درباره تیم ملی فوتبال انگلیس و آنچه در دور پایانی جام‌جهانی 2010 ، انتظارش را می‌کشد، نقل‌قول‌های متفاوتی صورت پذیرفته است.
کد خبر: ۳۲۶۶۸۶

ابتدا خیلی‌ها گفتند این تیم با بازیکنان زبده‌ای مثل وین رونی، استیون جرارد، فرانک لمپارد، ریو فردیناند، امیل هسکی، گرت بری و البته با مربیگری فابیو کاپه‌لو می‌تواند به صبر 44 ساله انگلیس برای فتح مجدد جام‌جهانی پایان بخشد، اما پس از بلوای اخیر اخلاقی برای جان تری و خلع مدافع وسط معروف باشگاه چلسی از مقام کاپیتانی انگلیس و اعلام انصراف وین بریچ از همراهی این تیم در آفریقای جنوبی و آسیب‌دیدگی شدید اشلی کول مدافع چپ چلسی، امیدواری‌ها فروکش کرده و حالا خیلی‌ها می‌پرسند آیا این مربی نامدار و 64 ساله ایتالیایی به رغم تمامی تجربیاتش در سطح باشگاهی قادر است در اولین میدان بزرگ ملی‌اش، گلیم خود و یک تیم پرهرج و مرج را که دوست دارد خودزنی کند، از آب بیرون بکشد یا خیر؟ هرچند کاپلو در زمینه کسب نتیجه در سطح باشگاهی استاد بوده، اما به اعتقاد کسانی که با شک و تردید به موضوع می‌نگرند، وی در زمینه‌های ملی، کم‌سابقه‌تر از آن است که بتوان وی را همچون هموطن نامدارش مارچلو لیپی، طراح قهرمانی در میدانی مانند جام‌جهانی دانست.

حقیقت امر چیست؟ آیا خوشبینی‌های قبلی افراطی بود یا ناامیدی 3 ـ 2 ماه اخیر؟ فرانک لمپارد، هافبک 32 ساله چلسی که در آفریقای جنوبی دومین جام‌جهانی‌اش را پس از حذف پر سروصدای انگلیسی‌ها در جام 2006 (با ضربات پنالتی در برابر پرتغال در مرحله یک‌چهارم نهایی)‌ تجربه خواهد کرد، هیچ یک از 2 نوع برخورد کاملا متفاوت فوق را عقلایی نمی‌انگارد و معتقد است در فاصله کمتر از 2 ماه تا شروع جام‌جهانی نوزدهم بجز کشورهایی محدود مثل اسپانیا و برزیل، دیگران هیچ برآورد و جای پای ثابتی ندارند و فرجام کارشان به هیچ روی، قابل پیش‌بینی نیست. لمپارد که همراه با دیگر مردان چلسی، جنگی بزرگ با منچستریونایتد در مسابقات فصل جاری لیگ برتر انگلیس داشته است، می‌گوید: پیش از آن که فوتبالدوستان بریتانیا با سر داده شدن مشتی شعار تحقق‌ناپذیر،‌بیش از حد خوشبین شوند، باید ملی‌پوشان انگلیس بکوشند تا به حدود و ثغوری از آمادگی و هماهنگی نائل شوند که برای چنان میدانی مورد نیاز است. هافبک پیشین وستهام که پیشتر به خاطر اضافه وزنش «فرانکی چاقه» نامیده می‌شد، اما در چلسی به مظهر فن و تناسب بدل شده، ‌آشکارا از یاد نبرده است که سال 2006 مثل سال 2002 خیلی‌ها از صلاحیت ـ احراز نشده ـ تیم ملی انگلیس برای فتح جام می‌گفتند و در آن هنگام تبلیغاتی، محدودیت‌های فنی این تیم کم شده و برخی ضعف‌های انگلیس پنهان ماند و در نتیجه انگلیسی‌ها سرانجام حذف شدند و دست از پا درازتر به لندن برگشتند. این تجربه‌ای بود که در جام قبلی هم تکرار شده بود. در واقع انگلیس در سال‌های 1990 و 2006 با ضربات پنالتی در مراحل نیمه پایانی و یک چهارم نهایی به آلمان و پرتغال باخت و 8 سال پیش، تسلیم برزیل شد تا باز در جمع 8 تیم برتر تن به حذف شدن بدهد. به اینها بیفزایید،‌ حذف اسفبار در همان مرحله مقدماتی جام‌ ملت‌های اروپا 2008 در دوره مربیگری لرزان و فاقد هویت استیو مک لارن را که بدتر از تمام موارد مذکور بود. درست است که دن فابیو درنقطه مقابل مربی 2 سال اخیر توئنت انشده هلندی قرار داشته و انگلیس تحت هدایت وی متحول شده و با فتح 9 بازی از 10 مسابقه‌اش در مرحله انتخابی جام جهانی 2010 راهی مرحله پایانی شده است،‌ اما هیچ اطمینانی نیست که سناریوی 2002 و 2006 در 2010 هم تکرار نشود و انگلیس در مرحله‌ای که ظاهرا بخت قابل‌توجهی برای صعود دارد، سرش به سنگ نخورد. برد چندی پیش در برابر مصر در مسابقه‌ای تدارکاتی در ویمبلی لندن هم با این که مردان کاپلو عقب‌ماندگی یک بر صفر اولیه خود را به برتری 3 بر یک بدل کردند، بیش از آن که اطمینانی را برانگیزد، شک‌ها را به تیم انگلیس بیشتر کرد.

4 سال پیرتر

لمپارد مثل دن فابیو فراموش نکرده که تیم انگلیس در یکی، دو سال اخیر هر دیدار دوستانه‌ای که با رقبای بزرگ و مدعیان اصلی فتح جام جهانی داشته، آنها را واگذار کرده و نه‌تنها به برزیل و اسپانیا باخته، بلکه تسلیم فرانسه هم شده است. لمپارد معتقد است حذف شدن در عین امیدواری‌های افراطی وکاذب از جام جهانی 2006 درس‌های زیادی به او و یارانش داده،‌ اما در عین حال 4 سال پیرتر شدن همان نسل، نبود حتی یک دروازه‌بان که بتوان روی او حساب کرد، که تیم انگلیس، قابل تکیه رسوایی اخلاقی جان‌ تری، مشغولیت‌های جنبی ریو فردیناند (او یک استودیوی فیلمسازی راه انداخته!) و متکی شدن بیش از حد انگلیس به رونی،‌ مسائلی است که می‌تواند این تیم را در جام جهانی نوزدهم نیز بسرعت از گردونه خارج و سرخوردگی جدیدی را نصیب ملتی کند که خود را هنوز ارباب و خالق فوتبال می‌‌دانند. جرارد نیز به سبب فصل بسیار بدی که تیم لیورپول پشت سر گذاشت، بی‌روحیه نشان می‌دهد و بازتاب ماجرای «تری» در چلسی، حتی خود لمپارد را مردد ساخته است. این هافبک شوتزن می‌گوید: «تیم انگلیس هنوز قوی و به رغم بحران‌های خودساخته اخیر، به آینده خوشبین است، اما بهتر است چیزی درباره فتح جام نگوییم چرا که تا چنان مقصدی، راهی طولانی مانده است و از الان صحبت کردن در این خصوص کاری عبث و غیرحرفه‌‌ای است. در ادوار قبلی نیز امیدواری‌‌های زیادی ترسیم شد، اما بی‌حاصل ماند و در نتیجه بهتر است وارد این مقوله‌ها نشویم و عاقل باشیم و صرفا برنامه‌ریزی و تلاش کنیم.»

مشکل جرارد و بواقع سرمربی سابق یوونتوس،‌ میلان و رئال‌مادرید این است که طبق معمول فوتبال انگلیس تا پایان فصل در تسخیر رقابت‌های باشگاهی است و آنچه لمپارد از آن به عنوان برنامه‌ریزی یاد می‌کند، زودتر از 25?اردیبهشت 89 ـ که زمان پایان فصل است‌ ـ امکان‌پذیر نخواهد بود. در آن زمان شاید مثل گذشته برای احیای مشتی فوتبالیست بشدت خسته و نه‌چندان با اخلاق بسیار دیر شده باشد. لمپارد با در ذهن داشتن همین مساله می‌گوید: «اولین تجربه‌ای که ما طی 12 ـ 10 سال پرداختن به فوتبال حرفه‌ای باشگاهی و ملی در بالاترین سطح آن آموخته‌ایم، این است که حرف‌ها و وعده‌های قبل از شروع تورنمنت‌های بزرگ حتی مفت هم نمی‌ارزند، زیرا ممکن است با احتساب شرایط و الزام‌های موجود اصلا قابل اجرا و تامین نباشند. مهم‌ترین اصل و ضروری‌ترین کار این است که خودتان را برای لحظه شروع جام به بیشترین آمادگی برسانید و با تمام وجود بازی کنید و بجنگید و همگان بهترین بازی خود را ارائه کنند. این که الان بگوییم فتح این جام در ظرفیت و توان ما هست، چه بهره‌ای به ما می‌رساند جز این که توقعات را بالا ببرد و کار را دشوارتر کند. من حتی جواب این سوال صدها بار تکرار شده را که آیا توان فتح جام جهانی را داریم یا خیر، دیگر نمی‌دهم، زیرا خودم نیز جواب آن را نمی‌دانم. اگر نگاهی به اسامی و اوصاف نفرات ما بیندازید لابد به نتایج ما امیدوار خواهید شد، اما مگر ما که کم و بیش همین بازیکنان را در جام قبلی داشتیم، به کجا رسیدیم؟ حتی اگر قبل از شروع جام جهانی بشدت بدرخشید و بقیه را در هم بکوبید، تا زمانی که این ماجرا را در خود جام تکرار نکنید به هیچ جا نخواهید رسید و کار دوم را ما هنوز انجام نداده‌ایم و اگر می‌پرسید که آیا توان نیل به آن را داریم، جواب من این است که اصلا نمی‌دانم این درس تلخ گذشته برای ماست که امیدوارم ما را واقعا بیدار کرده باشد. شکی نیست که نتایج ما در گروه ششم انتخابی جام جهانی 2010 در قاره اروپا و رسیدنمان به 27?پوئن از حداکثر 30?امتیاز ممکن دستاوردهای فوق‌العاده‌ای بود، اما این مساله اصلا تضمینی بر این نیست که در دور پایانی جام جهانی نیز همان نتایج به دست خواهد آمد. آنجا دنیا و شرایطی کاملا متفاوت حاکم خواهد بود».

رقبایی قابل عبور اما...

انگلیس در دور پایانی جام جهانی 2010 در مرحله نخست با الجزایر، آمریکا و اسلوونی همگروه شده و به همین خاطر به نظر می‌رسد مشکل حادی برای صعود نداشته باشد، اما از یک‌هشتم نهایی به بعد که مسابقات، یک‌حذفی می‌شود، هیچ اطمینانی در مورد تیمی که همیشه از کمبود هماهنگی و فقدان همت در سطح ملی نالیده، احساس نمی‌شود و هر اتفاقی برای کاپلو و شاگردان متغیرالاحوال او متصور است.

لمپارد به عنوان حرف آخر می‌گوید: «ما نهایت تلاش خود را می‌کنیم. این کوشش فقط برای کشورمان نیست بلکه برای خودمان نیز هست، زیرا برای نسل من، جرارد، تری، فردیناند، هسکی، کول و بکام جام جهانی بعدی‌ای متصور نیست و خود من در زمان جام 2014 به 36 سالگی خواهم رسید و قطعا در آن زمان در سطح ملی بازنشسته خواهم بود و شاید کفش‌ها را آویخته باشم. این شانس آخر ماست، یا می‌بریم یا تمام شده‌ایم. این نسل از همین نقطه از رادار خارج می‌شود و در سطح ملی قابل رویت نخواهد بود. امیدوارم رفتن ما این بار و در این سطح به سمت افقی روشن‌تر از دفعات قبلی باشد».

روزنامه Mirror / وصال روحانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها