دی تسایت تحلیل کرد

مـرزهای قــدرت غــرب

دولت آمریکا که تصمیم به ایجاد «دموکراسی» در شرق گرفته با حملات تروریستی که روزانه در بغداد، کابل و پیشاور پیش می‌آید، روبرو شده است. ترورهایی که این سوال را مطرح می‌کند که از این روند به اصطلاح « ایجاد دموکراسی » در کشورهای اسلامی، چه چیزی باقی مانده است؟
کد خبر: ۲۹۱۶۳۲

سایت اینترنتی روزنامه‌ دی تسایت در تحلیلی تحت عنوان "مرزهای قدرت غرب"، نوشته است: شاید کسی دیگر از "طرح خاورمیانه بزرگ" که به ابتکار عمل جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا مطرح شد، چیزی به یاد نداشته باشد، اما اکنون زمان آن فرا رسیده که بار دیگر طرح بزرگ جرج بوش یادآوری ‌شود.

دراین تحلیل آمده است: بوش و مردانش طبق الگوی تعریف شده‌ خود تلاش کردند تا در شرق از مغرب گرفته تا پاکستان و نیز فلسطین، عراق، ایران و افغانستان چشم اندازهای دموکراتیک ایجاد کنند. آن هم با کمک ابزارهای نظامی. در همین راستا سرنگونی دولت صدام با توسل به زور و خشونت آن هم با هدف دموکراتیزه کردن عراق به عنوان اولین اقدام تلقی شد.

البته اوضاع کنونی که حاصل "طرح خاورمیانه‌ بزرگ" است، حاکی از شکست این طرح است. وجود 120 کشته در یک انفجار در بغداد که طی هفته‌های گذشته روی داد، 93 کشته‌ دیگر به دلیل انفجار بمب در پیشاور، شهر مرزی پاکستان، تنها نمونه‌ای از ماحصل و نتایج طرح بزرگ بوش است. علاوه بر این، شرایط جنگی همچنان بر بخش‌هایی از افغانستان و مناطق قبیله‌ای پاکستان حکمفرماست و عراق نیز با گذشت 6 سال از حضور و دخالت نیروهای خارجی، هم‌چنان با بحران مواجه است.

دی تسایت می‌افزاید: اکنون تصور ایجاد منطقه‌ای دموکراتیک به تصور و رویای منطقه‌ای جنگی تبدیل شده و آن آزادی‌ که وعده داده شده به اتفاقات خونین روزانه‌ منجر شده است. اکنون باید گفت که ما همه‌ این‌ها را مدیون "بوشیست‌ها" هستیم. پیروان مکتب بوشیسم که دیگر در قدرت نیستند، افرادی که رویای ایجاد دموکراسی آن هم به سبک غربی را در دیگر بخش‌های دنیا که به عنوان اندیشه ناب و ویژه‌ای از نومحافظه کاران دو رگه تلقی می‌شد، در سر داشتند.

حماقتی تاریخی از دولتی احمق

دی تسایت نوشته است: دلایل قانع کننده‌ای وجود دارد که شک و تردید نسبت به استراتژی بوش را تقویت می‌کند و کسانی که معتقدند ادامه  این استراتژی می‌تواند در دولت اوباما درست باشد، به حماقتی مشابه آنچه که در دولت بوش وجود داشت، مبتلا شده‌اند. البته طبیعتا اوباما در سخنرانی و برخی اقداماتش به نیروهای غیر نظامی توجه بیشتری دارد، اما در هر حال سیاست وی نیز مبتنی و متکی بر چماقی است که او تحقق اهداف خود را از این طریق عملی می‌داند.

این روزنامه می‌افزاید: رویکرد اوباما در برابر افغانستان و اخیرا پاکستان، نمونه‌ای از این مورد می‌باشد. پاکستان تنها در صورتی از واشنگتن کمک‌های مالی دریافت می‌کند که بتواند فهرست درخواست‌های این کشور را برآورده کند.درخواست‌هایی که برآورده کردن بسیاری از آنان منوط به تخطی و تجاوز به وحدت ارضی و استقلال پاکستان است. چیزی که زمانی از آن تحت نام "امپریالیسم" یاد می‌کردند، امروز به "جنگ علیه ترور" تغییر نام داده است.

در بخش پایانی این تحلیل آمده است: حامیان چنین سیاستی اظهار می‌دارند که طرح به اصطلاح "جنگ علیه ترور" تنها راه برای محافظت از خود در برابر ترور است و از امنیت غرب اکنون از طریق جنگ در این کشورها محافظت می‌شود، اما اکنون این سوال پیش می‌آید که آیا غرب به راستی این قدرت را دارد که افغانستان را آرام کند، پاکستان را رام کرده و عراق را به ثبات واقعی برساند؟ یا اینکه این وظایف که غرب خود آنها را برای خود تعیین کرده تنها باعث تحلیل قدرت غرب در دراز مدت می‌شود؟

ایسنا

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها