گفت‌وگو با پریناز ایزدیار، بازیگر نقش وکیل در سریال «مثل یک کابوس»

آواز بازیگری از دور خوش است

پریناز ایزدیار را به واسطه حضورش در سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» شناختیم. او در این سریال در نقش روح ظاهر شده بود. ایزدیار بنا به گفته خودش اشتیاق حضور در نقش‌های مختلف را دارد. به همین دلیل بعد از موفقیتش در سریال ​پنج کیلومتر تا بهشت​ ترجیح داد منتظر بماند تا نقش مورد نظرش به او پیشنهاد شود و بالاخره در «مثل یک کابوس» در نقش یک وکیل حضور پیدا کرد. بازی در این کار بهانه‌ای شد ​ به سراغش برویم تا از دغدغه‌هایش در زمینه بازیگری و سریال مثل یک کابوس بیشتر برایمان بگوید.
کد خبر: ۴۶۲۸۹۶

​ ابتدا برایمان بگویید چه اتفاقی افتاد که ما امروز پریناز ایزدیار را به عنوان یک بازیگر می‌شناسیم؟

من برای اولین‌بار در تله‌فیلم «در فال قهوه» به کارگردانی فرزاد موتمن بازی کردم که در آن کار با شبنم قلی‌خانی همبازی بودم و بعد خانم قلی‌خانی مرا به گروه پنج کیلومتر تا بهشت معرفی کرد. نزد آقای افخمی رفتم و برای آن سریال تست بازیگری دادم که خوشبختانه موفق شدم نقش روح را از آن خود کنم.

آیا قبل از بازی در سریال پنج کیلومتر تا بهشت برای کار دیگری هم تست بازیگری داده بودید؟

خیر، خانواده من در ابتدا موافق نبودند که من در حرفه بازیگری فعالیت کنم برای همین در مقطع پیش‌دانشگاهی از رشته تجربی به رشته هنر تغییر رشته دادم و در دانشگاه در رشته گرافیک تحصیل کردم تا این‌که توسط یکی از دوستانم متوجه شدم که آقای حسن هدایت برای یکی از فیلم‌هایشان مشغول گرفتن تست بازیگری از افرادی هستند که معروف و چهره نیستند و من هم با توجه به علاقه‌ای که به بازیگری داشتم، رفتم و تست دادم. جالب است بدانید آن روز احمد نجفی از من تست گرفت.

آیا دنیای بازیگری همان چیزی بود که در ابتدا در ذهن داشتید؟

خیر، به هیچ‌وجه. پس از ورود به عرصه بازیگری، ذهنیتم نسبت به این حرفه تغییر کرد. به نظرم دورنمای بازیگری که سبب جذب خیلی از افراد می‌شود با واقعیت‌هایی که در این چرخه هست، تفاوت بسیاری دارد و مقوله بسیار جدی و البته دشواری است.

خب با وجود این مسائل فکر می‌کنی بشود در این عرصه ماند و کار کرد؟

بله، اما به شرطی که صبر، حوصله و البته تمرینات زیادی داشته باشیم. در غیر این صورت خیلی زود از گردونه خارج می‌شویم.

برویم سراغ مثل یک کابوس. چه شد که در این مجموعه بازی کردید؟

قبل از این مجموعه، قرار بود در یک تله‌فیلم با آقای شاه‌حسینی همکاری کنم که بنا به دلایلی این امکان میسر نشد تا این که تولید سریال مثل یک کابوس شروع شد و من برای بازی در آن دعوت شدم و پس از خواندن فیلمنامه قبول کردم که دراین کار بازی کنم.

دوست داشتی با شهرام‌شاه‌حسینی همکاری کنی یا از فیلمنامه خوشت آمد؟

هر دو فیلمنامه آن قدر خوب بود که من همان جلسه اول قرارداد بستم و خیلی دوست داشتم مخاطبانم یک کار متفاوت پس از پنج کیلومتر تا بهشت از من شاهد باشند چون نمی‌خواستم در نقش روح در ذهن مردم باقی بمانم. دوست داشتم به واسطه یک نقش متفاوت در یک موقعیت عادی قرار بگیرم. چون نقش روح به گونه‌ای بود که خیلی دست من برای اجرای آن باز نبود. بنابراین می‌خواستم بازی در فضای واقعی را تجربه کنم.

پشت صحنه مثل یک کابوس‌ چگونه بود. آیا از همکاری با دیگر عوامل راضی هستید؟

همه چیز خیلی عالی بود و در طول کار با اعضای گروه تبادل‌نظرهای زیادی داشتیم که روی کلیت کار خیلی اثر داشت یا مثلا قبل از هر برداشت بازیگران مجموعه دور هم جمع می‌شدیم و راجع به آن صحنه با هم حرف می‌زدیم. به هر حال فضای دوستی‌داشتنی در این مجموعه حاکم بود.

آیا ویژگی‌ خاصی هم علاوه بر آنچه در فیلمنامه بود به نقشت اضافه کردی یا خیر؟

ایزدیار: خیلی از افرادی که امروز در سینما حضور پررنگی دارند، روزی کارشان را از ​تلویزیون شروع کرده‌اند و من هم ترجیح می‌دهم در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی بازی کنم تا این‌که بخواهم در یک کار ضعیف سینمایی ظاهر شوم

بله. شخصیتی که برای من در فیلمنامه طراحی شده بود، شخصیتی معصوم بود که من تلاش کردم این بعد شخصیت را کمرنگ‌تر کنم، چون به نظرم کسی که حقوقدان است، نمی‌تواند آدم ضعیف و غیرجدی‌ باشد، بنابراین «مریم» را از مظلومیت درآوردم و او را جدی‌تر نشان دادم. البته در این مورد آقای شاه‌حسینی هم به عنوان کارگردان بسیار به من کمک کردند.

به بازی در سینما هم فکر کرده‌اید یا تصمیم دارید فقط در تلویزیون، حرفه بازیگری را ادامه دهید؟

همان طور که خود شما می‌دانید خیلی از افرادی که امروز در سینما حضور پررنگی دارند، روزی کارشان را از همین تلویزیون شروع کرده‌اند و من هم ترجیح می‌دهم در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی بازی کنم تا این‌که بخواهم در یک کار ضعیف سینمایی ظاهر شوم. البته بازی در سینما هم طبیعتا فضای خاص خودش را دارد که امیدوارم با یک کار خوب بتوانم در این عرصه هم تجربیاتی را به دست آورم.

سخت‌ترین سکانس سریال مثل یک کابوس به نظر شما کدام سکانس بود؟

قسمتی که برادرم می‌میرد. بازی در این سکانس خیلی برایم دشوار بود.

آیا به جز بازیگری به شاخه‌های دیگر هنر هم علاقه‌مند هستید؟

فیلمسازی و مطمئن هستم که روزی مستندی در ارتباط با بچه‌های خیابان و بی‌سرپرست خواهم ساخت، چون بسیار دغدغه‌ آنها را دارم.

بازی مقابل محمد صادقی چطور بود؟

خیلی خوب. قبلا عده‌ای به من گفته بودند که ایشان آدم جدی و بداخلاقی هستند، اما واقعا این‌طور نبود و من از حضور در کنار ایشان بسیار لذت بردم و بسیار از ایشان آموختم.

مهم‌ترین دغدغه شما در ارتباط با بازیگری چیست؟

این که بتوانم به هدف‌هایم در این زمینه برسم و نقش‌های متفاوتی را بازی کنم.

بازی در کدام نقش‌ها و فیلمنامه‌ها برایتان دلپذیرتر است؟

شرایط هر چقدر دشوارتر و نقش سخت‌تر باشد، من راحت‌تر می‌توانم با آن ارتباط برقرار کنم. از نقش‌های دم‌دستی و راحت خوشم نمی‌آید و از طرفی دیگر دوست دارم در قصه‌هایی که مشکلات مردم در آن مطرح شده، حضور داشته باشم.

بازی در مثل یک کابوس تا چه حد شما را راضی کرد؟

خیلی زیاد. چون همان‌طور که گفتم همه چیز در این مجموعه بسیار حرفه‌ای بود و نقشی را در این کار بازی کردم که بسیار دوستش داشتم.

این نقش چقدر به شخصیت شما دور یا نزدیک بود؟

تقریبا دور بود و خیلی سعی کردم که او را به خودم نزدیک‌تر کنم تا بتوانم بهتر شرایطش را درک کنم.

هنگام بازی مقابل دوربین چقدر به قضاوت مخاطبان فکر می‌کنید؟

بیشتر سعی می‌کنم در آن زمان کارم را درست انجام بدهم تا قضاوت‌های آینده نسبت به من قضاوت‌های مثبتی باشند. به هر حال اجرای درست نقش برایم مهم‌ترین دغدغه است.

با توجه به این‌که به روزهای آخر سال نزدیک می‌شویم، برایمان بگویید چه حسی نسبت به نوروز دارید؟

بشدت مرا به دوران کودکی‌ام می‌برد. از تخم‌مرغ‌های رنگی گرفته تا چیدن سفره هفت‌سین. به هرحال هرکدام از این سنت‌ها در جای خود زیبا هستند.

محبوبه ریاستی / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها