مهر مادری در سریال‌ها

«میم، الف، دال، ر» ترکیب این حروف، واژه‌ای می‌سازد که با بر زبان آوردن آن همچون ذکر، دل‌مان آرام می‌گیرد. آن‌قدر، که وجه تقدس برایش قائلیم و بهشت را زیر پای مادران می‌دانیم. وقتی این لقب زیبای انسانی به زنی اطلاق می‌شود، گویی جهانش تغییر می‌کند. نمایش این نقش در قصه‌های تلویزیونی هم غالبا حال‌وهوای خاص دارد و نماهای متفاوتی را از مادران در این قاب شاهد بوده‌ایم.
«میم، الف، دال، ر» ترکیب این حروف، واژه‌ای می‌سازد که با بر زبان آوردن آن همچون ذکر، دل‌مان آرام می‌گیرد. آن‌قدر، که وجه تقدس برایش قائلیم و بهشت را زیر پای مادران می‌دانیم. وقتی این لقب زیبای انسانی به زنی اطلاق می‌شود، گویی جهانش تغییر می‌کند. نمایش این نقش در قصه‌های تلویزیونی هم غالبا حال‌وهوای خاص دارد و نماهای متفاوتی را از مادران در این قاب شاهد بوده‌ایم.
کد خبر: ۱۵۳۲۸۷۱
نویسنده نوشین مجلسی - روزنامه‌نگار
 
مجموعه‌های نمایشی گاهی روایتگر مادرانی مهربان و بی‌نقص بوده‌اند که زیر چتر حمایت‌شان، کانون خانواده گرم‌تر می‌شد و گاهی هم نگاهی انسانی به مادر داشته و او را جایزالخطا تصویر کرده‌اند. تعداد این آثار بی‌شمار است، اما ما در این گزارش و مناسبت روز زن، نگاهی به سیمای پررنگ مادر در چند اثر تلویزیونی داشتیم. 
   
مادر غریب

سریال ماندگار «آنام» که این روزها از شبکه آی‌فیلم در حال بازپخش است، یکی از معدود آثار تلویزیونی ایران به شمار می‌رود که محور اصلی داستانش را نقش بی‌بدیل مادر و رابطه‌ عمیق و پیچیده مادر و فرزندی تشکیل می‌دهد.در فیلمنامه چند مادر داریم که هرکدام به نحوی دل در گرو فرزند دارند. یکی خانم‌دکتر (مادرخوانده آرزو) با بازی مهرانه مهین‌ترابی که در زمینه درمان ناباوری تخصص دارد و خط و ربطی به مادرشدن پیدا می‌کند. از سوی دیگر، آرزو با بازی شبنم قلی‌خانی پس از سال‌ها باردار شده و تلاش می‌کند این دوره را به سلامت پشت سر بگذارد. اما شخصیت اصلی داستان، «مارال» با بازی ماندگار گلچهره سجادیه، پس از سال‌ها جدایی از دخترش، آرزو، سرانجام او را بازمی‌یابد. حالا تمام تلاشش این است که بدون به‌هم‌زدن آرامش زندگی فرزندش، آرام و بی‌صدا به او نزدیک شود و پس از سال‌ها دوری، با یک آغوش گرم، عطش دل مادرانه‌اش را آرام کند. سیمای مادر در این قصه زنی جنگجو و مدبر تصویر شده که دلی مهربان دارد و هرجا پای فرزندانش در میان باشد از حق خود می‌گذرد و و رفتارش نمادی از ایثارگری است. 
   
مادری دور از خانه

سریال «مادرانه» اثر دیگری از کارگردان آنام (جواد افشار) است که سال ۱۳۹۲ از شبکه سه سیما پخش شد. ما این سریال را به‌دلیل عنوان و تصویر متمایز آن از مفهوم مادرانگی در این فهرست آوردیم؛ هرچند اگر آن را دیده باشید، می‌دانید که در اصل، روابط پدر با دختر سرکشش، خط اصلی داستان را تشکیل می‌داد.  در خط موازی داستان، مادری با بازی درخشان لعیا زنگنه به تصویر کشیده می‌شود که پس از سال‌ها جدایی از همسرش، به ایران بازمی‌گردد تا بار دیگر دل فرزندانش را به‌دست‌آورد، اما راهش هموار نیست. مقاومت فرزندان و به‌ویژه موانع ایجادشده از سوی همسر سابقش (با بازی مهدی سلطانی سروستانی) کار را برای او سخت می‌کند.
نکته‌ قابل تأمل سریال اینجاست که مادر در آنام تنها به‌عنوان مادر فرزندانش تعریف نمی‌شود؛ او زنی مستقل، با هویت، آرزوها و گذشته‌ خودش است که می‌خواهد هم مادرباشد وهم«خودش» را از نوبسازد.او زنی است که درمقطعی از زندگی به جبر یا انتخاب خود، زندگی زناشویی‌اش راترک گفته و فرزندانش را به پدرشان سپرده است و از همین رو امروز که بازگشته تا آنها را کنار خود داشته باشد یا به خارج از کشور ببرد، دیگر از سوی خانواده و حتی جامعه پذیرفته نمی‌شود. 
   
خون‌‌دل خوردن «مامان‌بزرگه»

فارغ از پرداختن به نقش مادری هم که باشد، سریال «وضعیت‌سفید» از آن آثار خاطره‌ساز و موفق تلویزیون است که همچنان شخصیت‌پردازی‌های کم‌نظیرش مخاطبان رادربازپخش‌ها باخودهمراه می‌کند.دراین‌میان یکی از به‌یادماندنی‌ترین‌ها، نقش مادربزرگ با بازی رابعه مدنی است که درسریال از زبان نقش نوه نوجوانش (امیر)، «مامان‌بزرگه» خطاب می‌شود. مادربزرگ در این قصه همان نخ تسبیحی است که فرزندانش را دانه‌دانه کنار یکدیگر حفظ کرده است و سعی دارد میان‌شان صلح برقرار کند. سایه پرمهر او در باغی که در زمان جنگ به پناهگاهی برای فرزندان بدل شده گسترده و اشک‌هایی که موقع ترک فرزندانش می‌ریزد و گلایه‌ای که از اختلافات آنان دارد نمونه کاملی از یک مادر ایرانی است.شاید با اغماض و اندک تمایزاتی بتوان «بی‌بی» در «قصه‌های مجید» را نیز هم‌رسته با شخصیت مادربزرگ در وضعیت سفید دانست. زنی که وظیفه نگهداری وپرورش نوه‌اش را برعهده گرفته ودراین مسیرازهیچ مهری دریغ نمی‌کند. 
   
جبران سال‌های رفته

«خلیل از همسر سابقش آتنه، بی‌وفایی دیده و ۲۰ سال پسرش را دور از مادر، بزرگ کرده است. پسر او قصد دارد با دختری به نام ستاره ازدواج کند که مشخص می‌شود دختر خوانده دایی‌اش است. زندگی خلیل دوباره دچار چالش می‌شود. دست روزگار وی را با زنی فهمیده به اسم رخساره آشنا می‌کند که گویی همسر آرزوهای اوست.» این چکیده‌ای از قصه سریال «زیر پای مادر» است که ماه رمضان سال ۱۳۹۶ از شبکه یک سیما پخش شد. هم نام مجموعه برگرفته از ضرب‌المثلی رایج است و هم در قصه شخصیت‌های جالبی با روحیه یا در جایگاه مادری تعریف شده‌اند. یکی از مهم‌ترین شخصیت‌ها که سیمای متفاوتی از این عنوان را به تصویر می‌کشد، «آتنه» با بازی بهناز جعفری است. زنی که با اشتباهاتش در گذشته، خانواده خود را از هم پاشیده و فرزند و همسرش را ترک کرده است. همان‌طور که اشاره شد تمایز نقش مادر در سریال زیر پای مادر همین تصویر متفاوتی است که از آتنه ارائه می‌دهد و مادر را با وجود مهر مادری، انسانی ممکن‌الخطا نشان می‌دهد که در جامعه نمونه‌هایش را دیده‌ایم. 
   
رویارویی مادران

«مدینه» یکی از سریال‌هایی است که تصویرگر شخصیت‌ متفاوت مادران بود. در این سریال، شمایلی متفاوت از مادرخوانده را شاهد بودیم که بسیاری از کلیشه‌های کهنه را در هم می‌شکند. شخصیت مدینه با نقش‌آفرینی پریوش نظریه، مادرخوانده بهمن (مهرداد صدیقیان) بود که شاید بیش از مادر اصلی‌اش در زندگی این پسر اثرگذار جلوه می‌کرد. این شخصیت چه در متن و چه در اجرا، به شکل زنی دانا، ایثارگر، قوی و هوشمند تصویر شده بود که با شخصیت «روحی» مادر اصلی بهمن کاملا در تضاد بود. روحی با بازی شبنم مقدمی، زنی مادی‌گرا، سرشار از عقده و طلبکار از دنیا بود که تلاش می‌کرد پس از مرگ پدر فرزندش بهمن، او را بیش از گذشته به سمت خود بکشاند و از نفوذ مدینه بر او بکاهد. تضاد این دو شخصیت، بخشی از درام را شکل می‌داد. بازی کم‌نقص مقدمی توانست او را به جایزه بهترین بازیگر زن درام تلویزیونی در جشن حافظ برساند. 
   
مادر یک قهرمان 

در روایت «مختارنامه» کاراکترهای پر نفوذ و قدرتمندی از زنان ترسیم شده بود که برخی در راه خیر و بعضی در مسیر شر بودند. در این میان یکی از تاثیرگذارترین و به یادماندنی‌ترین‌ نقش‌ها، «دُومه» مادر مختار بود که در قامت زنده‌یاد ژاله علو با آن صدای گرم و بی‌نظیرش خوش نشست. دومه، زنی آگاه، استوار و پشتیبان پسرش بود که در بسیاری از مواقع مختار به دامان او پناه می‌برد.  یکی دیگر از مادران این روایت تاریخی – مذهبی که وجوه متفاوتی از شجاعت مادرانه را به نمایش گذاشت، «ام وهب» بود. این نقش برای بسیاری یادآور ازخودگذشتگی مادران شهدای دفاع‌مقدس است. صحنه‌ای که او، با گام‌های محکم در حالی که سر پسرش را که در جنگ با اشقیا به شهادت رسیده، در دست دارد به سمت سپاه دشمن می‌رود و با صدایی رسا می‌گوید «در مرام ما زیبنده نیست چیزی را که در راه خدا داده‌ایم باز پس ستانیم» هنوز در خاطرمان مانده است. 
   
بازگشت به خانواده

داریوش فرهنگ سال ۱۳۸۷ سریالی با شخصیت محوری یک مادر ساخت‌؛ مادری با داستانی عجیب و شاید تخیلی. سریال در زمان خود بینندگان زیادی را پای تلویزیون نشاند. قصه از این قرار بود: «زنی که همواره با همسر و مادرشوهرش دچار اختلاف است و با فرزندانش هم بدخلقی می‌کند در اثر یک تصادف صورتش می‌سوزد. او به کمک یک جراح پلاستیک، تغییر چهره می‌دهد و با هویتی جدید و به عنوان پرستار پای در خانه خود می‌گذارد.» 
مادر قصه این بار، درخور نام جدیدش «مهربان» با فرزندانش مهربان‌تر رفتار می‌کند و با خوش‌رفتاری، همسرش را هم که از هویت اصلی‌اش بی‌خبر است، شیفته خود می‌کند تا جایی که از مهربان درخواست ازدواج می‌کند. در نهایت این خانواده بار دیگر و گرم‌تر از قبل گرد هم می‌آیند.شخصیت مادر در این قصه با پشت سر گذاشتن تجربه‌ای تلخ، رویه خود را در تربیت سه فرزندش تغییر می‌دهد اما این تغییر آن‌قدر ناگهانی است که باورپذیری قصه را کمی دشوار می‌کند. 
   
تکیه‌گاهی متزلزل
سیروس مقدم، کارگردان سریال «مدینه»، اثری دیگری هم در کارنامه دارد که در آن نقش مادر پررنگ و البته متفاوت است. سریال «تا ثریا» به تهیه‌کنندگی الهام غفوری سال ۱۳۹۰ با محوریت مصائب ربا پخش شد. شخصیت اصلی قصه، زنی زحمتکش و آبرودار به نام ثریا بود که با چنگ و دندان زندگی خود و و فرزندانش را حفظ می‌کرد اما یک حادثه رازهایی را درباره او برملا می‌کند و وی را در مخمصه‌ای می‌اندازد که رهایی از آن اصلا آسان نیست. 
در این قصه، مادری که در خفا با عقد پیرمردی درآمده، بر سر اختلاف مالی که فرزندان‌شان با یکدیگر دارند، ناخواسته سبب مرگ او می‌شود. پس از این رویداد، او هم باید در برابر خانواده و مردم پاسخگوی ازدواج شرعی خود باشد که در عرف جامعه چندان پذیرفته نیست و هم با اتهام قتل در زندان به سر برد.
تمام این اتفاقات باعث می‌شود جایگاه مادری او و تکیه‌گاه بودنش متزلزل به نظر برسد و مخاطبان را با ارائه تصویری متفاوت از مادر با چالش روبه‌رو کند اما درواقع این تصویر انسانی و نه آرمانی، همانی است که روایت را ملموس‌تر و باورپذیرتر می‌سازد. 

از مشقت‌ها مادری تا بازیگری
به مناسبت روز مادر، سراغ یکی از چهره‌های مطرح تلویزیون و سینما رفتیم که زندگی شخصی‌اش نیز می‌تواند دستمایه‌ای برای یک اثر نمایشی شود. پروین ملکی که خود را «اوشین ایران» می‌نامد، روایت‌هایی خواندنی از سرنوشت خود و مادرش ارائه می‌دهد و از تأثیر تجربه‌های واقعی مادرانه بر ایفای نقش‌های سینمایی‌اش می‌گوید. آنچه می‌خوانید بخشی از سرگذشت اوست که در گفت‌وگو با جام‌جم مطرح کرد: همیشه گفته‌ام که من «اوشین ایران» هستم و یک‌بار همین عنوان، تیتر یکی از مصاحبه‌هایم شد. زندگی من داستانی تلخ و عبرت‌آموز دارد، همچون سرنوشت مادرم. او که اهل لبنان بود، پس از آمدن به ایران رنج‌ها و مشقت‌های بسیاری را تحمل کرد. فارسی را خیلی زود از اطرافیانش یاد گرفت و پس از یک ازدواج ناموفق، به عقد پدرم درآمد. زنی مهربان و زحمتکش بود. خاطرم هست همیشه یخدان را پر از بادام، فندق و پسته می‌کرد. صبح که می‌خواستیم به مدرسه برویم، می‌گفت پول می‌خواهید یا آجیل؟ ما زرنگ بودیم و همیشه می‌گفتیم پول! البته بعدا آجیل‌ها را هم از او می‌گرفتیم.  با همه مهربانی‌اش، متأسفانه در ازدواج من اشتباه کرد. مدام در گوشش خوانده بودند که دختر درس را می‌خواهد چه کند؟ باید برای مادری آماده شود. به همین دلیل، مرا خیلی زود به عقد پسر یکی از دوستانش درآورد. با‌این‌که می‌دانست پدر همسرم مردی خشن است، اما تصور نمی‌کرد پسر نیز مانند او شود. همسرم مردی بیمار و عصبی بود که من و فرزندان‌مان را کتک می‌زد. روزگار سختی را سپری کردم و تا وقتی او زنده بود، مدام در عذاب بودیم. من همواره می‌کوشیدم فرزندانم را از آزارش نجات دهم و پناهگاه‌شان باشم. مادر بودن برای من سال‌ها به این منوال گذاشت. بعضی شب‌ها بالشم از اشک خیس می‌شد، ولی راهی جز تحمل نبود. تمام وجودم برای بچه‌هایم بود. الان دو پسرم در آلمان ساکن هستند، دخترم آمریکاست و یکی از پسرانم هم در ایران زندگی می‌کند. متأسفانه یکی از پسرهایم را هم از دست دادم. چون بیشتر فرزندانم در ایران نیستند، فقط در روز مادر یا روز تولدم با من تماس می‌گیرند و تبریک می‌گویند.  فکر می‌کنم زمان ما، مادری کردن سخت‌تر بود و آنها کارهای بسیاری در خانه داشتند که با مشقت انجام می‌دادند اما حالا یک جور دیگر سخت است. این روزها خیلی از زوج‌ها به خاطر مشکلات اقتصادی، یا بچه‌دار نمی‌شوند یا اگر فرزند داشته باشند، مجبورند هر دو مدام کار کنند تا از پس مخارج بربیایند. همیشه در حسرتم که چرا فرصت ادامه تحصیل رااز من گرفتند. با‌این‌که شاگردی بااستعداد بودم، در۱۵‌سالگی راهی خانه شوهرشدم.فکر می‌کنم اگر می‌توانستم درس بخوانم، بی‌شک امروزپزشک ‌بودم. به‌هرحال سرنوشت طوری رقم خورد که در بزرگسالی به‌صورت اتفاقی از طریق یک کارگردان که دوست پسرانم بود به بازیگری دعوت شوم. اولین‌بار در سریال «آژانس دوستی» بازی کردم و این مسیر تا امروز ادامه دارد.  در سینما و تلویزیون همیشه نقش مادر را برعهده دارم و در بسیاری از آثار توفیق داشتم که نقش مادر شهدا را بازی کنم. یکی از نقش‌هایی که دوست دارم، نقش مادربزرگ سیاوش در سریال «جیران» است یا نقش مادر در فیلم «دهلیز» که بسیاری من را به خاطر اشک‌هایی که در سکانس پایانی این فیلم ریختم، تشویق کردند. مادر بودنم در زندگی واقعی، نقش بسیار مهمی در اجرای طبیعی‌تر و باورپذیرتر نقش مادرانه‌ام در سینما داشته است.حس می‌کنم مقابل فرزندانم هستم وبرای همین خیلی راحت حس می‌گیرم و اگر لازم باشد مثل ابر بهار اشک می‌ریزم. خدا را شکر مردم هم دوستم دارند‌؛ اغلب من را از صدایم می‌شناسند و مدام می‌پرسند چه سریال جدیدی دارید؟
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها