ششم مرداد مصادف است با روز کارآفرینی و آموزشهای فنی و حرفهای که برهمین نکته تاکید دارند.به همین بهانه سراغ تعدادی از سریالها و برنامههای تلویزیونی رفتیم که چه به زبان کمدی و چه دردیگر قالبها، شخصیتهایی را به نمایش گذاشتند که سعی کردند با مهارتآموزی و بهره بردن از تواناییهای خود کسب و کاری راه بیندازند و کارآفرین باشند.
میدانی برای کارآفرینی
یکی از مهمترین برنامههای رسانهملی درحوزه کارآفرینی با اتکا بردانش و مهارتهای حرفهای، «میدون» است. این برنامه با فصلی جدید روی آنتن رفته. در این برنامه داوران که از اساتید اقتصاد وحوزه کسبوکار هستند، با پروژههای شرکتکنندگان آشنا میشدند و به آنان امتیاز میدادند.شرکتکنندگان درفصل گذشته کارخودرادرقالب نمایش به مخاطبان و داوران معرفی میکردندکه این خود باعث میشدخلاقیت آنان نیزسنجیده شودوبینندگان نیزبیشترجذب برنامه شوند.درفصل جدید اماروندکاردچارتغییراتی شده است و دستاندرکاران میدون سعی کردند با نوآوری، طرحی تازه دراندازند.
عبور از اتاق صفر و یک
برنامه اتاق صفر و یک که حمیدرضا پگاه، بازیگر سینما و تلویزیون اجرای آن را برعهده داشت فضایی را برای رقابت ایدههای جدید بهوجود آورد. در این برنامه با عنایت به لزوم نوآوری و مهارتآموزی برای حفظ حیات اقتصادی کسبوکارها، مسابقهای میان استارتآپها ترتیب داده شده بود.
روایت کارخونه
مجموعه مستند «کارخونه» از شبکه دو سیما روایت کارآفرین شدن کسانی است که از هیچ، همهچیز ساختند؛ همانهایی که دست روی زانوی خودشان گذاشتند و بلند شدند و منتظر نماندند کسی دستشان را بگیرد. افرادی که با هنر، ایده و خلاقیتی که داشتند از فعالیتهای ساده خانگی توانستند نه تنها برای خود درآمدزایی کنند بلکه برای دیگران هم فرصت اشتغال فراهم کردند. صاحبان کسبوکارهای کوچکی که خیلی زود میتوانند بهقدری نامدار شوند که محصولاتشان را نهفقط به محدوده روستا یا شهر خودشان بلکه به خارج از استان و سایر مناطق نیز صادر و برای چند خانوار درآمدزایی کنند. بنابراین کارخونه روایت داستان فرازوفرود چنین افرادی است؛ داستانی که پیش از کارآفرین شدن و سیر خانوادگی این افراد شروع میشود و در نهایت بعد از بازگوکردن تجربیات ارزشمندی که همراه با شکست و درس گرفتن از آنها بوده، راوی داستان موفقیت است. کارخونه کاری است از گروه خانواده به تهیهکنندگی علیاکبر کریمی و کارگردانی رضا داستانی.
این هفت گنج گرانبها
داستان سریال هفت گنج به کارگردانی مسعودرشیدی که سال۱۳۸۰روی آنتن رفت درباره استاد علوی با بازی زندهیاد جمشید مشایخی بود که بهعلت بیماری بدخیم کبد و فرصت کم برای زنده ماندن، تصمیم به راهاندازی یک شرکت تعاونی با همکاری هفت نفر از شاگردان و نزدیکان خود میگیرد. این هفت نفر که برای استاد علوی حکم هفت گنج گرانبها را دارند، با دیدن همدیگر در شرکت، زخمی کهنه سر باز میکند و معمایی عجیب شکل میگیرد که...در بخشی از این قصه اهمیت به استعدادهای جوان و لزوم توجه به آنان برای بالنده شدن تواناییهایشان به تصویر کشیده شده بود.
حضور در میان شقایق ها
مجموعه مستند درمیان شقایقها یکی ازآثاری بود که دربرخی قسمتها سراغ شخصیتهای مؤثر در حوزه کارآفرینی و فنیوحرفهای میرفت.در واقع این مستند روایتی از بانوان ایرانی را که در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در برهه زمانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کشور حضور مؤثری داشتهاند، به تصویر کشیدهاست. برخی از این بانوان در حوزههای اقتصادی فعالیت داشتهاند و توانسته بودند تعداد زیادی از افراد را با همت و تلاش خود به کار مشغول کنند.
راه بی پایان استعدادها
سریال راه بیپایایان به کارگردانی همایون اسعدیان را خاطرتان هست؟این سریال سال۱۳۸۶ روی آنتن رفت وتوانست مخاطبان زیادی را باحضور چهرههای جوان و شناختهشده باخود همراه کند. قصه پر فرازونشیب و گیرای آن هم برای جذب مخاطبان مزید بر علت شد. بخشی از قصه این سریال بر پایه طرحی بود که شخصیت اصلی به یک شرکت بزرگ ارائه داد. او میخواست با عملیاتیکردن این طرح و اجرای آن به آرزوی دیرینهاش برسد اما در این مسیر دچار حوادث ناخواستهای میشود. حمایت از استعدادهای جوان و جلوگیری از هرزرفتن آنها، کارآفرینی برای آنان و تاکید بر مهارتآموزی را میتوان بخشی از لایههای پنهان این قصه دانست.
آهای! من میخوام شاه بشم
قصه عباس را بسیاری در قسمتی از مجموعه برنامه ماهعسل شنیده وبا او آشنا شدهاند. مردی که در روستایشان یک فضای بومگردی ایجاد کرده بود. این روایت اما در یک مستند به تصویر کشیده شده است. مهدی گنجی، کارگردان اثر «من میخوام شاه بشم» را روایتی از زندگی یک انسان بسیارمعمولی اما با ویژگیهای خاص معرفی کرد و سبک ساخت این اثر را مستندسازی تکنفره دانست.کارگردان مستند «من میخوام شاه بشم» که در نوروز ۹۵ برای اولینبار از شبکه مستند پخش شد، توضیح داده بود: من مجموعهای به نام «نبض» را به تهیهکنندگی سحر رضوی برای شبکه دو میساختم که آنجا ما ۶۰۰ شخصیت مختلف را پیدا کردیم و درباره آنها ۱۳ فیلم مستند ساختیم.یکی از آن شخصیتها، عباس برزگر بود و با کمک و همراهی تهیهکننده ساخت مستند درباره او را ادامه دادیم. من علاقه زیادی به تم آرزو و رویا دارم. آدمهایی که آرزوهایی دارند و برای رسیدن به آن تلاش میکنند، برای من جذاباند. ساخت این اثر نیز سه سال ادامه پیدا کرد.این مستندساز در پاسخ به اینکه چگونه برزگر و خانواده او حضور دوربین را در مستند فراموش میکنند، اظهار کرد: کارهای من روشی دارد که به نام مستندسازی تکنفره در دنیا شناخته میشود. کارکردن با این شیوه، یعنی مستندساز باید سر صحنه هم کارگردان باشد، هم فیلمبردار، هم صدابردار، هم نورپرداز و همه کارها را باید خودش انجام بدهد. من هم در این کار فقط یک دستیار داشتم. این روش کمک میکند شما سر صحنه کمتر دیده شوید. از سوی دیگر اینکه مدت زمان زیادی میگذاری و با یک خانواده سر میکنی، کمک میکند که آنها دوربین را نادیده بگیرند و تکنیکهایی هم برای این موضوع وجود دارد. باید اعتماد را بین افراد ایجاد کرد.گنجی یادآوری کرد: علاقهمند به ساختن فیلم درباره آدمهایی هستم که ویژه و خاص هستند. آدمهایی که سلبریتی یا ستاره و معروف نیستند، بلکه شخصیتهای بسیاربسیار معمولیاند که ویژگیهای جالبی دارند. این فیلم هم اینگونه است ومن تمام تلاشم را کردم که کار،طوری پیش برودکه مخاطب خسته نشود و با اثر همراه باشد. همسر عباس، پسرش و دخترش،جهان خاص خودشان را دارند. خود او هم بهعنوان شخصیت اصلی فیلم موجود منحصر بهفردی است.گنجی ادامه داد: ما در این فیلم ویژگیهای عباس مانند سختکوشی، پرتلاش بودن، ایجاد کار جدید و خلاقیتها و صداقتش را میبینیم، اینکه میخواهند به او پول کلانی بدهند اما چون مربوط به کارش نیست آن پول را رد میکند. در حالی که شاید هر کسی باشد این ۲۰۰هزار یورو پول را قبول کند.به هر حال انسان، موجود پیچیدهای است و تمام فلاسفه دنیا سعی میکردند این پیچیدگیها را توجیه کنند.همانطور که بیان شد این مستند به عباس برزگر میپردازد که در یکی از روستاهای ایران با تلاش و سختی خانهاش را به یک مرکز پذیرایی برای توریستهای خارجی تبدیل کرده است. او با کمک همسر و فرزندانش کسبوکار موفقی در صنعت اکوتوریسم دارد و توریستهای خارجی را به دیدن عشایر میبرد. عباس آدم بلندپروازی است که آرزو دارد یک ایل جدید با سلیقه خودش تاسیس کند و خان ایل باشد.در کارنامه فیلم «من میخوام شاه بشم» کسب سیمرغ بهترین کارگردانی مستند جشنواره سیوسوم فیلم فجر، جایزه ویژه هیات داوران جشنواره مستند «فلاهرتیانا» روسیه، جایزه ویژه تماشاگران جشنواره مستند «چاگرین» آمریکا، جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره فیلمهای ایرانی در سانفرانسیسکو آمریکا و بهترین فیلم جشنواره ایرانیان پراگ به چشم میخورد.
تلاشهای مدینه برای زندگی
سریال مدینه به کارگردانی سیروس مقدم ماه رمضان سال۱۳۹۳ روی آنتن رفت. در این سریال مدینه، شخصیتی با نقشآفرینی پریوش نظریه بود که یک کارخانه را پس از مرگ همسرش اداره میکرد.او در این مسیر دچار چالشهایی شد و کارخانه را برای مدتی از دست داد، اما برای گذران زندگی با وجود محدودیتهایی که از نظر جسمانی برایش رقم میخورد همچنان سعی میکرد و خود را با شرایط وفق میداد. برای مثال ماشین را پر از غذای خانگی میکرد و در ایستگاه تاکسی میان رانندهها به فروش میگذاشت تا اینطور بتواند امرار معاش کند.
دلدادههای جوان
در تعدادی از سریالهایی که برادران محمودی برای تلویزیون ساختند معمولا خط و ربطی از آنچه درباره موضوع پرونده گفتیم دیده میشود. برای مثال در سریال دلدار شخصیت اصلی قصه با بازی محمدرضا غفاری ایدهای جدید برای ایجاد یک اپلیکیشن داشت که میشد آن را وارد بازار کار کرد. او این ایده را عملیاتی کرد و به کمک همدانشگاهی قدیمیاش به سرمایهگذاری روی آن پرداخت؛ البته در این مسیر با موانعی هم روبهرو بود. شخصیت دیگری در قصه با بازی نیما رئیسی، صاحب مزرعه پرورش ماهی بود و او نیز به نوعی در زمره کارآفرینان محسوب میشد. در این سریال البته نگاهی همراه با نقد نسبت به شرایط و چالشهای موجود در این مسیر هم وجود داشت.
شکافتن پیلههای پرواز
سریالها و فیلمها زیادی را به خاطر داریم که در آنها شخصیت اصل قصه از جایی به بعد تلاش میکند مسیر زندگیاش را تغییر دهد و انقلابی درون زندگی خود به وجود بیاورد. یکی از این سریالها پیلههای پرواز بود. این مجموعه به داستان زندگی دختری به نام تارا با بازی بهنوش طباطبایی میپردازد که به خاطر بروز برخی مشکلات از تهران به شمال کشور و نزد دایی خود با بازی زندهیاد جمشید مشایخی میرود. دایی تارا در فومن به کار پرورش کرم ابریشم مشغول است و او نیز که به این شغل علاقهمند شده در آنجا میماند. خانواده تارا در تهران سعی میکنند او را بازگردانند، اما او ترجیح میدهد در شمال بماند و کار کشاورزی و دامداری را ادامه دهد. در این قصه علاوه بر خط اصلی ماجرا که فضایی عاشقانه داشت نگاهی نیز به حوزه کارآفرینی و ایجاد کسبوکار و مهارتآموزی دیده میشد.
فروشگاه خنده
سریال فروشگاه درباره افتتاح یک فروشگاه بزرگ و ماجراهای طنزآمیزی بود که در آن رخ میداد. این سریال سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۵ تهیه و پخش شد. رضا بابک، زندهیادان مرتضی احمدی، رضا کرمرضایی، داریوش اسدزاده و...از بازیگران این مجموعه بودند. در این سریال با نگاهی طنز سعی شده بود چالشهای یک خانواده برای راهاندازی کسبوکار به تصویر کشیده شود.
رستورانهای خانوادگی
جالب است که در بسیاری از سریالها وقتی خانواده دچارمشکل مالی میشودیامیخواهد مسیری جدیدی برای خودبازکند سراغ آشپزی و راه انداختن یک رستوارن جمع و جور یا کترینگ میرود. این موضوع را در آثاری همچون وارش، رستوران خانوادگی، دیوار به دیوار، ستایش و...دیدهایم.