با آزاده نامداری ، مجری برنامه جمع ما

قول دادم دروغ نگویم و قضاوت نکنم

اولین تجربه جدی و حرفه‌ای آزاده نامداری در حوزه اجرا، برنامه تازه‌ها بود. او با یکی از بخش‌های برنامه‌سیمای خانواده به شهرت رسید. دست‌اندرکاران این بخش به دنبال مجری‌ای بودند که بتواند در مدت زمانی کوتاه، اخبار جالب و شنیدنی روز را مرور کند.
کد خبر: ۴۰۹۳۸۷

آزاده نامداری به خاطر ضرباهنگ تند بیانش بهترین گزینه برای اجرای این ماموریت بود. اجرای تازه‌ها با استقبال مخاطبان ـ که بیشترشان خانم‌های خانه‌دار بودند ـ مواجه شد. نامداری پس از 4 سال با تازه‌ها خداحافظی کرد و با برنامه جدیدی به نام غیرمنتظره به حوزه اجرا برگشت. او در این مدت همچنین در برنامه‌های رادیو هفت و برنامه زنده صبحی دیگر از شبکه آموزش به عنوان مجری حضور یافت.

در حال حاضر برنامه جمع ما با اجرای این مجری از شنبه تا سه‌شنبه روی آنتن شبکه 2 می‌رود؛ برنامه‌ای که دست‌اندرکارانش آن را شکل تکامل یافته غیرمنتظره می‌دانند. ورزش امروز عنوان دیگر برنامه‌ای است که اجرای آن را نامداری به عهده دارد و در طول هفته از شبکه جام‌جم روی آنتن می‌رود.

آزاده نامداری متولد ۱۳۶۳ کرمانشاه و دانش آموخته مدیریت صنعتی از دانشگاه شهید بهشتی تهران است.

به بهانه پخش برنامه «جمع ما» با آزاده نامداری درباره جزئیات مجریگری‌اش هم‌صحبت شدیم.

به نظر من برنامه «جمع ما» یک برنامه اجتماعی است. شما هم سعی می‌کنید به یک موضوع از 2 جنبه مختلف نگاه کنید و سراغ مسائل چالش برانگیز بروید. به نظر خودتان می‌توانیم بگوییم جمع ما یک نود اجتماعی است؟

ما وقتی برنامه‌ریزی می‌کردیم اصلا نمی‌خواستیم یک برنامه مثل نود راه بیندازیم. ما بیش از آن که به قول شما نود اجتماعی باشیم یک «غیرمنتظره» کامل شده‌ایم. در غیرمنتظره گفت‌وگوهای مفرحی داشتیم با آدم‌هایی که تاکنون اصلا روبه‌روی دوربین تلویزیون ننشسته بودند. مثلا ما چند نفر را با عنوان چوپان، راننده، عاشق یا بیکار به استودیوی برنامه آوردیم. کسانی که می‌خواستند برنامه عمیق‌تر و فاخرتری ببینند می‌گفتند برنامه شما ناقص است و یک چیزی کم دارد. ما به این نکته فکر کردیم که چگونه بار محتوایی برنامه را بیشتر کنیم. یعنی چه کار کنیم که برنامه‌مان هم سرگرم کننده باشد و هم آموزشی. ما در برنامه جمع ما بخش گفت‌وگوهای مفرح را حفظ کردیم و بخش آشپزی را هم اضافه کردیم. در قسمت دوم برنامه قصد داشتیم به موضوع کارشناسی بپردازیم. تفاوت دیگر این بود که برای هر قسمت یک موضوع خاص انتخاب کردیم. من در هر قسمت فقط درباره یک موضوع مشخص صحبت می‌کنم، به این خاطر می‌توانم بگویم جمع ما یک غیرمنتظره کامل است.

ضمن این که غیرمنتظره در هر قسمتش موضوع مشخصی نداشت، اما در جمع ما هر بار یک پرونده جدید را باز می‌کنید. درست است؟

در غیرمنتظره موضوعاتمان روزانه بود. امروز درباره کتاب صحبت می‌کردیم و فردا درباره طبیعت. آن جوری می‌توانستم نظر مهمان را درباره 10 تا موضوع بپرسم. اما الان وقتی مثلا موضوع برنامه درباره عشق است، من فقط درباره عشق، نظر کارشناس را می‌پرسم.

‌به نظر شما تغییر ساعت پخش باعث می‌شود که گروه مخاطبانتان هم عوض شود؟

بله. ما الان نمی‌توانیم بگوییم فقط نوجوان‌ها، جوان‌ها و خانم‌های خانه‌دار برنامه ما را می‌بینند. در غیرمنتظره یک‌گروه از مخاطبانمان خانم‌های خانه‌دار بودند. الان پیامک‌ها به ما می‌گویند که از همه اقشار، مخاطب داریم.

شما در این برنامه بیشتر مخاطب عام را در نظر می‌گیرید یا مخاطب خاص؟

شما وقتی مخاطب خاص داری که یک برنامه تخصصی تولید و پخش کنی، مثلا وقتی موضوع برنامه ادبی یا علمی باشد. برنامه راز مخاطب خاص دارد. اما مخاطب برنامه جمع‌ما‌ خاص نیست. حتی پدربزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها هم برنامه ما را دنبال می‌کنند. نزدیک خانه ما یک مدرسه راهنمایی هست. دختر بچه‌ها می‌آیند و می‌گویند ما دیشب برنامه‌تان را دیدیم.

برخوردهای این جوری چقدر روی اجرای شما تاثیر می‌گذارد؟‌ بازخوردهایی که از اطرافیان می‌گیرید می‌تواند مسیر اجرایتان را تغییر دهد؟

خیلی زیاد. درستش این است که مجری حرفه‌ای تحت تاثیر قرار نگیرد. شاید من هنوز خیلی حرفه‌ای نشده‌ام. یک نفر براحتی می‌تواند قبل از برنامه روحیه مرا خراب کند. یعنی حتی اگر یک نفر از روی غرض چیزی بگوید روی روحیه من تاثیر منفی می‌گذارد. به طور کلی ما برای مردم برنامه می‌سازیم. مردم ما حتی اگر برنامه را ندیده باشند می‌آیند از تو تعریف می‌کنند. من به بازخوردها خیلی اهمیت می‌دهم. پیامک‌ها خیلی برایم مهم است. مردم به چیزهایی دقت می‌کنند که حواس خودم به آنها نیست. من در یک برنامه اشتباهی گفتم پرسپولیس با الهلال بازی دارد. در صورتی که الهلال نبود و الاتحاد بود. خیلی‌ها پیامک زدند و گفتند مدعی فوتبال چرا اشتباه گفتی؟ در حالی که حواسم نبود. به من می‌گویند چرا آشپزی بلد نیستی. چرا بخش کارشناسی‌تان سنگین است. مردم راجع به جزئیات اظهار نظر می‌کنند. حتی راجع به کفشم نظر می‌دهند. نمی‌دانم کفش مرا چطور دیده‌اند!

اتفاقا شما در حین اجرا هم نسبت به اتفاقات لحظه‌ای صحنه واکنش نشان می‌دهید. مثلا وقتی صدایی غیرعادی می‌آید می‌پرسید چه شد؟ یا وقتی غذا را نمی‌توانید خوب بپزید خودتان اعتراف می‌کنید که روش پختش را خوب یاد نگرفته‌اید!

من خیلی آدم رئال و واقعگرایی هستم. البته این ویژگی همیشه هم خوب نیست. خیلی‌ها معتقدند اجرا بیشتر یک‌بازی و نقش‌آفرینی است. من آن جور اجرا را دوست ندارم. من مجری‌هایی را دوست دارم که خیلی نزدیک به واقعیت خودشان هستند. در زمان اجرا رفتارم شبیه همین الان است که دارم با شما حرف می‌زنم. در خیابان هم مرا ببینید همین جوری هستم.

اما جنبه مثبتش این است که باعث می‌شود اجرایتان صادقانه باشد. یعنی مخاطب احساس می‌کند شما هیچ‌چیز را از او پنهان نکرده‌اید. درست است؟

من اولین روز برنامه به مردم 2 تا قول دادم؛ یکی این که در برنامه‌مان دروغ نگوییم. دوم این که قضاوت نکنیم. من واقعا در این برنامه‌های پخش شده سعی کردم درباره هیچ چیزی قضاوت نکنم. من خودم راجع به جراحی پلاستیک، اشتغال زنان و عشق عقایدی داشتم، ولی در برابر کارشناسان ساکت نشستم. نیامدم اظهارنظر شخصی کنم. اجازه دادم کارشناسان و مهمانان نظرشان را بدهند. مردم دوست دارند که مجری راستگو باشد.

شما اشاره کردید که نمی‌خواهید اظهارنظر شخصی داشته باشید. اما همه ما می‌دانیم که اصلا هیچ مجری و هیچ انسان بی‌طرفی وجود ندارد. به هر حال همه آدم‌ها برای خودشان یک سلیقه‌ای دارند. شما چطور سعی می‌کنید خودتان را به عنوان یک مجری بی طرف به مردم معرفی کنید؟

خیلی سخت است. من جهتگیری‌هایم را سوالی مطرح می‌کنم. مثلا می‌پرسم آیا به نظر شما در این دوره و زمانه عشق بی‌معنی نشده؟ هیچ یک از موضعگیری‌هایم را به‌عنوان یک نظریه ارائه نمی‌دهم. من اجازه ندارم این کار را بکنم.

در موضوعات انتخاب شده برای برنامه چقدر نقش دارید؟ یعنی شما با تهیه‌کننده جلسات مشترکی درباره سوژه‌ها داشته‌اید و به یک جمع‌بندی رسیده‌اید؟

ما از 3 ماه پیش از آغاز جمع ما، برنامه‌ریزی درباره آن را آغاز کردیم. این طوری نبوده که چون من مجری هستم در خانه‌مان بمانم و لحظه اجرا به استودیو بیایم. وقتی تصمیم می‌گیریم برنامه‌ای را به پخش برسانیم از همان ابتدا همه چیز هماهنگ با هم اتفاق می‌افتد و
جلو می‌رود.

خودتان بیشتر علاقه دارید چه سوژه‌هایی در برنامه‌تان مطرح شود؟

چیزهایی را بیشتر به برنامه می‌آورم که دغدغه ذهنی روزانه‌ام است. اشتغال زنان دغدغه من نبود. چون خودم این‌مشکل را نداشتم. اما جراحی زیبایی برایم مهم بود. دوست دارم یک پرونده برای فوتبال، ‌خشونت، دروغ و کودک آزاری باز کنیم و درباره‌اش صحبت کنیم. این مسائل اجتماعی برایم مهم است.

عادل فردوسی‌پور اجرا و تهیه‌کنندگی نود را توامان بر عهده دارد. خیلی‌ها معتقدند او به همین خاطر می‌تواند اجرای قوی‌تری داشته باشد، اما در برنامه شما تهیه‌کننده فرد دیگری است. فکر نمی‌کنید این مساله روی اجرای شما تاثیر منفی بگذارد؟

نامداری: من خیلی آدم واقعگرایی هستم. البته این ویژگی همیشه هم خوب نیست. خیلی‌ها معتقدند اجرا بیشتر یک بازی و نقش‌آفرینی است. من آن جور اجرا را دوست ندارم. من مجری‌هایی را دوست دارم که خیلی نزدیک به واقعیت خودشان هستند

من خودم تهیه‌کننده نیستم. اما گروه ما خیلی هماهنگی دارد. من این احساس را ندارم که فقط مجری‌ام. مجری‌هایی این حسرت را می‌خورند که نقشی در تولید برنامه ندارند. دقیقه90 لباس پوشیده‌اند، آمده‌اند و پرسیده‌اند خب! امروز باید درباره چه چیزی صحبت کنیم؟

من هم قبلا چند بار برنامه این جوری اجرا کرده‌ام. اما در این برنامه گروه ما این جوری نیست. ما درباره همه چیز با هم صحبت و مشورت می‌کنیم؛ از لباس پوشیدن گرفته تا غذایی که قرار است پخته شود. فکر من و خانم بهبودی، تهیه‌کننده جمع ما، خدا را شکر خیلی به هم نزدیک است. ما همدیگر را پیدا کرده‌ایم. من از وقتی 20 سال داشتم با این گروه کار کرده‌ام. الان 26 سال دارم. در این 6 سال به هم نزدیک‌تر شده‌ایم.

فکر می‌کنید در تازه‌ها بیشتر می‌توانستید تاثیرگذار باشید یا در غیر منتظره یا در جمع ما؟

در تازه‌ها بیشتر هدفمان اطلاع‌رسانی بود. من در دل سیمای خانواده یک برنامه را اجرا می‌کردم. من خیلی چیز‌هایی را که الان دارم از تازه‌ها دارم. اما فکر می‌کنم برنامه‌های بعدی‌ام پله به پله پخته‌تر شدند. غیرمنتظره پخته‌تر از تازه‌ها بود. جمع ما از همه‌شان پخته‌تر است.

از بین این چند برنامه خودتان به کدام یک بیشتر علاقه دارید؟‌

من تازه‌ها را بیشتر دوست دارم.

چرا؟‌

شاید چون اولین کارم بود و جوان‌تر بودم. خودم هم نمی‌دانم چرا.

همان‌طور که می‌دانید خیلی‌ها از غذا پختن شما ایراد گرفتند و خیلی‌ها هم این کار را پسندیدند. گروه اول می‌گویند کار آشپزی را باید به آشپز سپرد. گروه دوم هم معتقدند لازمه یک اجرای مدرن رفتن به سمت رفتارهای جدید است. خودتان چه نظری دارید؟

ما این بخش را طراحی کردیم، چون می‌خواستیم یک تحرکی به فضا بدهیم. می‌خواستیم مجری یک کنشی داشته باشد. در تلویزیون ما همیشه کارشناس‌ها آشپزی می‌کنند. در شبکه جام‌جم من یک‌بار کنار آشپز ایستادم. دوست داشتم در کارش مشارکت کنم. یعنی به او کمک کنم که یک چیزی را سرخ کند. این کار پذیرفته نشد. بعضی‌ها گفتند چرا می‌آید در کار آشپز دخالت می‌کند. الان این طوری پذیرفته شده که مجری‌ها کار خودشان را بکنند. من دوست داشتم خودم این تجربه را داشته باشم. ما آدم‌ها کلا خوراکی‌ها را دوست داریم. خوردنی‌ها، ذائقه ما را تحریک می‌کنند. واکنش‌های بینندگانمان درباره این بخش خوب بود. ما در برنامه‌مان کاهو سکنجبین درست کردیم. فردایش خیلی‌ها گفتند ما هوس کردیم و رفتیم کاهو خریدیم. نکته دیگرش این است که من به عنوان یک مجری در برنامه کنش خواهم داشت. این کنش را دوست دارم. به نظر من این کار به مرور جا می‌افتد.

البته این کاری که شما انجام می‌دهید بیشتر مخلوط کردن چند خوردنی مختلف است. خودتان را که آشپز حرفه‌ای نمی‌دانید؟

نه به هیچ وجه. اصلا ادعای آشپزی ندارم. سعی می‌کنم به مرور آشپزی را یاد بگیرم. سعی می‌کنم ناشی‌گری‌ام روی آنتن معلوم نشود!

بخش‌های گفت‌وگو محور برنامه شما به 2 قسمت تقسیم شده‌اند؛ یک بخش حال و هوایی صمیمانه و دوستانه دارد و در بخش دوم فضایی سنگین‌تر و جدی‌تر بر برنامه حاکم است. شما خودتان کدام بخش را بیشتر می‌پسندید؟

بخش دوم به سلیقه‌ام خیلی نزدیک نیست. بخش اول را دوست دارم. من از راستگویی مهمان‌های بخش اول لذت می‌برم. پسر بچه‌ای در برنامه گفت ما از معلم‌هایمان با موبایل پنهانی عکس می‌گیریم و بعد از آنها سوءاستفاده می‌کنیم. من عاشق صداقت این بچه هستم. پسر عاشقی در برنامه ما درباره احساس حقیقی‌اش صحبت کرد. بحث‌های کارشناسی قسمت دوم هم مشتری‌های خودش را دارد. خیلی از مردم منتظرند که تلویزیون یک راهکار به آنها نشان بدهد. آنها دوست ندارند تلویزیون بحثی را مطرح و رهایش کند. من سعی می‌کنم قسمت دوم را هم خوب اجر کنم. اما قسمت اول را بیشتر دوست دارم.

احساس می‌کنم اجرای بخش اول سخت‌تر باشد. چون مهمان‌ها آدم‌های عادی هستند و بیشترشان فن بیان خوبی ندارند. حاضر جواب نیستند، به سوال‌های شما جواب‌های بلند نمی‌دهند، مدام سکوت می‌کنند و خیلی چیزهای دیگر. قبول دارید که اجرای این بخش سخت‌تر است؟

بله، اما آدم‌های بخش اول راستگوترند. مردم ما دنبال فن بیان نیستند. دنبال صداقت‌اند. مردم در مواجهه با مجری دنبال این نیستند که چه کسی بهتر لفاظی می‌کند. دنبال این هستند که چه کسی بیشتر راست می‌گوید.

با توجه به این که برنامه‌تان زنده است، کنترل و اداره این بخش سخت نیست؟ چون ممکن است مهمان‌ها حرف‌هایی بزنند که خط قرمزی و غیر قابل پخش باشد.

صددرصد. فشار در قسمت اول بیشتر است. اما من هیچ وقت این فشار را به مهمان‌ها منتقل نمی‌کنم. مدام به آن ‌ها می‌گویم خیالتان راحت باشد. حواسم به شما هست. یک جوری صحبت می‌کنم که راستش را بگویند. بله. درصد خطایش بیشتر است. اما بخش اول لذت‌بخش‌تر است، اگر کسی حرفی بزند که اشکال پخش داشته باشد ما نباید هول بشویم. آن آدم حرفش را زده است. مجری هم باید اظهارنظر کند. مردم خودشان قضاوت می‌کنند.

درباره بخش دوم چطور؟ در این بخش سعی می‌کنید چه نکاتی را رعایت کنید؟‌

خیلی‌ها هنوز اجرای مرا در قسمت دوم نپذیرفته‌اند. توقع دارند من در این بخش خیلی پرشور باشم و با مهمان‌های کارشناس بگویم و بخندم. اما فکر می‌کنم در این بخش باید سنگین‌تر باشم.

سلیقه‌ام به قسمت اول نزدیک‌تر است. اما حالا که بخش دوم اضافه شده همه سعی‌ام را می‌کنم که اجرایم خوب باشد. البته اجرایم خیلی به جنس واکنش‌های کارشناسان بستگی دارد. خیلی دوست دارم کارشناس‌ها ضرباهنگشان را تند کنند. اگر احساس می‌کنید در قسمت دوم زمان آرام‌تر می‌گذرد این مساله به کارشناسان برمی‌گردد. من قبل از برنامه از کارشناس‌ها خواهش می‌کنم که تند‌تر صحبت کنند، اما بعضی‌ها واقعا نمی‌توانند.

به نظرم مخاطب باید توقعش را در این دو بخش تغییر بدهد. در قسمت اول باید توقع یک گفت‌وگوی مفرح را داشته باشد و در قسمت دوم باید به این فکر باشد که یک چیزی یاد بگیرد.

سال گذشته شما در نظرسنجی هفته‌نامه سروش به عنوان یکی از مجریان برتر سال شناخته شدید. تقدیر‌های این چنینی چه تاثیری روی کار شما دارد؟

وقتی به من می‌گویند اجرایت خوب است مسوولیتم خیلی سنگین می‌شود. دکتر دارابی و آقای بخشی‌زاده، مدیر شبکه 2 خیلی به من لطف کردند. اعتمادشان به من خیلی برایم ارزشمند بود. من یک جوان 26 ساله هستم. این که فرصت اجرای شبانه را پیدا کرده‌ام خیلی اتفاق بزرگی است. من سعی کردم جوری اجرا کنم که مدیران نگران نشوند. از یک طرف برای خودم هم تجربه خوبی است. من هر چقدر جلوتر بروم پخته‌تر می‌شوم. زمانی که اجرا را شروع کردم با خودم گفتم 10 سال طول می‌کشد تا من ادعا کنم مجری شده‌ام. هنوز 10 سال نشده است.

من جزو آن دسته آدم‌هایی هستم که برای کارم نگرانم. می‌ترسم. از همه آدم‌ها نظرشان را درباره اجرایم می‌پرسم. همه ما پیشنهاد‌های زیادی از شبکه‌های دیگر داریم، اما من فقط با گروه خودمان همکاری می‌کنم. می‌توانستم صبح تا شب در شبکه‌های مختلف اجرا کنم، اما خودم خیلی روی تعداد اجراهایم حساسیت دارم. امیدوارم بعد از 10 سال به نقطه خوبی برسم.

‌آن وقت بعد از 10 سال که یک مجری حرفه‌ای شدید چه کار می‌کنید؟

شاید دیگر اجرا نکنم. نمی‌دانم. من در لحظه تصمیم می‌گیرم، اما تصورم این است که بعد از 10 سال دیگر اجرا را کنار بگذارم. خیلی دوست دارم روان‌شناس یا نویسنده بشوم.

آن وقت اگر روانشناس بشوید در برنامه خودتان روی صندلی کارشناس‌ها می‌نشینید؟

نه می‌روم مرکز مشاوره می‌زنم. بیمارها و مراجعان را درمان می‌کنم.

در حال حاضر حضور مستندهای اجتماعی در برنامه‌های سیما پررنگ شده و برنامه‌سازان سعی می‌کنند در برنامه‌هایشان از این قالب تاثیرگذار بهره ببرند. اما هنوز مستندها به اندازه سریال‌های اجتماعی جای خودشان را میان مردم باز نکرده‌اند. فکر می‌کنید چرا مجله‌های تصویری و مستندهای ما، همپای کارهای داستانی دیده نمی‌شوند؟

در تلویزیون ما سریال‌سازی اهمیتش خیلی بالاتر از کارهای دیگر است. به لحاظ بودجه هم بیشترین بودجه‌ها را به سریال‌ها می‌دهند. به نظرم این تصور اشتباه است. ما از طریق برنامه‌های ترکیبی و گفت‌وگو محور می‌توانیم حرف‌های زیادی بزنیم، به شرط این که اجازه بدهیم مجری‌هایمان رشد کنند و محبوبیت لازم را به دست آورند. در این صورت است که حرفشان تاثیرگذار می‌شود. ما اگر 5 مجری درجه یک داشته باشیم برنامه‌های ترکیبی‌مان صدها مرتبه تاثیرگذارتر از کارهای نمایشی می‌شوند. امسال مجریان ما در لحظات سال تحویل یکی از بهترین سال‌ها را پشت سر گذاشتند. هیچ بازیگری روی صندلی اجرا ننشست. تمام آدم‌هایی که احساس می‌کردیم کنار گذاشته شده‌اند برگشتند و اجرا کردند. از شبکه یک تا جام‌جم همه شبکه‌ها برنامه ویژه سال تحویل داشتند. ما در زمینه پرورش مجری دچار مشکل هستیم. در یکی دو سال اخیر، مجری خوبی به تلویزیون معرفی نشده است. مجری‌های خوب ما بین سال‌های 80 تا 85 مطرح شده‌اند. از آن زمان به بعد فرد جدیدی به حوزه اجرا نیامده. نمی‌دانم چرا مجری‌ها پس از محبوب شدن محو می‌شوند؟

این روزها برنامه ورزش امروز با اجرای شما در حال پخش است. انگیزه‌تان از پذیرفتن اجرای این برنامه چه بود؟ ظاهرا اولین ‌بار است که یک زن روی صندلی مجریگری یک برنامه ورزشی نشسته است.

نامداری: ما از 3 ماه پیش از آغاز جمع ما، برنامه‌ریزی درباره آن را آغاز کردیم. این طوری نبوده که چون من مجری هستم در خانه‌مان بمانم و لحظه اجرا به استودیو بیایم

2 روز در هفته اجرای برنامه ورزش امروز بر عهده من است. خودم خیلی دوست داشتم برنامه ورزشی اجرا کنم، اما این اتفاق تا حالا برای هیچ زنی نیفتاده است. نمی‌دانم چرا. شاید چون به هیچ خانمی پیشنهاد اجرای برنامه ورزشی را نداده‌اند. من دوست نداشتم برنامه‌مان فقط به ورزش بانوان بپردازد. در برنامه ما درباره همه ورزش‌ها از فوتبال گرفته تا والیبال و تیراندازی صحبت می‌شود. در یکی از برنامه‌هایمان دکتر صدر درباره لیگ برتر صحبت کرد. تجربه اجرا در این برنامه برایم خیلی لذت بخش است.

نمی‌ترسید اطلاعات ورزشی‌تان کم باشد و نتوانید خوب اجرا کنید؟

نمی‌گویم کارشناس فوتبال هستم، اما به اندازه بقیه که فوتبالدوست هستند اطلاعات فوتبالی دارم. در رابطه با ورزش‌های دیگر مثل والیبال و تنیس روی میز می‌روم تحقیق می‌کنم تا بی‌اطلاع مقابل دوربین نروم.

تا به حال زن گزارشگر فوتبال هم نداشته‌ایم. قصد ندارید گزارشگری را تجربه کنید؟

اگر قرار باشد گزارشگر زن به تلویزیون ما بیاید من دوست دارم اولین نفری باشم که این کار را به عهده می‌گیرم. امیدوارم شبکه ورزش زودتر راه بیفتد و خانم‌ها بتوانند وارد حوزه گزارشگری هم بشوند.

بازخوردهای اجرایتان چطور بود. مدیران سیما در برابر حضور یک زن در برنامه ورزشی مقاومت نکردند؟

خیر، دکتر دارابی خیلی از مجریان حمایت می‌کنند. در اسفند ماه مجریان با ایشان جلسه داشتند و من خودم از این جلسه خیلی انرژی مثبت گرفتم. خیلی دیگر از مجریان هم گفتند ما احساس امنیت بیشتری کردیم. درباره این برنامه خیلی‌ها گفتند که تو نباید کارشناسی کنی یا اظهار نظر داشته باشی. به نظرم این بازخورد ربطی به زن و مرد بودن ندارد. من چون کارشناس نیستم می‌گویند نباید خودت در بحث‌های کارشناسی نظر بدهی. می‌گویند مثل یک مجری درباره ورزش صحبت کن نه یک کارشناس.

به هر حال شما به استادیوم نرفته‌اید و با ورزشکاران خیلی رو در رو نشده‌اید. پس در مقایسه با یک مجری مرد، راه سخت‌تری در پیش دارید. درست است؟

اتفاقا به استادیوم رفته‌ام. چند وقت پیش یک مستندی داشت درباره فوتبال تولید می‌شد. با آن گروه به استادیوم رفتم، البته استادیوم خالی. من رفتم همه جایش را گشتم. روی نیمکت ذخیره‌ها نشستم. توی دروازه ورزشگاه آزادی هم ایستاده‌ام.

من عاشق فوتبال هستم. درست است خودم فوتبال بازی نمی‌کنم، اما فوتبال نگاه می‌کنم. با دوستانم درباره فوتبال صحبت می‌کنم. نود یکی از بهترین برنامه‌های ورزشی ‌ماست که هر هفته آن را دنبال می‌کنم. متاسفانه یا خوشبختانه فوتبال جزو دغدغه‌هایم است.

یادم می‌آید در چند جلسه دانشجویی هم به عنوان منتقد شرکت کردید. یعنی هم فوتبالدوست هستید و هم سینما دوست.

در چند سال اخیر همیشه فیلم‌های جشنواره فجر را دیده‌ام. سینما بروی حرفه‌ای هستم. اگر زمانی احتیاج باشد درباره فیلم‌ها صحبت هم می‌کنم. چون فیلم می‌بینم یک سری اطلاعات دارم و بی‌خبر نیستم. در هیچ زمینه‌ای ادعایی ندارم. اگر بخواهم انتخاب کنم خودم حوزه اجتماعی را از همه حوزه‌ها بیشتر دوست دارم.

خیلی وقت‌ها جاهای مختلف فیلم‌ها اکران شده‌اند و من به عنوان مجری جلسه نقد و بررسی رفته‌ام.

من وقتی مجری می‌شوم هیچ وقت نمی‌آیم مدام از آن اثر تعریف کنم. فیلم را چندین بار می‌بینم و خب طبیعتا به‌عنوان مجری درباره جزئیاتش نظر می‌دهم.

فکر می‌کنید فیلم دیدن چقدر می‌تواند به یک مجری در‌‌روند اجرایش کمک کند؟

من معتقدم یک مجری باید فعالیت‌های جنبی زیادی داشته باشد. باید تئاتر برود، فوتبال نگاه کند، روزنامه بخواند، سینما برود و...

ممکن است مهمان برنامه شما کارگردان فیلم نباشد. اما وقتی داری درباره یک موضوعی صحبت می‌کنی یک پیش زمینه ذهنی داری. تو می‌توانی خیلی جاها از اطلاعات سینمایی‌ات استفاده کنی. فیلم دیدن باعث می‌شود که تو در جریان اتفاقات روز جامعه‌ات هم باشی. احساس می‌کنم مجری تلویزیون موظف است تمام این کارها را انجام بدهد.

کتاب خواندن چطور؟ با توجه به این که دارید یک برنامه اجتماعی را اجرا می‌کنید چقدر از کتاب‌ها کمک می‌گیرید؟

این جوری نیست که من کتاب بخوانم و بعدش سر یک برنامه‌ای بروم، اما کتاب خواندن باید جزو اصول زندگی یک مجری باشد. ما می‌خواهیم اهل حوزه فرهنگ و رسانه باشیم. پس موظفیم کتاب بخوانیم و فیلم ببینیم. این کمترین کاری است که مجری برای خودش انجام می‌دهد.

خودتان با چه پیش‌زمینه ذهنی جلوی دوربین می‌روید. یعنی درباره موضوع هر قسمت چقدر تحقیق می‌کنید؟

اصلا این جوری نیست که من بپرسم مهمان امشب کیست و بروم تحقیق کنم. وقتی موضوع برنامه‌مان درباره تلفن همراه است، تمام اطلاعاتم را جمع می‌کنم تا از آن استفاده کنم. یعنی تمام چیزهایی که درباره موبایل خوانده‌ام، دیده‌ام و شنیده‌ام. قرار نیست که بروم و از اول تا آخر تک‌نفره صحبت کنم. باید در جریان اتفاقات روز جامعه باشم. شاید در لحظاتی این اطلاعات به دردم بخورند. دغدغه خیلی از نوجوانان دوران راهنمایی این است که موبایل داشته باشند. اما پدر و مادرشان اجازه نمی‌دهند. در آن چند شب سعی کردم به یک جمع‌بندی برسم که بالاخره بچه‌ها باید موبایل داشته باشند یا نه. من باید در جریان تب جامعه باشم.

درباره ضرباهنگ صحبت کردنتان تا به حال زیاد بحث شده است. تعمدا با ریتم تند صحبت می‌کنید یا جزو خصوصیات ذاتی‌تان است؟ با توجه به انتقادات مطرح شده نمی‌خواهید این ریتم را آرام‌تر کنید؟‌

من خودم همیشه برنامه‌ام را دوباره نگاه می‌کنم که ببینم چه خطاهایی داشته‌ام. قبول دارم که تند صحبت می‌کنم، قصد آرام کردنش را هم ندارم. به نظرم اصلا نمی‌شود این کار را کرد. برای من جالب است که بعد از گذشت 6 سال بعضی از منتقدان هنوز به من انتقاد می‌کنند که چرا تند صحبت می‌کنی. یعنی به هیچ نکته دیگری توجه نمی‌کنند. این انتقاد برای من کلیشه‌ای شده است. در فضای امروز جامعه که زندگی شتاب بالایی دارد مردم دوست ندارند یک مجری با کند حرف زدن وقتشان را تلف کند. من باید مراقب باشم که کلامم خورده نشود و حرف‌های نامفهوم نزنم. تصور نمی‌کنم این اتفاق افتاده باشد. در ذهنم کلمات خیلی زیادی می‌آید و من آنها را کنار هم می‌چینم. واکنش‌هایی که از مردم می‌گیرم نشان‌دهنده این است که تند حرف زدن مرا دوست دارند. بعضی‌ها به من می‌گویند ما تمرین می‌کنیم مثل شما تند صحبت کنیم.

همه مجری‌ها دوست دارند اثر انگشت داشته باشند. یعنی جمله‌ای را هر بار بگویند که متعلق به خودشان است. شما همیشه در پایان برنامه‌هایتان می‌گویید به حرفامون فکر کنید. این جمله چطور به ذهنتان رسید؟

اصلا برنامه‌ریزی نداشتم که چطور خداحافظی کنم. یک شب داشتیم با کارشناس صحبت می‌کردیم. با خودم فکر می‌کردم که مخاطبان آیا به حرف‌های ما فکر می‌کنند یا نه. بنابراین از آنها خواستم که به حرف‌هایمان فکر کنند. شب‌های بعد هم احساس کردم اصلی‌ترین دغدغه من این است که کاری کنم مردم به حرف‌های برنامه ما فکر کنند. در نتیجه جمله پایانی‌ام شد: به حرفامون فکر کنید.

احسان رحیم‌زاده
گروه رادیو وتلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها