جام جم آنلاین - هرگز نمی توانست اوضاع و احوال از این بیشتر قابل پیش بینی و برنامه ریزی باشد. انگلیسی ها نقطه ضعف اشغالگری امریکایی ها بودند
کد خبر: ۲۵۶۸۲
، مردان نازنینی که کلاهی (از نوعی که نیروهای پلیس اسکاتلندیارد به سر می گذارند) بر سر نداشتند و نیز با دوچرخه های پی سی پلادی شکل (نام یک عروسک پلیس انگلیسی که یک شخصیت محبوب کارتونی نیز می باشد) در خیابان های جنوبی بصره گشت نمی زدند.
به نظر ، هیچ کس نمی خواست به انگلیسی ها صدمه ای برساند ، آن هم با وجود ماشین روابط عمومی کارآمد و دوستانه شان و با آن همه تجربه ای که از ایرلند شمالی با خود داشتند ، که البته ممکن بود آنها را نسبت به حمله چند روز پیش گوش به زنگ می کرد.
ما «انگلیسی ها» همیشه تفاوتی بین خودمان و آنها قائلیم - مرجع ضمیر «ما» را امریکایی ها بگیرید - اما عاجز از درک این حقیقتیم که در بغداد ، کسی متوجه این تفاوت نمی شود.
همه پیامهایی که از ریشه مقاومت صادر می شوند - همه بیانیه ها چه از بعثی های سابق و چه از روحانیون شیعه - سخن از «اشغالگران امریکایی انگلیسی» می کنند و یا در آنها از «حمله امریکایی انگلیسی» سخن گفته می شود.
لذا حدس زدن این که این حملات و کمین ها بر کدام اصل و تفکری طراحی شده اند ، چندان سخت نیست.
امریکایی ها هم اینک از تدابیر شدید امنیتی و پیشگیرانه سخن می گویند ; آنها خود در میان تانکها و نفربرهای سنگین زرهی جا خوش کرده اند و از کاخ مرمرین اشغالگری خود حفاظت می کنند و مانند سربازان افسارگسیخته اسرائیلی هر کسی را که به سمتشان سنگی پرتاب کند ، هدف گلوله قرار می دهند.
پس چرا آنها - مرجع ضمیر را عراقی ها بگیرید - نباید تلافی اینها را سر متحد ضعیف تر دربیاورند.
البته واکنش های ترس آلود قابل پیش بینی در هر دو مورد کاملا یکسان است.
ما این حمله را مانند تمامی صدها حمله دیگری که به سربازان بریتانیایی در بلفاست و آرما (منطقه ای در جنوب ایرلند شمالی) صورت گرفته است «مذبوحانه» و «از سر بزدلی» توصیف کردیم.
در حقیقت این درست همان توصیفی است که ما برای حملات دیگری که در عدن ، قبرس ، مالایا ، در ایرلند دهه 1920 ، کنیا و فلسطین به سربازان انگلیسی صورت گرفت ، به کار بردیم .
زیرا خواهی نخواهی ، تونی بلر این را می فهمد که ما یک بار دیگر در حال بازی اشغالگران استعمارگر هستیم و حالا در حال پرداختن هزینه آن می باشیم .
وضعیت ، درست مانند سال 1917 است . ژنرال سر استنلی مائودو اعلام کرد که نیروهای انگلیسی مهاجم او ، برای آزادسازی مردم عراق به این کشور حمله کرده بودند - و نه برای فتح آن - اما در ظرف سه سال نیروهای او درست مانند چند سرباز جوان انگلیسی که چند روز پیش کشته شدند ، از پای درآمدند.
صدها نفر از آنها هنوز در گورستان نظامی دروازه بزرگ شمال بغداد خفته اند.
از قضا و با توجه به بازیهای ناگوار تاریخ ، این اولین حمله به سربازان انگلیسی ، درست چند کیلومتر آنسوتر از کوت العماره ، محل شکست انگلیسی ها در جنگ جهانی اول اتفاق افتاد ، جایی که کل ارتش بریتانیا یا در اثر بیماری تلف شدند و یا خود را به امپراطوری عثمانی تسلیم کردند و یا در یک راهپیمایی مرگبار عازم آناتولی شدند.
آنها (عراقی ها) چگونه می توانستند چنین بلایی به سر ما بیاورند حال آن که ما برای آزادسازی آنها رفته بودیم؛ و همین سوال بار دیگر به شکل غیرقابل اجتنابی در پیامد این حمله مطرح خواهد شد.
جنگ چریکی ، آنچنان که انگلیسی ها به خوبی می دانند ، شکل بسیار خشن و خونینی از نبرد است .
جنگ چریکی تفاوتی بین اشغالگر خوب و اشغالگر بد قائل نیست و نیز بین امریکایی هایی که بیگناهان را می کشند و سرجوخه های انگلیسی با آن کلاه های گردشان و این اعتقادشان که اگر بیگناهی را بکشند خون آن دامنشان را خواهد گرفت ، فرقی نمی بینند.
و البته این امر ، دو سوال دیگر را نیز برمی انگیزد: آیا آن سربازان کشته شده بریتانیایی برای یافتن سلاحهای کشتارجمعی به عراق گسیل نشده بودند؛ و دیگر این که اگر قرار نیست سلاحهای کشتارجمعی در عراق پیدا شوند ، چرا آنها باید کشته می شدند؛

نویسنده : رابرت فیسک
مترجم : محمدرضا نوروزپور

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها