کارگردان سریال «دشتستان» در گفت و گو با جام جم توضیح داد چگونه از طنز و درام برای روایت چالش‌های دانشجویی استفاده کرده است

داستان رقابت و دوستی در «شبستان»

سریال «دشتستان»، تازه‌ترین محصول تلویزیونی امیر بشیری چند روزی است با فضایی مملوء از طنز و درام به آنتن شبکه یک آمده است. این سریال داستان شش دانشجوی هم‌اتاقی را روایت می‌کند که در دل بحران‌ها و چالش‌های زندگی دانشجویی، روابط پیچیده و گاهی خنده‌دار خود را تجربه می‌کنند. 
سریال «دشتستان»، تازه‌ترین محصول تلویزیونی امیر بشیری چند روزی است با فضایی مملوء از طنز و درام به آنتن شبکه یک آمده است. این سریال داستان شش دانشجوی هم‌اتاقی را روایت می‌کند که در دل بحران‌ها و چالش‌های زندگی دانشجویی، روابط پیچیده و گاهی خنده‌دار خود را تجربه می‌کنند. 
کد خبر: ۱۵۲۶۷۳۱
نویسنده مجتبی برزگر - گروه رسانه

در این گفت‌وگو با بشیری، کارگردان سریال، نگاهی نزدیک به دنیای پشت‌صحنه و چالش‌های فنی و داستانی این مجموعه خواهیم داشت. او از چگونگی ایجاد تعادل میان طنز و درام در یک سریال دانشجویی، چالش‌های تولید در شرایط غیرمنتظره، و همچنین ویژگی‌های خاصی که در این اثر به‌دنبال آن بوده است، صحبت می‌کند. 

«دشتستان» در کنار شخصیت‌های جذاب و داستانی پرکشش، تلاش می‌کند تصویری متفاوت از زندگی جوانان امروز ارائه دهد؛ این سریال فرصتی است برای تماشای دنیای پرتنش، پر از رقابت، دوستی و لحظات طنزآمیز، که شاید برای بسیاری از ما یادآور دوران دانشجویی باشد.

کارگردان سریال «دشتستان» در گفت و گو با جام جم توضیح داد چگونه از طنز و درام برای روایت چالش‌های دانشجویی استفاده کرده است.

در این گفت‌وگو، بشیری از تعادل حساس بین درام و طنز، و چگونگی خلق یک اثر سرگرم‌کننده اما عمیق می‌گوید. «دشتستان» قطعا یکی از آثار متفاوت تلویزیون در این فصل خواهد بود.

در مراحل تولید سریال «دشتستان»، چه چالش‌های فنی یا اجرایی پیش آمد؟ آیا بخشی از داستان یا سبک کار مجبور به تغییر شد؟
در روند تولید «دشتستان»، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های فنی هماهنگی لوکیشن‌های مختلف بود. چون در فصل‌های مختلف سریال، بسیاری از صحنه‌ها در لوکیشن‌های طبیعی و برخی هم در دکورهای ساخته‌شده فیلم‌سازی می‌شد، هماهنگی برای اینکه هر لوکیشن در زمان مناسب در دسترس باشد، بسیار پیچیده بود. 
به‌ویژه در فصل‌های بیرونی که به شرایط آب و هوایی وابسته بود، گاهی به‌دلیل تغییرات غیرمنتظره، برنامه‌ریزی‌های تصویربرداری باید به‌طور فوری تغییر می‌کرد. این امر می‌توانست باعث تأخیر در روند تولید شود و فشار زیادی به تیم تولید وارد کند. اما خوشبختانه تیم هنری ما با تجربه و توانمندی بالای خود، توانستند به خوبی با این چالش‌ها مقابله کنند و هماهنگی‌های لازم را انجام دهند.
یکی دیگر از چالش‌های اجرایی، مدیریت زمان بود. سریال‌هایی با مقیاس بزرگ مانند «دشتستان» نیاز به دقت بالا در زمان‌بندی دارند. از طرفی، ساخت صحنه‌های ویژه و کار با تکنولوژی‌های جدید برای ایجاد جلوه‌های بصری خاص هم کار را دشوار می‌کرد. با این حال، تیم فنی از تجهیزات پیشرفته و برنامه‌ریزی دقیق برای تکمیل این بخش‌ها استفاده کرد و توانست تمام فرآیندها را با موفقیت به اتمام برساند.
در زمینه داستانی هم تغییراتی ایجاد کردیم که برخی از آن‌ها به‌طور مستقیم به واکنش‌های مخاطبان در مراحل تولید برمی‌گشت. برای مثال، در ابتدا برخی از روابط شخصیت‌ها بیشتر در جهت درام نوشته شده بود، اما به‌دلیل تغییرات کوچک در فضای کلی داستان و متناسب‌سازی آن با لحن طنز‌آلود سریال، تصمیم گرفتیم برخی از سکانس‌های دراماتیک را به لحظات طنزآمیز تبدیل کنیم. 
این تغییرات کمک کرد تا توازن بیشتری میان درام و کمدی ایجاد شود و به شخصیت‌ها عمق بیشتری بخشید. برای مثال، یکی از سکانس‌های کلیدی که ابتدا به‌صورت جدی نوشته شده بود، با تغییرات جزئی به لحظه‌ای شاد و مفرح تبدیل شد که نه تنها تأثیر دراماتیک خود را حفظ کرد، بلکه به جذابیت و دینامیک بیشتر سریال هم افزود.
این تغییرات در دل داستان قرار گرفتند و به‌نوعی خط اصلی روایت را تقویت کردند، بدون اینکه باعث انحراف از هسته اصلی سریال شوند. در حقیقت، یکی از نکات مثبت سریال «دشتستان» همین توانایی در تلفیق درام و کمدی به‌صورت هم‌زمان است که به‌نوعی تماشاگر را در طول سریال درگیر و هیجان‌زده نگه می‌دارد.
در مجموع، باوجود چالش‌های متعدد فنی و اجرایی، همکاری نزدیک تیم تولید و انعطاف‌پذیری در برخورد با مشکلات، سبب شد تا سریال در نهایت به نتیجه‌ای رضایت‌بخش برسد.

در سریال «دشتستان»، ما شاهد ترکیب درام و کمدی هستیم. برای شما کدام‌یک از این دو عنصر بیشتر اهمیت دارد و چطور این دو را در کنار هم به نمایش می‌گذارید؟
برای من درام همیشه عنصر اصلی و قلب هر داستان است، چراکه درام است که به مخاطب اجازه می‌دهد تا با شخصیت‌ها ارتباط عاطفی برقرار کند و در دنیای آنها غرق شود. وقتی درام به درستی ساخته شود، می‌تواند مخاطب را به چالش بکشد، احساساتش را برانگیزد و حتی او را در لحظات دشوار زندگی شخصیت‌ها شریک کند.
در سریال «دشتستان»، چالش‌های شخصیت‌ها و روابط پیچیده‌ای که با هم دارند، از جمله مشکلات جوانی و تلاش برای پیدا کردن هویت، به‌طور طبیعی نیاز به درام قوی دارند تا این حس واقعی بودن منتقل شود.
اما کمدی، به نوعی مکمل درام است. به‌عبارت دیگر، کمدی برای من مثل نمک در غذاست. اگرچه درام بنیادی‌ترین عنصر است، اما بدون کمدی، داستان ممکن است به سمت یکنواختی یا حتی تلخی بیش از حد برود. 
کمدی با اضافه کردن لحظات تفریحی، به ما این فرصت را می‌دهد که فضا را از شدت درام تخلیه کنیم و باعث شویم که داستان از تنش‌های پیوسته رها شود. به همین دلیل کمدی را به عنوان ابزاری برای «آرام کردن» لحظات دراماتیک به کار می‌بریم تا مخاطب در طول سریال دچار خستگی یا فشار بیش از حد نشود.
در «دشتستان»، سعی کردیم این دو عنصر را به‌طور هم‌زمان در داستان بگنجانیم. برای من، ایجاد توازن بین درام و کمدی نیازمند دقت در جزئیات است. این که در کجا و چگونه لحظات طنزآمیز را در دل درام وارد کنیم، می‌تواند تأثیر زیادی روی نحوه درک مخاطب از داستان بگذارد. مثلاً در موقعیت‌های عاطفی یا درام‌های سنگین، این کمدی است که فضا را سبک می‌کند و به شخصیت‌ها این امکان را می‌دهد که کمی از تنش‌های درونی خود رهایی یابند.
برای اینکه این دو عنصر به‌طور طبیعی در کنار هم کار کنند، ما از تکنیک «تضاد ریتم» استفاده کردیم. این تکنیک به این معنی است که در فواصل زمانی که ریتم درام سنگین و عاطفی است، به‌طور ناگهانی با تغییر ریتم و استفاده از دیالوگ‌های طنزآمیز، فضای داستان را تغییر می‌دهیم. 
مثلاً در یک صحنه جدی و پرتنش که دو شخصیت در حال بحث درباره یک موضوع حساس هستند، به‌طور غیرمنتظره وارد فضایی می‌شویم که یک شوخی یا موقعیت طنزآمیز به آن اضافه می‌شود. این تغییر ریتم باعث می‌شود که مخاطب از فشار عاطفی خارج شود و به نوعی فضا از حالت یکنواختی و جدیت به چیزی تازه و جذاب تبدیل شود.
این کار، البته نیازمند دقت زیادی در نگارش فیلمنامه و تدوین است. اگر کمدی بیش از حد وارد فضا شود یا به‌طور غیرطبیعی در یک لحظه جدی رخ دهد، ممکن است باعث شود که مخاطب حس کند اتفاقات مصنوعی یا اجباری است. به همین دلیل، این تغییرات ریتم باید به‌گونه‌ای باشد که کاملاً با ساختار عاطفی و دراماتیک داستان همخوانی داشته باشد. ما در روند نوشتن فیلمنامه و پس از آن در مراحل تدوین، این تغییرات را آزمایش کردیم تا اطمینان حاصل کنیم که به‌طور طبیعی، مخاطب از یک لحظه کمدی به یک لحظه دراماتیک منتقل می‌شود و از این انتقال احساس خوشایندی دارد، نه اینکه این تغییر برایش بی‌مورد یا ناگهانی به نظر برسد.
یکی از چالش‌هایی که همیشه با آن روبه‌رو هستیم، این است که این تعادل میان درام و کمدی به‌طور طبیعی در بیاید. اگر کمدی به‌صورت افراطی یا تهاجمی وارد صحنه‌های جدی شود، می‌تواند تأثیر درام را کمرنگ کند و به احساسات مخاطب آسیب بزند. برعکس، اگر کمدی در حد خیلی کمی باشد، ممکن است سریال حس یکنواختی و سنگینی پیدا کند و مخاطب نیاز به تنفس و لحظات شادی‌آور پیدا کند. در «دشتستان»، ما سعی کردیم که به‌طور مداوم این توازن را حفظ کنیم، به‌طوری که هیچ‌کدام از این دو عنصر به قیمت دیگری قربانی نشود.
در مجموع، این ترکیب درام و کمدی برای من نه تنها یک انتخاب داستانی، بلکه یک انتخاب فلسفی است. در زندگی واقعی هم، بسیاری از لحظات دشوار و عاطفی با طنز و شوخی همراه می‌شوند، و این واقعیت در «دشتستان» به‌خوبی منعکس شده است. این ترکیب به ما اجازه می‌دهد تا مخاطب را در یک سفر احساسی کامل همراهی کنیم، از لحظات عمیق و حساس گرفته تا لحظات شاد و مفرح.

فضای طنز در «دشتستان» به‌ویژه با محوریت زندگی دانشجویی در نظر گرفته شده است. فکر می‌کنید این نوع طنز چقدر می‌تواند با دنیای امروز و نسل جوان ارتباط برقرار کند؟
طنز «دشتستان» بر مبنای تجربیات واقعی و ملموس نسل جوان ساخته شده است. به عبارت دیگر، این طنز نه بر اساس شوخی‌های سطحی و تصنعی، بلکه بر اساس واقعیت‌های روزمره زندگی جوانان، به‌ویژه دانشجویان، شکل گرفته است. مسائلی مانند فشارهای امتحانات، چالش‌های تحصیل در محیط‌های دانشگاهی، دغدغه‌های مالی، روابط پیچیده دوستانه و حتی نگرانی‌های شخصی که هر جوانی با آن روبه‌رو می‌شود، همه این‌ها بخش عمده‌ای از طنز ما را تشکیل می‌دهند. 
این طنز با تمام جزئیات آن، از کلیشه‌های رایج و سطحی که معمولاً در سریال‌های دانشجویی وجود دارند، فاصله گرفته است و به همین دلیل می‌تواند برای نسل جوان امروز بیشتر قابل ارتباط و باورپذیر باشد.
ما در روند ساخت سریال، تلاش کردیم که طنز، برخلاف آنچه که معمولاً در رسانه‌ها می‌بینیم، از دل واقعیت‌های زندگی جوانان بیرون بیاید. برای مثال، شوخی‌هایی که در «دشتستان» وجود دارند، نه تنها به‌طور مستقیم به مشکلات و چالش‌های زندگی دانشجویی اشاره دارند، بلکه آن‌ها را از زاویه‌ای انسانی و ملموس نمایش می‌دهند. 
وقتی شخصیت‌های سریال با مشکلات خود روبه‌رو می‌شوند، خواه در مورد فشار امتحانات باشد یا جابجایی در خوابگاه، یا مسائل عاطفی که در دوران جوانی طبیعی است. این لحظات به‌طور واقعی به نمایش درمی‌آیند و این واقعیت‌ها به شکلی طنزآمیز پرداخته می‌شود که همزمان هم باعث خنده و هم احساس همذات‌پنداری می‌شود.
در تست‌های اولیه که با گروهی از دانشجویان انجام دادیم، بازخوردهایی که دریافت کردیم بسیار مثبت بود. بسیاری از آن‌ها اعلام کردند که خودشان را در شخصیت‌ها و وضعیت‌های مختلف سریال «دشتستان» می‌بینند. مثلاً وقتی یک شخصیت با استرس امتحانات یا دغدغه‌های مالی دست‌وپنجه نرم می‌کند، بسیاری از تماشاگران جوان احساس می‌کنند که این داستان‌ها بخشی از زندگی خودشان است و به همین دلیل طنز «دشتستان» به‌شدت برایشان جذاب و واقعی است. 
این نوع طنز، برخلاف طنزهای سنتی که ممکن است از نوع شوخی‌های ظاهری یا کاریکاتوری باشد، به تجربه‌های واقعی زندگی می‌پردازد که جوانان امروز با آن‌ها مواجه هستند.
اما نکته جالب‌تر این است که داستان صرفاً به زندگی دانشجویی محدود نمی‌شود. با اینکه محوریت سریال حول زندگی دانشجویی است، اما شخصیت‌های داستان تنها به این محیط محدود نمی‌مانند و در مسیر خود با مسائل و چالش‌های اجتماعی و خانوادگی روبه‌رو می‌شوند. برای مثال، روابط خانوادگی شخصیت‌ها و تأثیراتی که مشکلات خارج از دانشگاه بر زندگی آن‌ها می‌گذارند، در کنار داستان‌های دانشجویی روایت می‌شود. این ترکیب از موضوعات به داستان «دشتستان» عمق بیشتری می‌دهد و باعث می‌شود که نه‌تنها دانشجویان، بلکه افراد از سنین مختلف هم با شخصیت‌ها و موقعیت‌های مختلف ارتباط برقرار کنند. 
بنابراین، طنز «دشتستان» یک روایت جامع و چندلایه است که نه تنها با زندگی دانشجویی بلکه با زندگی عمومی افراد نیز هم‌راستا است.
طنز در «دشتستان» به گونه‌ای طراحی شده که علاوه بر انعکاس دغدغه‌های نسل جوان، با تحولات اجتماعی و فرهنگی امروز نیز ارتباط برقرار کند. امروز نسل جوان با چالش‌های جدیدی در حوزه‌های مختلف روبه‌رو است؛ از دغدغه‌های اجتماعی مانند نابرابری‌ها، مسائل اقتصادی و حتی مشکلات اجتماعی همچون جابجایی فرهنگی و هویت، گرفته تا مسائل فردی مانند اضطراب‌های شغلی و خانوادگی. 
این موارد به‌طور غیرمستقیم در طنز «دشتستان» مطرح می‌شوند و ما از آن‌ها برای خلق لحظات طنزآمیز و در عین حال تأمل‌برانگیز استفاده کرده‌ایم.
در بسیاری از صحنه‌ها، طنز به‌طور هم‌زمان می‌تواند مخاطب را به فکر فرو ببرد. این‌که چرا شخصیت‌ها به‌ویژه در شرایط بحرانی، همچنان به شوخی و طنز روی می‌آورند، نشان‌دهنده این است که در دنیای امروز جوانان با این نوع شوخ‌طبعی و طنز به‌عنوان یک مکانیسم دفاعی در برابر مشکلات بزرگتر زندگی خود مواجه می‌شوند. این مسئله نه تنها طنز را برای نسل جوان امروزی جذاب می‌کند، بلکه به نوعی گویای واقعیت‌هایی است که در زندگی روزمره آن‌ها وجود دارد. البته برای رسیدن به این نوع طنز، یک چالش بزرگ وجود دارد: پرهیز از افتادن در دام کلیشه‌ها. طنزهایی که همیشه در نمایش‌های دانشجویی دیده‌ایم، معمولاً به نوعی از قالب‌های ثابت و تکراری پیروی می‌کنند که به دور از واقعیت‌های واقعی و عمیق هستند. بنابراین، نوشتن طنز واقعی که بتواند با دنیای امروز و مشکلات واقعی جوانان ارتباط برقرار کند، نیازمند دقت و شناخت کامل از نیازها و دغدغه‌های آن‌هاست. ما در «دشتستان» سعی کردیم از این کلیشه‌ها دوری کنیم و به جایش، طنزهایی خلق کنیم که همزمان هم سرگرم‌کننده باشند و هم با دنیای واقعی نسل جوان پیوند برقرار کنند.
در نتیجه، «دشتستان» نه تنها یک سریال طنز است، بلکه یک نمایش واقعی از زندگی جوانان امروز است که می‌تواند برای تماشاگران جوان احساس همذات‌پنداری ایجاد کند. این طنز نه تنها برای خنداندن است، بلکه یک آینه از زندگی است، جایی که مشکلات و چالش‌های واقعی به‌طور غیرمستقیم در قالب لحظات طنزآمیز به نمایش درمی‌آیند.

در انتخاب موضوعات سریال‌ها، همیشه به دنبال ایجاد تغییرات جدید و غیرمنتظره هستید یا گاهی هم تمایل دارید به سراغ موضوعات آشنا و امتحان‌شده بروید؟
من همیشه سعی می‌کنم که تعادلی بین نوآوری و آشنایی برقرار کنم. این دو عنصر از نظر من به‌طور موازی هم‌زمان باید در کنار هم قرار بگیرند تا هم جذابیت را حفظ کنند و هم ارتباط مخاطب را با داستان برقرار نمایند. در دنیای تلویزیون، تغییرات جدید و غیرمنتظره مثل اکسیژن هستند که باعث می‌شوند تلویزیون و سریال‌ها زنده و پویاتر به نظر برسند. این نوع نوآوری نه تنها به سریال‌ها طراوت می‌بخشد، بلکه مخاطب را نیز شگفت‌زده کرده و از تکرار و یکنواختی دور می‌کند. اما در عین حال، موضوعات آشنا و امتحان‌شده هم نقش بسیار مهمی در ایجاد ارتباط با مخاطب دارند. این مفاهیم و تم‌ها، پایه‌های شناختی و فرهنگی‌ای هستند که مخاطب با آن‌ها آشناست و به همین دلیل وقتی در یک سریال حضور دارند، راحت‌تر می‌تواند به داستان و شخصیت‌ها وصل شود. اگر یک داستان کاملاً غیرآشنا و دور از ذهن ارائه شود، ممکن است مخاطب برای ایجاد ارتباط با آن دچار مشکل شود.
در «دشتستان»، ما سعی کردیم این دو عنصر را به‌خوبی ترکیب کنیم. ریشه‌های داستانی این سریال در روابط خانوادگی و اجتماعی است که برای مخاطب آشنا و قابل فهم است. ما در این بخش از داستان، تلاش کردیم که مفاهیم و موضوعات روزمره و انسانی را به شکلی بیان کنیم که مخاطب خود را در آن‌ها بیابد. روابط پدر و مادر، مشکلات نسل جوان، دغدغه‌های تحصیلی و اجتماعی و ... همه این‌ها مسائلی هستند که هر فردی در زندگی خود با آن‌ها مواجه شده یا حداقل با شنیدن‌شان آشناست. این‌ها ستون‌های داستانی هستند که باعث می‌شوند سریال ارتباط نزدیکی با مخاطب برقرار کند.
اما در کنار این ساختار آشنا، ما سعی کردیم که فضایی جدید و نو در سریال ایجاد کنیم. به‌ویژه در نحوه روایت داستان و شیوه پردازش موضوعات. یکی از ویژگی‌های «دشتستان»، استفاده از طنز به شیوه‌ای متفاوت است. ما طنزی را انتخاب کردیم که نه تنها به جنبه‌های درام سریال افزوده باشد، بلکه بتواند لحن داستان را تازه و منحصر به فرد کند. این طنز به‌جای آن‌که به‌صورت سطحی یا کلیشه‌ای باشد، به‌شکلی عمیق و به‌طور غیرمستقیم به مسائل اجتماعی و فردی اشاره می‌کند. این نوع طنز، به‌ویژه در ترکیب با لحظات دراماتیک، باعث ایجاد فضایی تازه می‌شود که هم به لحاظ فرمی و هم به لحاظ محتوایی نوآورانه است.
در سریال‌هایی که من ساخته‌ام، همیشه سعی کرده‌ام که از ساختارهای داستانی آشنا استفاده کنم، اما این ساختارها را با پیچش‌های جدیدی روبه‌رو کنم تا همیشه حس تازگی و غیرمنتظره بودن را در داستان داشته باشم. برای مثال، در «دشتستان»، یکی از پیچش‌های جدیدی که به‌طور خاص به آن پرداخته‌ایم، این است که داستان زندگی دانشجویی و چالش‌های آن را نه فقط از منظر درام و جدی، بلکه از زاویه‌ای طنزآمیز بررسی کرده‌ایم. در این فضا، تضاد میان لحظات دراماتیک و طنزآمیز، داستان را از یک خط‌سیر پیش‌بینی‌پذیر خارج کرده و به آن رنگ و بویی جدید بخشیده است.
در واقع، در «دشتستان» ما نه‌تنها تلاش کردیم که نوآوری‌های فرمی و محتوایی داشته باشیم، بلکه به‌طور ویژه سعی کردیم که داستان را از لحاظ لحن و فضاسازی به‌گونه‌ای طراحی کنیم که همیشه برای مخاطب جذاب و شگفت‌انگیز باشد. مثلاً در استفاده از برخی تکنیک‌های جدید در فیلم‌برداری یا تدوین، تلاش کردیم تا ریتم و تنش داستان را به‌گونه‌ای کنترل کنیم که همیشه یک حس تازگی و هیجان‌انگیزی در لحظات مهم داستان وجود داشته باشد.
با این حال، در کنار نوآوری، مهم‌ترین نکته‌ای که همیشه در ذهن دارم، حفظ ارتباط با مخاطب است. به‌طور کلی، زمانی که به دنبال نوآوری می‌روم، باید دقت کنم که این نوآوری‌ها برای مخاطب پیچیده یا دور از ذهن نباشد. برای من مهم است که مخاطب بتواند به راحتی با داستان و شخصیت‌ها ارتباط برقرار کند و در عین حال از لحظات غیرمنتظره و نوآورانه لذت ببرد. به همین دلیل، در «دشتستان»، برای آن‌که با مخاطب ارتباط برقرار کنیم، از تم‌های آشنا بهره بردیم و در عین حال آن‌ها را با زاویه دیدی متفاوت ارائه کردیم. شخصیت‌ها و روابط‌شان برای مخاطب آشنا و قابل فهم هستند، اما در عین حال به‌گونه‌ای آن‌ها را پرداخته‌ایم که داستان حس تازگی و نوآوری داشته باشد.
تلاش می‌کنم که در هر اثر، هم از موضوعات آشنا بهره ببرم تا به مخاطب نزدیک باشم، و هم تلاش کنم که در مسیر نوآوری حرکت کنم تا تلویزیون و داستان‌هایی که می‌سازم همیشه پویاتر و زنده‌تر باشند. در هر سریال، آن تعادلی که در ذهن من وجود دارد، باعث می‌شود که هم از چالش‌های شخصی خود عبور کنم و هم ارتباط عمیقی با مخاطب برقرار نمایم. برای من، نوآوری و آشنایی همیشه به‌طور هم‌زمان باید در کنار هم وجود داشته باشند تا یک داستان موفق و جذاب خلق شود.

چه ویژگی‌هایی باعث می‌شود که یک پروژه برای شما جذابیت خاصی پیدا کند؟ آیا همیشه به دنبال پیام‌های عمیق و خاص هستید یا جنبه‌های سرگرم‌کننده را هم در نظر می‌گیرید؟
برای من، یک پروژه زمانی جذاب است که ترکیبی از اصالت فرهنگی، پتانسیل عاطفی و فضای نو برای بازی با فرم داشته باشد. به عبارت دیگر، وقتی یک اثر هنری یا پروژه‌ای به من ارائه می‌شود، چیزی که بیشتر از همه جلب توجه می‌کند، لایه‌های مختلفی است که در آن نهفته است. 
من همیشه به دنبال پیام‌های عمیق هستم؛ موضوعاتی مانند هویت، خانواده، بحران‌های اجتماعی و مشکلاتی که روزمره در جوامع وجود دارد، برایم اهمیت زیادی دارند. تلویزیون یا هر رسانه دیگری، به نوعی آینه‌ای از جامعه است و این ظرفیت را دارد که با بازنمایی دقیق مشکلات و دغدغه‌های مردم، تغییری در دیدگاه‌ها و رفتارهای جامعه ایجاد کند اما در عین حال، هیچ‌چیز بدون سرگرمی و جذابیت نمی‌تواند به درستی بر مخاطب تاثیر بگذارد. پیام‌های عمیق اگر با فرم‌های جذاب و سرگرم‌کننده همراه نباشند، احتمالاً به سرعت از یاد مخاطب می‌روند یا حتی ممکن است اثرگذاری چندانی نداشته باشند. در واقع، سرگرمی و جذابیت، پل ارتباطی میان پیام و مخاطب است. وقتی کسی به تماشای یک پروژه می‌نشیند، مهم است که در عین دریافت پیام‌های عمیق، تجربه‌ای لذت‌بخش و جالب نیز داشته باشد.
در انتخاب پروژه‌ها، من همیشه سعی می‌کنم تعادل میان این دو جنبه – عمق و سرگرمی – را رعایت کنم. برای نمونه، در کارهای خودم، سعی دارم از عناصر محلی و فرهنگی مانند موسیقی سنتی، لهجه‌های خاص یا دیالوگ‌های روزمره استفاده کنم. این المان‌ها به پروژه کمک می‌کنند تا علاوه بر اینکه پیام‌های عمیق و مهم منتقل شوند، مخاطب نیز در مسیر تجربه، لذت ببرد و با آن ارتباط برقرار کند. 
بنابراین، من نه تنها به دنبال پروژه‌هایی هستم که دارای محتوای غنی و تأثیرگذار هستند، بلکه پروژه‌هایی که این محتوا را به شکلی جذاب، هنری و سرگرم‌کننده به مخاطب ارائه دهند نیز برایم جذابیت دارند.
این ترکیب از عاطفه، فرهنگ و سرگرمی است که می‌تواند یک پروژه را تبدیل به یک تجربه فراموش‌نشدنی برای مخاطب کند. در نهایت، هدف من این است که از طریق هنر، هم پیام‌های انسانی و اجتماعی را منتقل کنم و هم تجربه‌ای شاداب و سرگرم‌کننده برای مخاطب خلق کنم.

در سریال‌هایی مانند «دشتستان»، که فضا به طنز و درام کشیده می‌شود، چطور خط داستانی را پیش می‌برید تا هم جذابیت درام حفظ شود و هم لحظات طنز به درستی در کنار هم قرار گیرند؟
در «دشتستان»، ما با یک ساختار فیلمنامه‌ای خاص روبرو هستیم که به‌طور هوشمندانه‌ای طنز و درام را در کنار هم قرار می‌دهد. ساختار فیلمنامه در این سریال به‌طور کلی سه‌لایه است: یک لایه دراماتیک اصلی که بر روابط عاطفی و چالش‌های شخصیت‌ها متمرکز است، یک لایه طنز موقعیتی که لحظات کمیک را به‌طور طبیعی وارد داستان می‌کند، و یک لایه ریتمیک که به‌طور متناوب و متوازن صحنه‌ها را به حرکت درمی‌آورد. هدف این است که درام و طنز در کنار هم کار کنند، بدون اینکه یکدیگر را تضعیف کنند یا بر یکدیگر غلبه پیدا کنند.
در این نوع فیلمنامه‌نویسی، تاکید اصلی بر این است که طنز هیچ‌گاه درام را قطع نکند، بلکه در واقع آن را تقویت کند. برای مثال، در لحظات عاطفی یا تنش‌زا، به جای اینکه طنز به‌طور مستقیم و بی‌مقدمه وارد شود و جو حاکم بر صحنه را تغییر دهد، آن را به شکلی ظریف و هوشمندانه وارد می‌کنیم تا همزمان احساسات مخاطب حفظ شود و فضا کمی سبکتر و انسانی‌تر شود. این نوع از طنز، به‌ویژه در موقعیت‌های پیچیده یا چالش‌های درون‌گروهی، می‌تواند عمق موقعیت را حفظ کند و در عین حال به مخاطب اجازه دهد تا از فشار روانی آن لحظات رها شود.
در کارگردانی، این تعادل بیشتر از هر چیز دیگر به ارتباط واقعی بازیگران با موقعیت‌های مختلف بستگی دارد. زمانی که بازیگر بتواند با موقعیت ارتباط واقعی برقرار کند و به درستی از بین حالات دراماتیک و طنز انتخاب کند، این احساس طبیعی بودن به بیننده منتقل می‌شود. به عبارت دیگر، طنز در «دشتستان» نه تنها از روی کنش‌های بیرونی شخصیت‌ها به وجود می‌آید، بلکه از درون شخصیت‌ها و تعاملات آنها با یکدیگر شکل می‌گیرد. همین است که باعث می‌شود لحظات طنز در کنار درام به شکلی طبیعی و اصیل در کنار هم قرار گیرند.برای نمونه، در موقعیت‌هایی که شخصیت‌ها در یک بحران دراماتیک یا عاطفی قرار دارند، وقتی طنز به‌طور غیرمنتظره وارد می‌شود، به‌طور عجیبی نه تنها از شدت وضعیت نمی‌کاهد، بلکه آن را انسانی‌تر و قابل لمس‌تر می‌کند. این نوع ترکیب طنز و درام یک لایه جدید از احساسات را به تماشاگران منتقل می‌کند که باعث می‌شود داستان از تکراری شدن دور بماند و در عین حال جذابیت خود را حفظ کند.
به علاوه، در نوشتن دیالوگ‌ها، همیشه سعی می‌کنیم تا هم طنز و هم درام در یک لحن مشترک قرار بگیرند. یعنی به‌جای اینکه دیالوگ‌های طنز از دیالوگ‌های دراماتیک جدا شوند، این دو به شکلی یکپارچه درهم آمیخته می‌شوند. این ترکیب باعث می‌شود که مخاطب بیشتر با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کند، چرا که این نحوه تعامل انسانی و طبیعی‌تری است.
در مجموع، در «دشتستان»، ما در تلاشیم که لحظات طنز و درام را به گونه‌ای طراحی کنیم که هر کدام از آنها به دیگری کمک کند تا اثرگذاری بیشتری داشته باشد. این نوع از کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی می‌تواند یک تجربه جدید و متفاوت برای تماشاگران به وجود آورد که همزمان از تماشای یک داستان جذاب و درگیرکننده لذت ببرند و هم از لحظات طنز و آرامش‌بخش آن بهره‌مند شوند.

آیا در آینده تمایل دارید بیشتر به ساخت پروژه‌های اجتماعی با نگاه طنز و کمدی بپردازید یا به سمت درام‌های عمیق‌تر خواهید رفت؟
من همیشه علاقه زیادی به پروژه‌های طنز اجتماعی داشته‌ام و همچنان به آن علاقه دارم. طنز اجتماعی، به نظرم، یکی از بهترین ابزارها برای نقد و تحلیل مسائل اجتماعی است، بدون اینکه به تلخی یا سنگینی تبدیل شود. این سبک از کار می‌تواند ضمن ایجاد لحظات خنده و سرگرمی، پیام‌های مهمی را به مخاطب منتقل کند. 
گاهی اوقات، طنز می‌تواند به شکلی ظریف و هوشمندانه، مسائل پیچیده اجتماعی را مطرح کند که شاید در قالب درام، کمتر مورد توجه قرار گیرد. به‌ویژه در جوامعی که در حال گذار و تغییر هستند، طنز اجتماعی می‌تواند به عنوان یک پل ارتباطی میان نسل‌ها عمل کند. نسل‌های جوان‌تر به‌راحتی با طنز ارتباط برقرار می‌کنند، و این می‌تواند نقطه شروعی برای باز کردن مباحث اجتماعی و فرهنگی باشد.
اما به هیچ وجه از درام‌های عمیق و پیچیده نیز دور نمی‌شوم. درام‌هایی که به بررسی ریشه‌ها و مسائل اساسی در زندگی انسان‌ها می‌پردازند، برای من همیشه جذابیت خاصی داشته‌اند. درام، زمانی که به درستی نوشته و اجرا شود، می‌تواند به تماشاگران فرصتی بدهد تا به عمق زندگی شخصیت‌ها نفوذ کنند، و در عین حال، بازتاب‌دهنده مسائلی باشد که در دنیای واقعی با آن مواجه هستیم. من همیشه به این فکر کرده‌ام که چگونه می‌توانم به شکلی هنری و موثر، دردها و چالش‌های زندگی انسان‌ها را نمایش دهم، به‌ویژه زمانی که به مسائل اجتماعی و روابط انسانی می‌پردازیم.
در آینده، شاید به سمت پروژه‌ای بروم که ترکیبی از درام خانوادگی و طنز اجتماعی باشد. فکر می‌کنم این ترکیب می‌تواند هم جذاب باشد و هم پیام‌های مهمی را به‌طور همزمان منتقل کند. در دوران فعلی که تغییرات اجتماعی و فرهنگی زیادی در جامعه اتفاق می‌افتد، پروژه‌هایی که بتوانند هم طنز و هم درام را در خود جای دهند، می‌توانند برای تماشاگران تجربه‌ای متفاوت و پربار باشند. مثلاً در یک داستان خانوادگی، می‌توان به بررسی روابط میان نسل‌ها پرداخت، در حالی که در دل همین داستان، به‌طور غیرمستقیم به مسائل اجتماعی و چالش‌های روز جامعه نیز اشاره کرد.
توازن بین طنز و درام در آینده برای من به این معناست که هرکدام از این ژانرها می‌توانند در کنار یکدیگر به تقویت پیام‌ها و اهداف هنری کمک کنند. در واقع، طنز می‌تواند برای بیان مسائل اجتماعی به روشی قابل‌فهم و راحت‌تر برای تماشاگران باشد، در حالی که درام‌های عمیق‌تر می‌توانند به کاوش در ریشه‌های مشکلات و چالش‌های انسانی بپردازند. در آینده، شاید بیشتر به سراغ پروژه‌هایی بروم که این دو جنبه را به‌طور متوازن در خود داشته باشند.
همچنین، همیشه به این نکته فکر کرده‌ام که پروژه‌های اجتماعی باید به‌گونه‌ای باشند که همزمان سرگرم‌کننده و تفکربرانگیز باشند. در دنیای امروز، مخاطبان به‌ویژه نسل جدید تمایل دارند که در کنار لذت بردن از طنز، درک عمیق‌تری از مسائل اجتماعی داشته باشند. به‌عبارت دیگر، فکر می‌کنم که آینده پروژه‌های من بیشتر به ترکیب این دو عنصر یعنی طنز اجتماعی و درام‌های عمیق خواهد بود.
من در کنار این‌ها همچنان به رشد شخصی و حرفه‌ای خود ادامه می‌دهم و به‌دنبال کشف موضوعات جدید و نگاهی تازه به داستان‌های انسانی و اجتماعی هستم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها