همراه دارد. از سوی دیگر گروهی کار کردن در دنیا مرسوم است و فیلمنامه خیلی از کارهای خوب، نتیجه کار گروهی است. من با این دوستان که شما اشاره کردید قبلا هم کار کرده بودم. سریال تلویزیونی «گمشده» به کارگردانی راما قویدل را همراه طلا معتضدی نوشتم. همچنین تا قبل از ماه رمضان که سرپرست نویسندگان سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد بودم، معتضدی با ما همکاری می‌کرد و 60 اپیزود از این سریال را نوشت. دو تا سه تله‌فیلم هم با سلطانی کار کرده‌ام. بنابراین شناخت خوبی از این دو دوست عزیز داشتم. آنها نویسندگان خوبی هستند و به من لطف کردند. سریال تکیه بر باد حاصل یک کار گروهی خوب است.

سریال تلویزیونی تکیه بر باد یک خط داستانی پیوسته دارد و اپیزودیک نیست. تقسیم کار به لحاظ نگارش قصه و دیالوگ چگونه بود؟

تقسیم کار به این شکلی که شما به آن اشاره کردید، نبود که یک نفر قصه بنویسد و یک نفر نگارش دیالوگ‌ها را به عهده داشته باشد. نگارش تکیه بر باد این‌گونه بود که فیلمنامه را با هم می‌نوشتیم و مرتب بازنویسی می‌کردیم. این‌قدر این کار را انجام می‌دادیم تا به یک نتیجه واحد برسیم.

ولی این‌طور نگارش هم سرعت را کم می‌کند و هم این‌که رسیدن به یک نقطه مشترک کار دشواری است؟

بله، دقیقا همین‌طور است که شما گفتید. این‌طور نوشتن هم زمان بیشتری می‌برد و هم این‌که سرعت کمتر می‌شود، اما درصد اشتباهات کم می‌شود و شخصیت‌پردازی‌ها با دقت بیشتری انجام می‌شود.

در قسمت‌های اول این سریال چشمان نادر برق می‌زد. فکر نمی‌کنید برق زدن چشم نادر در همان قسمت‌های ابتدایی مجموعه باعث شد تا قصه لو برود؟ البته این برق زدن قبل از شروع پخش و هنگام تدوین انجام شد. شما با این کار موافق بودید یا نه؟

نعمتی: هر یک از داستانک‌های سریال تکیه بر باد می‌تواند موضوع یک سریال باشد به همین دلیل ما به اندازه نیاز به داستانک‌ها پرداختیم. حضور داستانک‌ها مثل خال روی صورت است. صورت با یک خال قشنگ است اما صورت خالخالی خوب نیست

هرچند در این‌باره شبکه با ما مشورت کرد و کارگردان هم پسندید، اما من نپسندیدم. البته باید این مساله را قبول کرد که در یک کار گروهی همه باید نظر بدهند و این‌طور نیست که نظر یک نفربر بقیه غالب شود. وقتی یک سریال برای 70 میلیون مخاطب تهیه می‌شود، لذا نظر همه عوامل از جمله کارگردان، نویسنده، تهیه‌کننده، مدیران شبکه و... اعمال و بعد از مشورت یک تصمیم گرفته می‌شود. بنابراین فقط من به عنوان نویسنده تصمیم‌گیرنده نیستم.

مسلما زمانی که شما فیلمنامه را می‌نوشتید، نظراتی درباره کار داشتید. فکر می‌کنید تا چه میزان ایده‌هایتان در کار اجرایی شد؟

واقعیت این است هر نویسنده‌ای وقتی فیلمنامه‌ای می‌نویسد نظرات متفاوتی درباره کار دارد، اما بین ایده‌آ‌ل‌هایی که او درذهن دارد با ایده‌آ‌ل‌هایی که کارگردان درباره قصه‌ای که به دستش می‌رسد، دارد؛ تفاوت است. در واقع همیشه بین واقعیت و خیال فاصله وجود دارد. یعنی آنچه من در ذهنم فکر می‌کنم با واقعیت برابر نیست. بنابراین آفت محسوب می‌شود اگر بخواهیم این‌طور تصور کنیم که نظر من نویسنده باید با نظر کارگردان یکی باشد، چون این مساله طبیعی و حقیقتی انکارناپذیر است.

مهدی فخیم‌زاده مشاور سریال تکیه بر باد است. شما تا چه میزان از مشاوره او برای فیلمنامه این سریال بهره بردید؟

من همراه فخیم‌زاده و سلطانی به منظور رسیدن به یک فیلمنامه خوب برای تکیه بر باد، دو بار به سفر رفتیم و درباره فضای کار صحبت کردیم. او حین سفر خیلی به ما کمک کرد و انصافا نظرات خیلی خوبی هم داشت. می‌توانم بگویم فخیم‌زاده یکی از بهترین‌های سینما و تلویزیون ایران است که درک درستی از فیلمنامه بویژه در ریتم، تقابل شخصیت‌ها و... دارد.

من به عنوان نویسنده خیلی علاقه‌مند بودم از نظرات او استفاده کنم و مشورت بگیرم که این شرایط در سریال تکیه بر باد فراهم شد. البته ایشان وقتی سریال ساختمان 85 را می‌ساختند من به‌عنوان ناظر کیفی با ایشان همکاری می‌کردم. تا این‌که شرایطی فراهم شد تا از مشاوره ایشان برای فیلمنامه سریال تکیه بر باد استفاده کنم.

یکی از امتیازات فیلمنامه تکیه بر باد داستانک‌های فرعی است، کدام‌یک از داستانک‌ها ایده شما بود؟ علاوه بر آن چرا به برخی از این داستانک‌ها به اندازه کافی پرداخت نشده، در حالی که جای کار بیشتر داشت؛ مثل زندگی نرگس خواهر عاطفه و شاهین پسر نادر. این اتفاق عمدی بود؟

هیچ بخشی از فیلمنامه تکیه بر باد ایده تنهایی و شخص من نبود. علاوه بر آن ایده تنهایی فرد دیگری هم نبود. داستانک‌ها در قالب‌ گفت‌وگوها و تعاملی که با یکدیگر داشتیم، شکل گرفت. صادقانه می‌گویم طلا معتضدی، فضاسازی‌ در قصه را می‌شناسد و دیالوگ‌نویس خیلی خوبی است. شناخت خوبی که او از طیف‌های مختلف جامعه دارد، باعث شده تا دیالوگ‌هایی خوبی بنویسد.

ما تلاش کردیم در هر قسمت از این مجموعه یک اتفاق قرار بدهیم. بنابراین به داستانک‌های زیادی نیاز داشتیم. خیلی به داستانک‌ها نپرداختیم چون بیش از این نیاز نبود. شما یک تابلوی نقاشی را در نظر بگیرید. در این تابلو، خانه، کوه، رودخانه و... قرار دارد. گاهی یکی از این تصاویر را می‌خواهید پررنگ کنید، بنابراین بقیه تصاویر را به گونه‌ای می‌کشید که خیلی در نقاشی پررنگ نباشد و مکمل‌ نقاشی شما باشد.

داستانک‌های سریال تکیه بر باد هم این‌طور بود. هرکدام از این داستانک‌ها مثل زندگی نرگس می‌تواند موضوع یک سریال باشد. به همین دلیل ما به اندازه نیاز به داستانک‌ها پرداختیم. حضور داستانک‌ها مثل خال روی صورت است. صورت با یک خال قشنگ است، اما صورت خالخالی خوب نیست.

اگر قرار بود دوباره فیلمنامه تکیه بر باد را بنویسم، سعی می‌کردم ریتم قصه شاهین پسر نادر را فشرده‌تر کنم و بعد بمرور، آن را بسط می‌دادم.

همچنین به اندازه‌ای به قصه زندگی نرگس پرداختیم که از همسرش به عنوان نیروی محرک ـ که به نادر (مهدی فخیم‌زاده) کمک می‌کند ـ بهره بردیم. در مجموع تلاش کردیم داستانک‌ها در راستای داستان اصلی باشند.

شخصیت فاطمه در قصه تکیه بر باد خیلی مثبت مطلق نشان داده می‌شود. انگار که هیچ اشتباهی در زندگی‌اش نمی‌کند. چرا این شخصیت را تا این میزان مثبت مطلق نشان دادید؟

ما در این مجموعه سه جور شخصیت زن داریم. یک نمونه دختری به نام عاطفه است که کاملا احساساتی است و حسی تصمیم می‌گیرد. یک نوع مثل نرگس است که دین، حجاب و عفت برایش اهمیت دارد. نوع دیگر فاطمه است که ترکیب این دو مورد است. او زنی عاشق است و عاشقانه همسرش را دوست دارد. ما در این مجموعه قصه عاطفه را دنبال می‌کنیم، نه فاطمه را. ما به همه بخش‌های زندگی فاطمه نمی‌پردازیم. علاوه بر آن، شخصیت‌ها دو نوع هستند؛ یا واقعی هستند یا این‌که می‌گوییم کاش من این‌طوری باشم یا این‌طور نباشم. در سینمای دنیا هم شخصیت سیاه و سفید داریم و این مساله اصلا منافاتی ندارد که بگوییم چنین شخصیت‌هایی نباید در قصه وجود داشته باشد.

فاطمه عودباشی -‌ گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها