حضرت زینب(س) که خود یکی از بازماندگان خاندان اهلبیت و اسرای واقعه کربلا بود، از این زمان به بعد رویکردهای جدیدی اتخاذ کرد و وجه تازهای از خود نشان داد که پیش از این کسی شاهد آن نبود. ازجمله رویکردهایی که او اتخاذ کرده بود، رویکرد تسکینی بود. حضرت زینب(س) نقش مهمی در کاهش تنشهای روحی و روانی بازماندگان کربلا داشت. امام سجاد(ع) ازجمله کسانی بود که حضرت زینب(س) در راه کوفه با او صحبت کرد و با سخنانش سعی در کم کردن آلامش داشت. رویکرد دیگر حضرت زینب(س)، رویکردی آگاهی بخشی و با هدف شناساندن خاندان بنیامیه بود. او در این رویکرد با ارائه خطبههای غرّا و گیرا در کوفه و شام، ماهیت واقعی آن خاندان شوم را بر مسلمین آشکار کرد.
شفافسازی برای بیداری مردم
این رویکرد باعث شفافسازی ذهن مردم و مسلمین با واقعیت قیام امام حسین(ع) و هموارکننده قیامهای بعدی بود. به جرأت میتوان گفت یکی ازعوامل مهم بیداری مردم کوفه وحرکت برای انتقام از قاتلان امامحسین(ع) درشکل قیامهایی همچون قیام توابین و مختار،خطبههای بیدارگرانه حضرت زینب(س)درکوفه بود.همچنین حضرت زینب(س)ازجامعهشناسی و مردمشناسی ژرفی برخوردار بود که این نشاندهنده شناخت آگاهانه او از روحیات مردم جامعه آن روزگار بود. پس از واقعه کربلا و با خطبههای حضرت زینب(س)، حقانیت و مظلومیت اهل بیت برای مردم چنان آشکار شد که مردم شام تصمیم گرفتند علیه یزید شورش کنند. مروان با اطلاع از این امر به یزید پیشنهاد کرد که مصلحت نیست اهل بیت در شام بمانند. یزید هم زمینه حرکت آنان به مدینه را فراهم کرد.
عقل نظری و عملی در سیره حضرت زینب(س)
حضرت زینب(س) در بیان خطبههای خود نقش مؤثری در محقق کردن رسالت بزرگ دین اسلام داشت. او پس از واقعه عاشورا با تدبیر و خردمندی توانست حقانیت امام حسین(ع) را به اثبات برساند و آن را در تاریخ حفظ کند. این کار مدیون ویژگیهای فردی و فعالیتهای اجتماعی و خردورزی آن حضرت بود. منظور از خردورزی در سیره حضرت زینب(س) به کار بردن عقل نظری و عملی ایشان بود. عقل نظری، راهنمای اندیشه بشر است و عقل عملی نیرویی است که با آن عمل میشود، چنانکه امام صادق(ع) در تبیین عقل فرموده «عقل نیرویی است که خداپرستان بهوسیله آن خداوند را میشناسند.» عقل عملی در پی ممارست در کارهای نیکو و عمل صالح کسب شده و عقل نظری در آموزش و کسب علم حاصل میشود. یکی از جلوههای عقلگرایی و خردورزی حضرت زینب(س) که از بزرگان و علمای اسلام آن را تأیید و تحسین کردهاند، علم و دانش لدنی آن حضرت بوده است؛ چنانکه شاهد هستیم او در کوفه و شام بیآنکه تعلیمی دیده باشد، خطبههایی گیرا ایراد میکند و پاسخهایی به ابنزیاد و یزید میدهد که نشانهای از عقلانیت والای او دارد.
بصیرت و آگاهی از موقعیت زمانی و مکانی
درواقع یکی ازاصول خردورزی وخردمندی حضرت زینب(س)،بصیرت و آگاهی ازموقعیت زمانی ومکانی وتصمیمگیری و عملکرد صحیح در این موقعیت است. خردورزی آن حضرت این مجال را در اختیار ایشان قرار داد تا ادبیات زبانی خود را متناسب با مکان وزمانی که درآن قرار دارد، انتخاب کند. از اینرو حضرت زینب(س)درهریک ازمکانهایی که خطبههای خودرا ایراد کرد، ادبیات زبانی خاصی را گزینش کرد. سخنرانیهای حضرت زینب در سه مکان کوفه، مجلس ابنزیاد و مجلس یزید و در اوج بلاغت و فصاحت صورت گرفت؛ بهطوریکه سخنان آن حضرت یادآور فصاحت حضرت علی(ع) برای شنوندگان بود.
الخَتْلَ و الغَدر کوفیان
نخستین خطبه حضرت زینب(س) در کوفه و در میان مردمی بود که در اثر نادانی و فراموشکاری موجبات شهادت پسر رسول خدا را فراهم آوردند.حضرت درکوفه باخطاب قراردادن مردم آن شهرواستفاده ازصفات الخَتْلَ و الغَدر کوفیان راپیمانشکن وبیوفا خطاب کردند.خَتْل درلغت به معنای حقهزدن و نیرنگ وغَدْربه معنای خیانت وپیمانشکنی و آشکارکننده صفات مذمومی است که در مردم کوفه جمع شده بود.اودرسرزنش گریه ظاهری مردم کوفه آنها را مانند زنی دانست که رشته خود را پس از تابیدن محکم پاره میکند.
اسلوب بلاغی «القول بالموجب»
حضرت زینب(س) در مجلس ابنزیاد رویکرد متفاوتی را پیش گرفت و از الفاظی ساده و استوار و عباراتی غیرآهنگین که نشانی از صبر ایشان بود، استفاده کرد. او در برابر ابنزیاد از اسلوب بلاغی «القول بالموجب» استفاده کرد. این اسلوب در اثبات برای صفتی برای چیزی یا شخصی و آوردن حکمی براساس آن که خود باعث نفی آن صفت از فرد مقابل میشود. به عبارت دیگر در القول بالموجب مخاطب مفهوم سخنان گوینده را برخلاف مقصود او درک میکند. حضرت زینب(س) براساس این اسلوب و در پاسخ به ابنزیاد که خداوند را بهخاطر برحق بودنش و کشتن امام حسین(ع) سپاس گفته بود، خداوند را سپاس گفت که با انتخاب پیامبر اهل بیت و خاندانش را گرامی داشت و مطهر کرد و ابن زیاد را فاسق و دروغگو خواند.
اسلوب جدل و حماسه
حضرت زینب(س) آخرین خطبه خود را در مجلس یزید بیان کرد. هدف او از این خطبه برانگیختن احساسات حضار بود. از این رو ایشان عنصر عاطفه همراه با استدلال را جایگزین رویکرد شماتت و ملامتی کرد که در کوفه به کار برده بود و در این رهگذر از اسلوب جدل و حماسه نیز سود برد. او سخنان خود را با خواندن آیه ۱۰ سوره روم «پس بدترین عاقبت، عاقبت کسانى است که بدى کردند، چرا که آیات ما را تکذیب نموده و [همواره] آن را مسخره مىکردند» آغاز کرد و آل معاویه و نیاکانشان را بهخاطر کارهای ناشایستشان زنهار داد. حضرت زینب(س) با آشکار کردن شناعت اعمال یزید و خاندانش، آنها را از جمله کافران و تکذیبگران آیات خداوند شمرد و مجلس یزید را که قرار بود مجلس شادی و پیروزیاش باشد، به دادگاه محاکمه تبدیل کرد. با خطبههای حضرت زینب(س) حضار در مجالس یزید و ابن زیاد گریان شدند و حضرت آنان را شایسته گریستن و سرنوشتشان را سرنوشتی همانند کافران دانست.
تأثیرات فرهنگی خطبههای زینبی
خطبههای حضرت زینب(س) پدیدهای زبانی بهشمار میرفتند که تأثیرات فرهنگی و اجتماعی زیادی داشتند. آن حضرت بهواسطه برخورداری از فصاحت و بلاغت توانست شاهکاری در سخنوری بیافریند که اکثر تحلیلگران زبانی قادر به تحلیل کلام او نبودند. چرا که تحلیل آنها صرفا محدود به ساختارهای بلاغی قدیم میشد. این تحلیلگران نتوانستند ارتباط آرایههای ادبی همچون تشبیه، استعاره و سجع را در کلام ایشان دریابند و آنها را نشان دهند. این درحالی است که اوج بلاغت آن حضرت در انتخاب بهترین کلام در هر موقعیت مکانی بود. برجستگی خطبههای حضرت زینب(س) بهخاطر تأثیر بیشتر از آرایههای بلاغی و موسیقی کلامی (سجع) بود. او با برجستهسازی جملات کوتاه و آهنگین، جملات دعایی و نفرین، جملات ندایی، استفاده از صور خیال و اسلوب انذار توانست رویکرد نوینی را در گفتمان تاریخ اسلام ایجاد کند. حضرت زینب(س) با این کار توانست قیام کربلا و نام امام حسین(ع) و یارانش را تا ابد زنده نگه دارد و این چنین رسالت خود را به انجام برساند.