بازخوانی سریال «روزگار قریب»

مردی ‌برای‌ درمان ‌همه‌ دردها

جامعه‌ای پویا با نفوس حاضر در آن معنا و اعتبار می‌یابد. در هر فرآیند فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، مطالبات گوناگون افراد در برابر جامعه و بعکس خواسته‌های جامعه از فرد وقتی در یک جریان قانونمند و بدون دست انداز مسیرش هموار شود، آن‌گاه توانایی‌ها و استعداد‌های نفوس حاضر در جامعه جهت تحقق آرمان‌ها و مطالبات جمعی به رشد و بالندگی می‌رسد.
کد خبر: ۲۱۷۰۷۸
بی‌شک حضور نخبگان در تمام عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در هر عصر و دوره‌ای مایه مباهات و افتخار آن جامعه محسوب می‌شوند. چه بسیار نخبگانی که نسیان زمانه و بی‌مهری بزرگان، آنان را به کنج عزلت رهنمون ساخت و پس از همنشینی با گور، توانمندی و خدمات آنان مورد التفات قرار گرفت.

تصویر کردن زندگی فرد و پیش آمدن نعل به نعل با رخدادهای اجتماعی برای نشان دادن مقطعی خاص از تاریخ معاصر با اهرم درام بدون التفات به داده‌های میدانی و مکتوب به سامان نخواهد رسید. سازنده روزگار قریب این پروسه پژوهشی را برای گردآوری مواد مورد نیاز داستانی به بهترین شکل ممکن انجام داده است. آنچه محتوا و بار دراماتیک این مجموعه تلویزیونی را غنا بخشیده، همین تمرکز و تعمق بر جزئیات است که  داستان را پر و پیمان کرده است.

اساس و چارچوب روایی ماجرا بر بازخوانی و مرور زندگی دکتر قریب با بهره‌وری از فرمول مستعمل فلاش بک به سامان رسیده است. فیلمساز در این راه با یاری از افه‌های صوتی و تصویری این دالان رفت و برگشت به گذشته و حال را برای بیننده خود نشانه‌گذاری کرده است به گونه‌ای که  شروع هر قسمت داستان از بیمارستان به غلتک می‌افتد که زمان روایی رخدادهای دهه 50 و روزهای آخر زندگی دکتر را نشان می‌دهد.

قریب با یک مونولوگ کوتاه قصه را به جریان انداخته و وقایع را به گذشته پیوند می‌دهد. ترفند سیاه و سفید و رنگی شدن تصویر نیز به عنوان چوب خط نشانه‌گذاری شده روایت برای مخاطب از سوی فیلمساز در نظر گرفته شده است. با همین ترفند زندگی قریب از 7 سالگی تا زمان مرگش مرور می‌شود.

دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی فیلمساز بخوبی در کنار مرور زندگی شخصیت محوری قصه به کلیت اثر پیوند خورده است. کافی است که به فقر فرهنگی ‌ بهداشتی و نگاه متحجرانه نفوس جامعه از زاویه دوربین فیلمساز اندکی تمرکز کنیم.

دوا درمان سنتی و ایده‌آل‌های بهداشتی لطفعلی، وردست حکیم گرکان با هنر نمایی درخشان زنده یاد حسین پناهی در زورآزمایی با بیماری‌ها بهانه‌ای است برای نقد افکار و نگاه‌های مسموم به جامعه و نفوس آن که برخی از دغدغه و پرسش‌های فیلمساز و معضلاتی که بشر امروزی با آن دست و پنجه نرم می‌کند، بشدت در آن تعمیم پذیر است.

این که بدون فیلم نوشت و با خلاصه داستان سازنده سریال سر صحنه گفتار آدم‌ها و چالش‌های آنان را رقم زده است، بی شک قوام دادن چنین پروسه ای نوشتاری در لحظه و درون التهابات صحنه به پختگی و درایتی نیاز است که مرد همه کاره روزگار قریب از این آزمون سلامت بیرون آمده است. به نوعی نوشتار را بازیگران با کنش‌ها و واکنش‌های خود و هدایت درست فیلمساز قوام داده‌اند.

روانی گفتار و باورپذیری آنها مدد بسیاری به توفیق این اثر رسانده است. مضاف بر این که در مرور تاریخ یکصد سال اخیر ایران در مسیر رشد و بلوغ شخصیت محوری، فیلمساز این یکدستی و قوام گفتار را درست و اصولی همزمان با رخدادهای داستانی پیش برده است.

درازه گویی و حرافی که این روزها بسان آفتی در سریال‌های  داستانی به صورت آزار دهنده‌ای عیان است، در روزگار قریب محلی از اعراب ندارد. آدم‌های داستان به اندازه و به قاعده سخن می‌گویند. از وکیل، وزیر، شاه و رعیت، فقیر و غنی همان سخنی را می‌شنویم که باید بشنویم. روزگار قریب اهمیت دادن به داستانک‌های فرعی برای قوام سازمان روایت و شاخ و بال دادن به آلام و دغدغه‌های آدم‌های اصلی قصه را بخوبی در محضر سنجش و قضاوت بیننده خاص و عام قرار می‌دهد.

یکی از راهکارهایی که به تنوع روایی منجر شده، تغییر زاویه دید است که به واسطه فلاش بک‌ها از اول شخص به دانای کل و بعکس سریال این مسیر را طی می‌کند. فیلمساز با همین ترفند بخشی از داستان را که به مرحله تصویر شدن نرسیده است با مونولوگ‌های دکتر سامان داده است. سفر قریب به پاریس و اخذ مدرک دکتری که زمانی 8 ساله را در بر می‌گیرد با گفتار او ختم بخیر شده است البته در بخش‌هایی از داستان این رویه با سکته‌های روایی و کندی و کش آمدن بیش از حد مواجه شده است.

بخشی که قریب از بیمارستان می‌گریزد تا پای رحیم را که در کپرهای حاشیه شهر پنهان شده جراحی کند بیش از حد کش آمده و به گونه‌ای مسیر داستان را به حاشیه و خاکی کشانده است. برخی از اپیزودها هم که خودشان در حکم یک فیلم بلند مستقل هستند، فوق‌العاده در آمده‌اند.

اپیزود گیله مرد یکی از سینمایی‌ترین و منسجم‌ترین بخش‌های این سریال را شکل می‌داد که از استانداردهای تلویزیون و سینمای ایران هم فراتر رفته بود. داستان این بخش داخل یک مسافرخانه بین راهی در گیلان می‌گذرد. میزانسن‌های درخشان سازنده سریال و هنر نمایی بازیگران این قسمت بدون نقص و عالی است. شاخصه ریتم منسجم و پویا در برش‌های منسجم و استاندارد داستان گیله مرد به نیکی عیان است. به قولی ظرف و مظروف در این بخش از داستان سریال خیلی به هم آمده‌اند.

بی‌شک همت فیلمساز در به تصویر در آوردن بخشی از زندگی پزشکی مردمی‌ با آلام و دغدغه‌های خودش به عنوان هنرمندی که در آثارش مناسبات فرد در اجتماع و فرد با خودش را دستمایه روایت قرار داده است، همسان و همگون است. سختکوشی دکتر قریب به نوعی با همت و وسواسی که فیلمساز وطنی ما به آن شهره است، قرابت با معنایی دارد که این قرابت، توفیق ساختاری و محتوایی سریال را رقم زده است. 

یک نیمه سیب

به هر روی در درام‌هایی که بر پایه مستندات حقیقی و حقوقی به سامان می‌رسد، تاسی از واقعیت و میزان تاثیر پذیری و الگو برداری از رخدادهای ثبت شده در تاریخ مکتوب و شفاهی چراغ راه مولف اثر در قوام دادن داستان است. از طرفی شاخصه‌های درام‌پردازی هنرمند را ملزم می‌کند بر اریکه تخیل خود تکیه نزده و افق تخیل را در ساحل درام گسترده و فراخ ببیند.

درام‌هایی که بر اساس رخدادهای تاریخی و با تاکید برکردار و سکنات افراد حقیقی شکل می‌گیرد، مولف اثر را به سمت رعایت برخی المان‌های تصویری و تاریخی سوق می‌دهد. این مولفه‌ها باید از ساماندهی جغرافیا و ابزار و یراق صحنه گرفته تا گزینش بازیگران به صورت دقیق و منسجمی‌سرو شکل گیرد.

«روزگار قریب» در شمایل جغرافیا و آماده‌سازی جزئیات صحنه با عملکرد درست عواملش در شاخصه باورپذیری و پیوند بیننده با داده‌های بصری موفق عمل کرده است. ردای دکتر قریب را در مقاطع مختلف سنی بازیگران متفاوتی به تن کرده‌اند که جملگی با کوشش خود توانسته‌اند بیننده تلویزیونی را با خود همراه کنند. البته بجز برادران‌ هاشمی‌ که 2 مقطع میانسالی و پیری قریب را ایفا می‌کنند، بازیگران ایفاگر نقش قریب در مقطع نوجوانی و جوانی شباهت آنچنانی با یکدیگر ندارند.

تلاش چهره‌پرداز ساعی این سریال در نوع آرایش مو و گذاشتن خال بر سیمای تمام بازیگرانی که نقش قریب را عهده دار هستند این اختلاف سیما میان هنرپیشه‌ها را بدرستی تعدیل کرده است. گزینش درست و سنجیده آفرین عبیسی و بهاره افشار که نقش همسر قریب را در  2مقطع جوانی و میانسالی ایفا می‌کنند با توجه به شباهت‌های این 2 بازیگر، خیلی خوب مخاطب را با شخصیت «زری مامان» قاطی کرده است. مضاف بر این که هر دو بازیگر که به 2 نسل متفاوت تعلق دارند مانند موم در دست کارگردان، کاراکتر را شکل داده‌اند.

تلاش چهره‌پرداز در شبیه‌سازی‌2 کاراکتر مهندس بازرگان و حاج‌آقا فیروزآبادی قابل ستایش است، به گونه‌ای که از روی صدا می‌توان پی‌برد رضا بابک ایفاگر نقش بازرگان است هرچند از آن سو رضا کیانیان خیلی تلاش ندارد از کاریزما و شمایل شخصی خود در نقش حاج آقا فیروزآبادی پرهیز کند.

میرزا علی‌اصغر قریب را به هیچ وجه نمی‌توان بدون حضور گرم و صمیمی‌ مهران رجبی تصور کرد. انعطاف رجبی و استعداد و توانایی او در بداهه‌پردازی که البته با کنترل سازنده سریال همسو شده کاراکتر پدر قریب را به یکی از ماندگارترین شخصیت‌های نمایشی سال‌های اخیر بدل کرده است.

هرچند حضور رجبی در انواع سریال‌ها و تله فیلم‌های 2 سال اخیر و همزمانی پخش آنها با دکتر قریب زحمات وی را در این سریال استاندارد و فاخر، کم رنگ کرد. رجبی به جای انبوه‌سازی ضروری است در گزینش‌های خود تجدیدنظر کند. به هر روی او یک استثنا میان بازیگران این مرز و بوم است و حیف است، توانایی‌های خود را نادیده انگارد و در بیراهه پرسه بزند.

بهره‌وری از بازیگران ناشناخته و هدایت درست آنان و همسانی بازی حرفه‌ای‌ها و نا بازیگران به باورپذیری برخی کاراکتر‌ها بسیار مدد رسانده است. در سکانس‌های بیمارستان، کارگردان با هوشمندی و البته زیرکی ملیح از نام خود بازیگران در نقش پرسنل و خدمه بیمارستان استفاده کرده که این شمایل بهره‌وری از نام‌ها کارکردی 2 سویه دارد.

شما در لحظه هم با واقعیتی بکر مواجه‌اید که آدم‌های حقیقی در آن پرسه می‌زنند و هم از آن سو با بازیگرانی مواجه‌اید که توهم واقعیت را با درایت کارگردان بازسازی می‌کنند. این مواجهه واقعیت و خیال که از صافی ذهن سازنده اثر گذشته، مرز باریکی را برای بیننده ترسیم می‌کند تا به طور کامل، مقهور واقعیت ساختگی سریال نشود.

شبح چندین کژدم

روحیه تجربه‌گرای سازنده سریال روزگار قریب و علاقه وی به داستان‌پردازی مدرسه‌ای را در شمایل فنی و ساختاری اثر به نیکی می‌توان رصد کرد. روزگار قریب از منظر داده‌های بصری و چیدمان صحنه‌ها و تزریق ریتم منسجم به کلیت اثر با توفیق همراه شده است. در همان ابتدا که دریچه سریال با عنوان بندی آن به جمال مخاطب گشوده می‌شود، با اندیشه پویا و مدیریت شده پشت سریال روبه‌رو می‌شویم.

عنوان‌بندی کلیت مسیر حرکت دکتر را از کودکی تا مرگ در زمانی محدود در محضر قضاوت بیننده قرار می‌دهد. ریتم موسیقی عنوان بندی بدرستی با ریتم تصاویر همگون است. التفات و تمرکز سازنده اثر به صداهای خارج از قاب به عنوان ابزاری برای پیوند نماها و رفت و برگشت‌های داستانی بخوبی تسلط فیلمساز را بر مصالحی که در اختیار دارد، نشان می‌دهد، هرچند سریال در زمینه صداگذاری با افت کیفی مواجه شده و گاه صداها سینک به گوش نمی‌رسد.

بخش‌هایی از سریال با کمک کروماکی سر و سامان گرفته است. سکانس‌هایی که قریب با پدرش سوار ماشین دودی می‌شوند، به سبب اجرای ضعیف و اختلاف سرعت تصویر بک گراند و پیش صحنه خیلی ابتدایی در آمده و توی ذوق می‌زند. برخی سکانس‌های رانندگی نیز که کروماکی کار شده است، از ضعف اجرایی جان سالم به در نبرده‌اند.

به هر روی سختگیری و وسواسی که عیاری به آن شهره است، در این سکانس‌هایی که کروماکی ضبط شده، محلی از اعراب ندارد. البته بخشی از این معضل  به نبود ابزار و آلات استاندارد چنین کاری مرتبط است.

روزگار قریب در پروسه زمانی تولید 6 ساله خود فراز و نشیب‌ها و دست اندازهایی را پشت سر گذاشته است که بخشی از این کش آمدن تولید به وسواس ودقت نظر فیلمساز سختکوش معاصر ارتباط دارد. البته این پروسه طولانی با توفیق مادی و معنوی برای سازنده‌اش ختم به خیر شده است اما این وسواس و سختگیری اگر درست مدیریت می‌شد و فیلمساز کمی‌ با انعطاف و گذشت پیش می‌آمد ، روزگار قریب در کاهش زمان تولید و پروسه رساندن قسمت به قسمت به پخش، مسیر بهتری را در پیش می‌گرفت.

این که فیلمساز برای برخی پلان‌هایش به 30 برداشت هم رضایت نمی‌داده، ارزش و منزلتی برای پروسه تولید محسوب نمی‌شود. در زمانه فعلی مدیریت درست زمان و بازدهی بموقع در عرصه کارهای صنعتی حرف نخست را در مناسبت تولید می‌زند، اگر بپذیریم که سینما و تلویزیون هنر  صنعت هستند. این وسواس‌های سختگیرانه درعالم سینما و تلویزیون معاصر نافی وجه صنعتی این پروسه است.

علی احسانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها