تمام طول مسیرآهنگ قدیمی ونوستالژیک همشاگردی سلام درذهنم مرور میشد:«در دل دارم امید برلب دارم سلام / همشاگردی سلام، همشاگردی سلام» بالاخره بعد از پشتسر گذاشتن خیابانهای شلوغ و پرترافیک تهران، به سازمان صداوسیما رسیدم.
هوا گرگ و میش عصر بود. خنکی نم بارانی که زمین را تر کرده بود، من را بیشتر در یاد دوران قشنگ مدرسه غرق میکرد. وارد استودیو شدم؛ فضایی بزرگ با سقف بسیار بلندی که همهجایش از پروژکتورهای ریز و درشت پوشیده شده بود. هرکس به کار خود مشغول بود و عوامل صحنه دکور را آماده میکردند. در استودیو حدود ۱۰ نیمکت مدرسه وجود داشت و یک میز بزرگ زیبا که روی آن با گلهای سفید آرایش شده بود. دور تا دور استودیو، چهار دوربین تعبیه شده بود تا بتوانند تصویربرداری دقیقی از برنامه داشته باشند. هنوز تا ضبط برنامه یک ساعت زمان باقی مانده بود. فرصت را غنیمت شمردم و رفتم تا با تهیهکننده گپ بزنم.
مخاطبانی که مهمان شدند
وارد اتاقی شدم که دورتادورش مبلهایی برای استراحت عوامل برنامه وهمینطور برنامهریزیهای قبل از ضبط وجود داشت. بعدازسلام واحوالپرسی وخوشامدگوییهای دستیار تهیهکننده،ایلیا نمینیمقدم،گپ وگفتم رابا تهیهکننده برنامه، احسان میرمحمدعلی شروع کردم، از او در مورد ماهیت کلی برنامه پرسیدم که چطور همشاگردی سلام متولد شد؟ احسان میرمحمدعلی گفت: این برنامه در ابتدا به مناسبت باز شدن مدارس در قالب یک ویژهبرنامه هشت قسمتی از شبکه آموزش پخش شد. در طراحیهای اولیه برنامه تصمیم بر این شد که صرفا یک برنامه گفتوگومحور نباشد، چراکه قرار بود بازگشایی مدارس را جشن بگیریم. مخاطبان برنامه دانشآموزان و نوجوانان بودند، پس تصمیم گرفتیم خود این دوستان در ردههای سنی مختلف در برنامه حضور داشته باشند. یعنی دعوتشان کنیم تا در استودیو و برای دانشآموزان، این برنامه را بسازیم.میرمحمدعلی ادامه داد: طرح اولیه که دکور استودیو، شبیه کلاس درس باشد را انتخاب کردیم و پیگیریهای حضار در استودیو که دانشآموزان باشند را انجام دادیم. با مدیران شبکه هم گپ زدیم و به این نتیجه رسیدیم که شکل کلی برنامه شبیه کلاس درس باشد. در فرم اصلی برنامه، قرار بر این شد که ما در هر ضبط، از۲۰ دانشآموز دعوت کنیم تا دراستودیو حضور داشته باشند. این بچهها دررده سنی هشت سال تا۱۴سال هستند.مثلا ممکن است امشب دانشآموزان دخترپایه سوم ابتدایی حضور داشته باشند و فرداشب دانشآموزان پسر پایه هشتم دعوت شوند.
روایت مستقیم و ملموس از واقعیت
این تهیهکننده در مورد مهمانانی که به برنامه دعوت میشوند، چنین گفت: تلاش کردیم مهمانان برنامه از افرادی باشند که در حوزه آموزش کار خاص و مثمرثمری انجام داده باشند و از همه مهمتر اینکه پایتختمحور نباشد، یعنی فقط از افرادی که در تهران هستند، دعوت نکنیم. سعی کردیم از سراسر کشور افرادی که در حوزه آموزش فعالیت میکنند را دعوت کنیم. همانطور که در آن هشت قسمت ویژهبرنامه دیدید، موفق شدیم از سراسر کشور، دانشآموزانی که کار خارق العادهای انجام دادهاند یا معلمان و افرادی که در مشاغل مختلفی مشغول هستند را به برنامه دعوت کنیم تا دانشآموزان ببینند که اگر بخواهند وارد آن شغل یاحرفه خاص شوند، چه محاسن و معایبی وجود دارد و چگونگی راههای ورود به آن را بشناسند.
میرمحمدعلی ادامه داد: بعد از اینکه هشت قسمت ویژهبرنامه پخش شد و مورد رضایت شبکه قرار گرفت، تصمیم گرفته شد که برنامه ثابت باشد. پس از سوم آبان، روی آنتن رفتیم و دقیقا شبیه همین هشت قسمت ادامه دادیم با این نگاه که مهمانان برنامه از افراد یا دانشآموزانی باشند که کار خاصی انجام دادهاند؛ مثلا دانشآموزانی که مدال المپیک کسب کردهاند.وی در ادامه به فعالیت دانشآموزان حاضر در استودیو در طول برنامه اشاره کرد و چنین گفت: در ابتدای برنامه مجری به دانشآموزان موضوع انشا میدهد و دانشآموزان میتوانند داوطلبانه در طول برنامه انشای خود را بخوانند. همینطور آنها آزاد هستند در هنگام حضور مهمانان با بالا بردن دست و درخواست میکروفن، هر سوالی که ذهنشان را درگیر کرده از مهمان برنامه بپرسند، این مطلب زمانی که مهمان ما درخصوص شغل خاصی دعوت شده باشد، به ایشان در شناسایی بهتر آن شغل کمک زیادی میکند.میرمحمدعلی درباره آیتم ویژه «ایران منتظر من باش» در این برنامه توضیح داد: این آیتم به صورت خاص و پایتختگریز ضبط میشود و سعی میکنیم برای ضبط آن، به همهجای ایران برویم؛ مثلا چندی پیش به اراک رفتیم و سعی داریم در این آیتم، بحث امید را در دانشآموزان زنده کنیم. هرکدام از آنها در این آیتم با طنز منحصر بهفرد خود، رشته تحصیلیشان و اینکه دوست دارند در آینده چه شغلی داشته باشند را عنوان میکنند و در انتها جمله «ایران منتظر من باش» را میگویند.
شنیده شدن روی آنتن
این تهیهکننده جوان اما کارآزموده، متذکر شد که دانشآموزان از اینکه حرفهایشان شنیده شود، خوشحال میشوند و احساس دیده شدن میکنند. وی افزود: با تکیه بر این موضوع، این برنامه را به چشم یک فرهنگسازی نگاه میکنیم که برای دانشآموزان بتوانیم کاری را انجام دهیم یا مهارتی ایجاد کنیم. هنگامی که از خودشان برای این مهم استفاده میکنیم، پای حرفشان مینشینیم و دغدغهشان را میپرسیم که در آینده میخواهی چهکاره شوی؟ و چطور به این خواستهات خواهی رسید؟ برای ایشان ایجاد انگیزه خواهد شد که شاید بعدها یک در صد کمکشان کند. هدف ما این است که اگر پنج یا ۱۰ سال آینده این برنامه پابرجا بود، سراغ همین بچهها برویم و ببینیم کدام یک به هدف و آرزویی که برای خود داشتهاند، رسیدهاند.وی تصریح کرد: اگر یک نفر از عزیزانی که در برنامه حضور داشتهاند یا ما به شهر و مدرسهشان رفته و آیتمی با ایشان ضبط کردهایم، این برنامه برایش انگیزه شود؛ برای کل تیم برنامهساز ما کافی است.
شروع برنامه
در پایان احسان میرمحمدعلی درباره کار با دانشآموزان گفت: از این نکته نمیتوان چشمپوشی کرد که من در کنار آموزشی که به ایشان میدهم، چیزهای بسیاری نیز از آنها میآموزم که این تعامل، از دید من بسیار لذتبخش است.در این فاصله که با تهیهکننده صحبت میکردم، دکور کاملا آماده شده بود؛ نورها تنظیم و صداها چک شده بود. خلاصه همه کارهای پشت صحنه به همت عوامل تک به تک انجام میشد. از کارگردان خواستم تا بعد از ضبط برنامه، گفتوگویی با او داشته باشیم. برنامه شروع شد، همه دانشآموزان مرتب و با نظم وارد استودیو شدند. مجری برنامه، حامد مهربانی موضوع انشا را به بچهها داد. مهمانها در هر بخش وارد میشدند. بعضی معلم بودند و از شهرستانهای دور آمده بودند، بعضی هنرمند و بعضی هم کارآفرین. بچهها هم در خلال برنامه گاهی سؤال میپرسیدند. گاهی هم انشا میخواندند و بعد از پایان هر بخش، یکی از آیتمهای جذاب ایران منتظر من باش، پخش میشد و اینجا در پشت صحنه، هنگام پخش آیتمها، عوامل بهسرعت و بادقت در حال آماده شدن بخش بعدی میشدند تا اینکه، کات و پایان.
پرسش و پاسخ به صورت آزادانه
پخش این قسمت تمام شد و به سراغ علیرضا سماورچیطهرانی، کارگردان برنامه رفتم. او توضیحاتش را در رابطه با برنامه، اینچنین آغاز کرد: همشاگردی سلام، یک اتفاق خوب در رسانهملی است؛ چراکه تا امروز برنامهای در این سطح نبوده که دانشآموزان بتوانند در یک برنامه زنده، آزادانه پرسش و پاسخ داشته باشند. انشا بخوانند و یک حضور فعال داشته باشند. اتفاق مهم این برنامه، ایجاد تعامل بین دانشآموزان و مهمانان است و این وظیفه برعهده مجری است. یعنی کار مجری برنامه این است که با سوالاتی از بچهها، ذهن آنها را آماده سؤال پرسیدن از مهمانان برنامه کند و بخش عمده برنامه، صرف سؤال پرسیدن دانشآموزان از مهمانان میشود. شاید برای یک برنامه، این چالش بسیار بزرگی باشد اما شبکه آموزش به دلیل رویکرد، اهداف و معنویاتی که دارد، این چالش را پذیرفته است و به نظرم اتفاق بینظیری در رسانهملی رخ داده است. برنامه بسیار پویاست و بچهها این آزادی عمل را دارند که هر سوالی دوست داشتند، بپرسند.
یک کلاس درس واقعی
طهرانی به نظم بچهها در استودیو اشاره کرد و توضیح داد: همشاگردی سلام در دو روز آخر هفته روی آنتن است اما ما مدام درگیر برنامهریزی برای آن هستیم. تیم نویسندگان متنهای هر بخش، پلاتو مجری وحتی متنهای مهمانان را آماده میکنند. بخش نمایش آماده میشود. با بازیگر تمرین میکنیم. دانشآموزها تقریبا دو ساعت قبل از شروع برنامه به استودیو میآیند. مفصل با ایشان صحبت میکنیم و برایشان توضیح میدهیم که برنامه زنده چه ویژگیهایی دارد، شما کجا آمدهاید و چه نکاتی را باید رعایت کنید.نکاتی که خاطرنشان میکنیم، صرفا همین نظمی است که اول صحبتهایم به آن اشاره کردم، ولی تاکید میکنیم که شما آزادید بخندید و هر سوالی که دوست داشتید، بپرسید.حتی به بچهها گفته میشود آزاد هستند مثل کلاس درس اجازه بگیرند و از کلاس خارج شوند و باز مجدد وارد شوند. این برنامه متعلق به دانشآموزان است. این کارگردان تاکید کرد: همشاگردی سلام، یک کلاس ویژه در شبکه سراسری آموزش است که به صورت زنده در حال پخش است. این نوع از تعامل و برقراری ارتباط بین بچهها و مهمانان با آزادیای که دانشآموزان در این برنامه دارند، میتواند منشأ بینظمی باشد اما گاهی تعجب میکنم از این همه نظم موجود! البته فکر میکنم شاید یکی از دلایل نظم، علاقه ما، یعنی کل تیم به این برنامه است. ما با بچهها خیلی راحت هستیم و اصلا به آنها سخت نمیگیریم. همه تلاشمان را میکنیم بچهها اینجا را خانه خودشان بدانند. وقتی بچهها حس آرامش و امنیت داشته باشند، ناخودآگاه نظم را رعایت میکنند.طهرانی بعد از توضیح در مورد اینکه سالها پیش در کانون پرورش فکری مدتها کار کرده و بعد از آن در تئاتر، کارگردانی و بازیگری داشته و برای کودکان چه در شبکه آموزش و چه در شبکههای دیگر برنامهسازی کرده، افزود: سابقه من در حوزه کار با کودک، هنگام کارگردانی این برنامه، بسیار به کمکم آمد؛ چراکه من و تیم برنامهساز با دنیای کودکان آشنایی داریم. بین اعضای گروه شخصیتهای فرهنگی کم نداریم. به عنوان مثال مجری برنامه، حامد مهربانی معلم است و همین موضوع باعث شده که دنیای دانشآموزان را بهتر بشناسیم و برنامه را متعلق به آنها کنیم.
شوخی با نسل z
وی در ادامه به آیتمهای برنامه اشاره کرد و سیاست اصلی ساخت این آیتمها را عنوان کرد که بسیاری از بچهها امکان حضور در برنامه را ندارند. طهرانی گفت: به همین علت دوربین پرتابل را به مدارس آنان میبریم. آنچه که بیش از هر چیز برای ما اهمیت دارد، برخوردمان با این بچهها است. ما با نسل Z طرف هستیم و تمام تلاشمان را میکنیم تا با لحن و زبان خودشان با ایشان ارتباط برقرار کنیم. اجازه میدهیم با ما شوخی کنند. همه آیتمهای ما با شوخی، خنده و بازی شروع میشود و درنهایت با اوج علاقه وامید به آینده تمام میشودوما به آنچه برنامهریزی کردهایم که همان زنده کردن امید دروجود بچههااست، میرسیم.این کارگردان هنری خاطرنشان کرد: برای لحظه به لحظه این برنامه زمان میگذاریم. برای شخص من در تمام سالهایی که کار کردهام، این برنامه جایگاه ویژهای دارد. یک تجریه بینظیر، خارقالعاده، دوستداشتنی و فراموشنشدنی است؛ چون ما برنامه زندهای را داریم که ۲۰ دانشآموز در آن نفس میکشند و آن را هدایت میکنند.
داستان تولد برنامه
در ادامه علیرضا سماورچیطهرانی به جامجم درباره چگونگی تولد همشاگردی سلام گفت: همانطور که میدانید، این برنامه در هشت قسمت به عنوان ویژهبرنامه آماده شد. بعد از آن اتاق فکر ما دست بهکار شد. طرح اولیه و ایده آمدن دانشآموزان سر کلاس درس از سردبیر این برنامه، افشین حسینخانی بود. سپس بسیاری از ایدهها را تهیهکننده برنامه داد. بعضی از ایدهها را هم من عنوان کردم؛ بخشی را خانم مهدوی و بخشی دیگر را تیم هماهنگی مهمانانمان یعنی خانمها حسنپور و گچبرزاده. درنهایت برنامه در اتاق فکر ساخته و پرداخته شد و پس از تایید نهایی مدیران شبکه به صورت زنده راهی آنتن شد.این کارگردان همچنین هدف ساخت این برنامه را ایجاد یک فضای پویا و زنده برای دانشآموزان دانست که بتوانند در برنامه زنده تلویزیونی از مهمانان، به جای اینکه مجری سؤال بپرسد، آنها سؤال بپرسند. وی عنوان کرد: هدف مهم دیگری که ما داریم این است که بچهها با شغلهایی که در آینده میتوانند انتخاب کنند، بیشتر آشنا شوند و از همه مهمتر در این بچهها امید به آینده را بیدار و زنده کنیم.سماورچیطهرانی در مورد حضور دانشآموزان استثنایی در برنامه نیز این چنین گفت: در آن هشت قسمت ویژهبرنامه به این قشر از عزیزان پرداختهایم و حتما باز هم خواهیم پرداخت. قطعا این بچهها در برنامه همشاگردی سلام، نیمکت خاص خودشان را خواهند داشت.علیرضا سماورچیطهرانی در پایان از اعتمادی که مدیران شبکه آموزش به این تیم برنامهساز کردهاند، تشکر و قدردانی کرد.
دانشآموزان، والدین و کادر آموزش، کنار هم
پس از گپ و گفتی که با کارگردان داشتم، سراغ حامد مهربانی رفتم و در ابتدا درباره نحوه ارتباطش با حاضرین در استودیو یعنی دانشآموزان سؤال کردم. او این چنین جواب داد: کار و ارتباط با مخاطب کودک و نوجوان، عمیقا روی روحیه و حال انسان تاثیر مثبت میگذارد. حداقل باور من در تمام این سالها همین است. هربار که در کار و برنامهای با این جنس مخاطب طرف بودهام، انگار نشاط متناسب سن و سال آنها به من هم تزریق میشود و انرژی بیشتری نسبت به اجراهای دیگر میگیرم.
مهربانی درباره نوع انرژیاش در برنامههای کودک و نوجوانمحور توضیح داد: ممکن است بیش از برنامههای روتین و با مخاطب بزرگسال، انرژی صرف کنم اما این نشاط و صفا که از سوی بچهها به برنامه منتقل میشود، آن را راحتتر و شیرینتر از بسیاری از اجراهای جدی با مخاطب بزرگسال میکند. البته این را هم بگویم که این برنامه، منحصرا برای دانشآموزان نیست و والدین، معلمها و کادر آموزشی هم به نوعی مخاطبان اصلی ما در این برنامه هستند.
من معلم هستم
مجری همشاگردی سلام در رابطه با اضافه شدنش به این تیم افرود: سالهاست که همزمان با فعالیتهای هنری و رسانهای، افتخار معلمی و تدریس در دانشگاه و همچنین چند مدرسه در تهران را دارم؛ در واقع میتوانم با اطمینان بگویم این کار، لذتبخشترین و جذابترین کاری است که به آن مشغول هستم. حتی بارها از منتقدان و کسانی که اجراهای مجریان را کارشناسی و ارزیابی میکنند، درباره خود شنیدهام که اجرایم بسیار شبیه به معلمی است و نشانههایی از معلمی را دارد. به نظرم به همین دلیل هم دوستان عزیز در شبکه و تهیهکننده محترم، صلاح دیدند من را برای اجرای این برنامه دعوت کنند. وی ادامه داد: البته این برنامه پیش از این و در آغاز مهر که بهصورت ویژهبرنامه پخش میشد با اجرای همکاران عزیزم به روی آنتن رفت و من در شروع روتین هفتگی این برنامه به گروه اضافه شدم. این معلم جوان اما با سابقه خاطرنشان کرد: حتما وقتی یک برنامه از تلویزیون پخش میشود، باید اقتضائات تولید تلویزیونی را رعایت کند و اهمیت آنتن در نوع برنامهها هیچ فرقی نمیکند. یعنی همانقدر که من در برنامه صبحگاهی و شبانگاهی، وظایفی نسبت به آنتن زنده داشتهام، در این برنامه نیز خواهم داشت و من، به عنوان مجری در این برنامه حضور دارم اما به دلیل فرم متفاوت این برنامه که دانشآموزان در استودیو حضور دارند و ما هم در این برنامه کمتر از لفظ استودیو استفاده میکنیم. اینجا را کلاس همشاگردی سلام خطاب میکنیم. به شکل معلمی دیده میشوم که در هر کلاسش مهمانی دعوت میکند که با دانشآموزان گفتوگو کند. خیلی قائل به این هستم که مجری برخلاف کار بازیگری، نباید نقش بازی کند و باید خودش باشد. برای همین هم در این برنامه خود واقعیام هستم و کار نمایشی نمیکنم. پس اگر معلمی از من میبینید، دقیقا همانی است که هستم.
صبوری تا حصول نتیجه
مهربانی، مجری همشاگردی سلام درخصوص ارزیابی این برنامه به جامجم گفت: به نظرم برای ارزیابی برنامه همشاگردی سلام، که در ایده اولیه مثل یک کلاس مدرسه است، باید حداقل مثل یک دوره تحصیلی، یعنی۹ ماه صبر کرد که زمان بگذرد و بعد نتایج آن را بررسی کرد.امیدوارم این ایده جسورانه که تعدادی دانشآموز کودک ونوجوان به استودیوی زنده تلویزیونی بیایند و راحت بتوانند سوالاتی که بداهه به ذهنشان میرسد، بپرسند و اکتهای طبیعی، غیرنمایشی و کارگردانینشدهشان را ببینیم، ادامه پیدا کند و حتما که در این فاصله، ایرادات و نواقص کار هم پیدا میشود تا با رفع آنها بتوان برنامهای بهتر روی آنتن برد.