فرشته علیپور، تهیهکننده برنامه «رادیوتاکسی» درخصوص دلیل تولید این برنامه رادیویی به جامجم میگوید: رانندههای تاکسی از مهمترین قشرهای جامعه هستند که با افراد زیادی در ارتباطند و درعینحال بهدلیل ماهیت شغلشان، حرفهای فراوانی برای گفتن دارند اما در مورد اینکه چرا رادیوتاکسی را انتخاب کردیم، باید بگویم یکی از ویژگیهای بسیار مثبت رادیو، قابلیت شنیدن آن در هر زمان و هر مکان است؛ بهویژه در خودرو.بر همین اساس، تصمیم بر آن شد برنامهای تحت عنوان «رادیوتاکسی» طراحی و تولید شود؛ مجموعهای که پیونددهنده دو گروه اصلی یعنی رانندگان تاکسی و مسافران باشد و هر دو طیف را بهعنوان مخاطب هدف خود همراه کند. هدف ما از ساخت این برنامه بیشتر از هر چیز، ایجاد نوعی فرهنگسازی میان رانندگان و مسافران است. همچنین میخواهیم رانندگان تاکسی بتوانند دغدغههای خود را بهراحتی بیان کنند و اگر درخواستی از مجموعه تاکسیرانی دارند، امکان مطالبهگری از این طریق برایشان فراهم باشد. از سوی دیگر رانندگان باید بتوانند دغدغههای مردم را از سطح شهر برای ما بازگو کنند چراکه رانندگان تاکسی گوش شنوای جامعهاند و با مسائل روزمره شهروندان از نزدیک مواجه هستند.
سرگرمی در کنار طرح دغدغه
وی ادامه میدهد: برنامه ما قالبی تفریحی و سرگرمکننده دارد و همین سرگرمی، بستری است برای طرح موضوعات؛ بهگونهای که دغدغههای تاکسیرانان و مردم را از زبان خودشان بیان میکنیم.
در بخشی از برنامه گروهی که در هر مرحله مسابقه امتیاز کمتری میگیرد باید یک لطیفه یا خاطره طنز برای ما تعریف کند؛ اتفاقی که بارها در جریان برنامه رخ داده. تمام شرکتکنندگان ما راننده تاکسی هستند و هربار که در برنامه حضور پیدا میکنند ــ چه هنگام تعریف خاطره چه در بیان دغدغههایشان ــ موضوعاتی را مطرح میکنند که برای برنامه مفید است. برخی از این مطالب کاربردیتر و قابل استفادهتر برای مخاطبان و مسئولان است.
علیپور بیان میکند: قطعا یکی از مهمترین رسانههایی که میتواند در فرهنگسازی رفتارهای ترافیکی و شهروندی نقشآفرینی کند رادیوست، چراکه در دسترستر است و بهویژه در زمان ترافیک میتواند بهراحتی مخاطب خود را جذب و اخبار و نکات مربوط به رفتارهای ترافیکی و حتی شهروندی را به او منتقل کند. چهبسا پیامکهایی که از سوی مسافران و شهروندان دریافت میکنیم، همین نکات را به ما یادآوری میکند.مانند اینکه در ترافیک بوق نزنید،درب خودرو را محکم نکوبید یا با صدای بلند و از طریق بلندگوی تلفن همراه داخل خودرو صحبت نکنید.این موارد، هم جزو رفتارهای ترافیکی و هم رفتارهای شهروندی است. بهنظر من رسانه رادیو میتواند درفرهنگسازی این حوزه تأثیر بسزایی داشته باشد.
این تهیهکننده درخصوص بازخوردهای ارائه شده به برنامه عنوان میکند: خدا را شکر برنامه با بازخوردهای بسیار خوبی روبهرو شده و مورد استقبال قرار گرفته است. فضای برنامه بهگونهای طراحی شده که برخی رانندههای تاکسی را بهصورت حضوری دعوت میکنیم تا حرفهایشان را مستقیم مطرح کنند. از سوی دیگر مسافران و مخاطبان نیز از طریق پیامک با ما در ارتباطند. بسیاری از پیامها درباره نحوه استفاده از تاکسی و رعایت حقوق دیگران بوده است. برای مثال تذکر دادهاند وقتی سه نفر در صندلی عقب مینشینند طوری بنشینند که موجب آزار یکدیگر نشوند یا در خودرو سیگار نکشند. برخی رانندگان نیز خواستهاند مسافران با احترام وارد خودرو شوند. این دست پیامها را بسیار دریافت کردهایم. یکی از خاطرات مهمی که یکی از رانندگان تاکسی برایمان تعریف کرد، مربوط به مسافری بود که مبلغ زیادی پول را داخل خودرو جا گذاشته بود. راننده این پول را به تاکسیرانی تحویل داد و حتی با شماره ۱۱۰ تماس گرفت تا صاحب پول هرچه سریعتر پیدا شود. در نهایت آن فرد توانست پول خود را تحویل بگیرد. در شرایط دشوار اقتصادی امروز که بسیاری از مردم درگیر مشکلات معیشتیاند، چنین رفتاری از سوی یک راننده تاکسی واقعا شایسته تقدیر است. او درباره روند تولید برنامه میگوید: در ساخت این برنامه، چالشهای زیادی داشتیم که هنوز هم تا حدی درگیر برخی از آنها هستیم. یکی از مهمترین مسائل، هماهنگی با تاکسیرانی بود که در این مسیر اتفاقات و دشواریهای مختلفی پیش آمد. از سوی دیگر، طبیعی است که هر برنامهای برای جذب مخاطب نیازمند صرف زمان و تلاش است، اما خدا را شکر رادیوتاکسی از همان روز نخست توانست مخاطبان خود را پیدا کند. تنها دغدغهای که میتوانم بگویم وجود داشت، این بود که زمینهای فراهم کنیم تا شرکتکنندهها بتوانند بدون مشکل و با آسودگی در برنامه حضور پیدا کنند که گاهی برای ما چالشبرانگیز بود. برای آینده برنامه، قطعا تغییراتی خواهیم داشت. هرچند رادیوتاکسی اکنون نیز مورد استقبال قرار گرفته، اما ممکن است بخشهای جدیدتری به آن اضافه کنیم، بهویژه اگر زمان برنامه بیشتر شود. همچنین این احتمال وجود دارد که در ادامه، از رانندههای تاکسیهای اینترنتی نیز دعوت کنیم تا در برنامه حضور داشته باشند و فضای برنامه را متنوعتر کنند.
شوخی با رانندگان تاکسی
نیما اعتصام، گوینده برنامه رادیوتاکسی نیز در همین راستا و در پاسخ به این پرسش که اجرای برنامهای مثل رادیو تاکسی که با رانندگان سروکار دارد چه ویژگی خاصی میطلبد، به جامجم میگوید: دغدغههای مسافران برای ما مهم است. با این حال، ویژگی اصلی برنامه در ارتباطگرفتن با رانندگان تاکسی است و من به عنوان مجری، باید این موضوع را بهدرستی رعایت کنم. لازم است مصائب دنیای رانندگان تاکسی را بدانم؛ اینکه رانندگان تاکسی برای کسب روزی حلال در طول روز با چه مشکلات و دشواریهایی دستوپنجه نرم میکنند،چه اتفاقاتی برایشان حکم چالش را دارد، یا صبوریهایشان، از کوره در رفتنهایشان، خندهها و تجربههای خوشایند و ناخوشایندشان بر سر چه موضوعاتی است. این بخش، ارزشمندترین بخش اطلاعاتی و محتوایی برنامه است. خوشبختانه من این شناخت را دارم؛ هم مطالعه کردهام و هم نسبت به این موضوع آگاهی دارم. به دغدغههای روزمره رانندگان تاکسی بسیار واقف و از آنها آگاه هستم. با رعایت این موضوع و با احترام به این قشر زحمتکش و ارزشمند، تلاش میکنم بهترین سبک اجرا را برایشان ارائه کنم.
وی در پاسخ به اینکه چطور بین لحن طنز و احترام به قشر زحمتکش رانندگان تعادل برقرار میکند، بیان میکند: این کار بسیار ساده و در عین حال جذاب است. خود رانندههای تاکسی بخشی از مسائل، دغدغهها و حتی غمهایشان را در قالب طنز و کمدی با یکدیگر در میان میگذارند. با کمی تیزهوشی، شهود و درک اینکه چهچیزهایی برایشان خندهدار است و چه مواردی ممکن است ناراحتشان کند، میتوان مسیر درستی را پیش برد. بههرحال فاصله میان طنز و درام بسیار اندک است و با استفاده از قدرت هردو، این موقعیتها خودبهخود شکل میگیرد. رانندههای تاکسی آدمهای دنیادیدهای هستند و بهقول من، گوش شنوای شهر هستند؛ از رنجها و مصائب مردم آگاهی فراوانی دارند و معمولا نسبت به بسیاری از اقشار، صبورتر و باجنبهترند. همین ویژگیها باعث میشود طنز در میان گفتوگوهایشان بهطور طبیعی شکل بگیرد. بارها پیش آمده که در استودیو صدای قهقهه خنده بلند شده و قطعا بخشی از آن را در برنامه شنیدهاید. او درباره یکی از خاطرات قابل توجه در روند ضبط برنامه میگوید: یک رانندهتاکسی بود که سرویس مدرسه بود و باید میرفت دنبال بچهها و آنقدر عجله داشت و کوتاهی در این موضوع برایش نابخشودنی بود که چون بهموقع نمیتوانست به آنها برسد، ضبط برنامه را ترک کرد. در واقع یکی از ضبطهای ما را نیمهتمام گذاشت؛ اما این رفتار برای ما قابل احترام و حتی ستودنی بود. اینکه زندگی بچههایی که مسئولیتشان با اوست، برایش بسیار مهمتر از حضور در یک برنامه رسانهملی باشد، نشاندهنده تعهد اوست. شاید دغدغههای زیادی بود که دوست داشت بیانشان کند، اما مسئولیتی که بر دوشش بود،برایش در اولویت بود و ترجیح داد زودتر آن را انجام دهد. این مجری در توضیح چالشهای برنامه افزود: رادیوتاکسی هنوز آنگونه که باید و شاید به رانندگان تاکسی معرفی نشده است. این مساله همت بیشتری از سوی سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی میطلبد تا تبلیغات گستردهتری انجام دهد. چنین روندی میتواند بهتدریج موجب شود برنامه در تاکسیهای پایتخت پخش شود و شهروندان تهرانی نیز آن را بشنوند. این یک راه بسیار خوب برای شناختهشدن برنامه رادیوتاکسی است.
نقد با کنایه
اعتصام درباره شیوه انتقال انتقادات و دغدغهها میگوید: ما گاهی با مسئولان شوخی میکنیم، حرف میزنیم و طنز و کنایه به کار میبریم تا لبههای تیز و برنده نقد را صیقل داده و مطالبات صریح را در قالبی نرمتر و اثرگذارتر مطرح کنیم.؛ به شکلی که برای بسیاری از مدیران و مسئولان، و حتی مردمی که برخی موضوعات برایشان خارج از عرف و فرهنگ رایج است، قابل پذیرش باشد. این رویکرد واقعا به برنامه کمک میکند.
او ادامه میدهد: اگر بخواهم از زاویه یک راننده یا یک مسافر به برنامه نگاه کنم، به نظرم مشارکتدادن این دو گروه، مهمترین عامل جذابیت است. البته این مشارکت، کمی سرمایهگذاری میطلبد و نیاز به تهییج مردم دارد. نمیگویم جوایز بزرگ و سنگین، اما معتقدم حتی حمایتهای کوچک و تشویقی در حاشیه برنامه، میتواند در نهادینهسازی فرهنگهای صحیح و رفتارهای پسندیده مؤثر واقع شود. چنین جریانسازیهایی قطعا به بهبود شرایط در بخشهای آسیبپذیر جامعه، ازجمله ناوگان تاکسیرانی پایتخت، کمک خواهد کرد. معتقدم این نکات بهروشنی گویای آن است که این بخش باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد تا بتواند ضمن انتقال مفاهیم ارزشمند، در مسیر گرهگشایی از دغدغههای مردم نیز گام بردارد. وی در توضیح نقش خود در برنامه میگوید: قطعا هر آنچه در بخشهای مختلف برنامه میشنوید، حاصل همافزایی نویسنده و تهیهکننده است. من هم سعی میکنم با بداههپردازیهایم برنامه را خواستنیتر، خندهدارتر و خوشمزهتر کنم تا هم مخاطب لذت ببرد و هم رانندههایی که داخل استودیو هستند همراهتر شوند و مشارکت بالاتری داشته باشند. اعتصام در پاسخ به این پرسش که آیا رادیو در روزگار شبکههای اجتماعی هنوز میتواند ابزار مؤثری برای فرهنگسازی شهری باشد، توضیح میدهد: رادیو از معیار و مطلوبی که باید داشته باشد، فاصله گرفته است. اگر امروز رادیوتاکسی را میسازیم، دقیقا برای نزدیکشدن به همین هدف است. باید با تولید حتوایی که بخشی از مطالبات و دردهای جامعه را بازتاب میدهد، مخاطب را جذب کنیم. وقتی شنونده حس کند برنامهای در حال پخش است که حرف دل او را میزند، طبیعتا با رادیو همراه میشود و این رسانه بار دیگر به اولویت اول او تبدیل خواهد شد. این مجری در تحلیل وضعیت رسانه در روزگار کنونی میگوید: باید با این حقیقت روبهرو شویم که انحصار جهان اخبار واطلاعات امروز در دست فضای مجازی است و حتی نشر اکاذیبی که در این محیط شکل میگیرد، اهمیتش از واقعیتهایی که ازرسانهملی بیان میشود بالاتر است. این مسأله نیازمند کاری بنیادی است؛ نوعی رفاقت و همافزایی میان مدیریت سازمان و خط مقدم و بدنه اجرایی. امروز میان این دو بخش فاصلهای عجیبوغریب شکل گرفته وبرای برقراری این ارتباط، شاید فعلا هیچ راهحل عملیای وجود ندارد. او با اشاره به چالشهای ارتباطی میان سطوح مختلف سازمان ادامه میدهد: نیروی اجرایی،چه من مجری باشم،چه تهیهکننده، صدابردار، هماهنگکننده یا گزارشگر، عملا نمیتواند با بدنه مدیریتی ارتباط بگیرد. حتی از نظر تواناییهای فیزیکی هم امکانپذیر نیست؛ یعنی من هیچوقت نمیتوانم مدیر برنامه، مدیر شبکهها یا مسئولان بخشهای مختلف را ببینم و با آنان درباره اتفاقات و ارزشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی صحبت کنم. این فاصله، شکافی بسیار بزرگ است. به نظرم همه اینها با تیزهوشی و برنامهریزی قابل حل است.