برخی از آثاری که در این حوزه تولید شده، برگرفته از پروندههای واقعی و برخی هم روایتی آزاد بوده. اهمیت نمایش چنین چیزی از این جهت است که پرداختن به این موضوعات میتواند در جهت آگاهی و ارتقای هوش امنیتی مخاطبان مؤثر واقع شود. کما اینکه بعد از پخش بسیاری از این آثار، پرسشهای متعددی درخصوص کم و کیف پروندههای واقعی مطرح میشود که مقدمهای برای رسیدن به حقیقت خواهد بود. نگاهی به آثار پخش شده در این حوزه نشان میدهد وجود یک قصه قوی و پرداخت درست، میتواند مخاطب را با خود همراه کرده و پای تماشای آن بنشاند. توجه به آثاری مثل سریال «آینههای نشکن» که درست با همین دست فرمان و برای نمایش نحوه درگیر شدن آدمهای معمولی در پروندههای جاسوسی تولید شده، حاکی ازآن است که نمایش یک قصه واقعی نزدیک به حقیقت همانقدر اهمیت دارد که نمایش دستاوردهای انقلاب درحوزه صنعت هستهای مهم است. کما اینکه در آثار دیگری مثل «تعبیر وارونه یک رویا» هم اینطور بیان شده بود که چطور یک زندگی معمولی میتواند درگیر پروندههای بزرگ جاسوسی شود. در گزارش پیشرو به برخی از این آثار اشاره کردیم که با حال وهوای پروندههای جاسوسی روی آنتن رفته بود.همچنین با جواد اردکانی، کارگردانی که تجربه ساخت چنین آثاری را دارد، گفتوگو کردیم.
وفای یک جاسوس
شاید بتوان گفت سیمای جاسوس در سریالهای تلویزیونی ایران بیشتر با سریال وفا بود؛ سریالی که روایتش را بر مبنای یک درام قرار داد اما به درستی توانست چهره جاسوسی مثل ژوبین با بازی پوریا پورسرخ را به نمایش بگذارد. مجموعه وفا، عشق جوانی ایرانی ـــ یهودی به نام ژوبین پناهی را به دختری لبنانی ـــ ایرانی به نام وفا نشان میداد که به اتهام جاسوسی برای اسرائیل در ایران زندانی شده بود. او بهدلیل مشکلات روحی و روانی ناشی از کشته شدن پدرومادرش درانفجار بمبی درقبرس و دوری از وفا، دختر مورد علاقهاش در تیمارستان بستری و به مرور قصه با پیچ و خمهای مختلفی همراه میشود. چهره ژوبین در سریال وفا، نمایانگر یک شخصیت واقعی و قابل باور برای مخاطب بودکه ازحال وهوای کلیشهای فاصله گرفته وتوانسته بود بربستردرام، شکل بگیرد. کارگردان این کار محمدحسین لطیفی بود که با بازی هنرمندانه فرهاد قائمیان، پوریا پورسرخ وفرهاد اصلانی،قصه به تصویر کشیده شد.
بالای شهر، پایین شهر
«سرجوخه» به کارگردانی احمد معظمی، سریال دیگری است که با حال و هوای جاسوسی روی آنتن رفته است. این سریال روایتگر دو جوان به نامهای غلامرضا و کیان بود که با دو طبقه اجتماعی مختلف و دیدگاههای سیاسی متفاوت در مسیری قرار میگرفتند که باید بین وطن و زندگی یکی را انتخاب میکردند. کیان، شخصیتی بود که به مرور جاسوس انگلیس شده بود و در میانه مسیر با نیروهای امنیتی ایران همراه میشد تا مسیرش را از یک جاسوس به سمت یک نیروی وفادار تغییر دهد. شخصیت غلامرضا، درست مقابل شخصیت کیان بود. یک جوان پایینشهری که با تکرار کلمه «بچه پایین باخت نمیده» تلاش میکرد هویت جوانان پایینشهری را نشان دهد. هر دوی این جوانان به مرور درگیر ماجراهای جاسوسی میشدند و جالب این که هرکدام با دیدگاههای سیاسی مختلف در یک مسیر قرار میگرفتند. روایت سرجوخه از جاسوسبازیهایی که پیش پای این جوانان قرار میگرفت و نمایش آن با ضرباهنگ مناسب، مخاطب را با خود همراه میکرد.
خانه امن یک جاسوس
تاکنون سریالهای بسیاری به بحث جاسوس و پروندههای این حوزه پرداخته که هرکدام این مسأله را از زاویه متفاوتی بررسی کردهاند. مجموعه «خانه امن» هم یکی از همین تولیدات است که روایت کلی خود را بر قصه دو مامور امنیتی به نامهای کمال و افشین قرار داده بود. این دو همزمان درگیر دو پرونده مرتبط با تیم ضد تروریستی و فساد اقتصادی بودند و به مرور زندگیشان هم به این پروندهها گره میخورد. کلیت فساد و جاسوسبازی در این سریال به نمایش درآمده بود و شخصیتی به نام ثمین هدایت را در قامت یکی از این جاسوسها نشان میداد؛ زنی که بهظاهر یک فرد متمول و سرمایهدار بود اما به مرور به مخاطب نشان میداد که چطور درگیر یک پرونده امنیتی شده و در نهایت نیروهای خارجی برای خارج کردن او از ایران تلاش میکنند. این مجموعه نخستینبار در آبان ۱۳۹۹ از شبکه یک سیما پخش شد. پس از مجموعههای سارق روح و ترور خاموش، خانه امن سومین و آخرین مجموعه از سهگانه معمایی- پلیسی -سیاسی ابوالفضل صفری و احمد معظمی بود که با محوریت پروندههای امنیتی واقعی تولید شده بود.
گاندو، روایت یک جاسوس تمامعیار
سریال گاندو با توجه به نگارش فیلمنامه براساس قصه واقعی جیسون رضاییان، جاسوس آمریکایی توانست بحثبرانگیز شود. این مجموعه با ضرباهنگ تند وقصه امنیتی _ جاسوسیای که داشت، درفصل اول خود به موضوع پرونده خبرنگار واشنگتنپست میپرداخت. فصل دوم این مجموعه هم با همان حال و هوا اما با قصه متفاوتی روی آنتن رفت. با اینحال، بخش اول گاندو یک سریال جاسوسی تمامعیار بود که با استفاده از قصهای واقعی، سراغ تولید یک اثر نمایشی رفته بود. مجتبی امینی، تهیهکننده این مجموعه درخصوص تولید گاندو گفته بود: سریال گاندو دروغ نبوده و نیست. گاندو صدای در گلو مانده مردم است. نمایش خیانت و فریبکاری آمریکا و انگلیس است. دروغ وعدههای آمریکا و انگلیس برای برداشته شدن همه تحریمها بود. دروغ، وعده رونق اقتصادی است که نتیجه آن کوچک شدن سفره مردم بوده است. گاندو براساس اسناد واقعی ساخته شده... اسناد و مدارکی که پشتوانه پژوهشی نگارش فیلمنامه بوده را در فیلم مستندی در اختیار مردم قرار خواهیم داد.
تعبیر وارونه یک جاسوس
نام فرهاد قائمیان انگار با سریالهای پلیسی و جاسوسی گره خورده است. توانمندی او در نمایش یک چهره به ظاهر آرام اما پیچیده، به حدی است که در کارهایی همچون ترور و وفا هم بهخوبی درخشیده بود. او در مجموعه تعبیر وارونه یک رویا نقش یک جاسوس را بازی میکرد که با نزدیک شدن به عشق قدیمی زندگیاش، او را هم درگیر این جاسوسبازی کند. تعبیر وارونه یک رویا به کارگردانی فریدون جیرانی، توانست نمایشی متفاوت از سیمای یک جاسوس باشد که به مرور دیگران را هم در باتلاق فعالیتهایش میکشاند. در خلاصه قصه این سریال عنوان شده بود: تعدادی از عوامل فریبخورده و جاسوسان خارجی در عملیاتی، یک دانشمند هستهای ایران را به قصد انتقال به باکو برای بهرهبرداریهای جاسوسی و تبلیغاتی میربایند اما بهدلیل مجروح شدن این دانشمند، برنامه عملیات تغییر میکند و سرانجام با دستگیری و هلاکت جاسوسان، عملیات ناکام میماند.
روایتی از آسمان من
روایت سریال آسمان من، نمایشی از تلاش نیروهای امنیت پرواز ایران برای برقراری کامل امنیت طی پروازهای مختلف و خنثیسازی حرکت گروههای تروریستی بود. این مجموعه با قصههای مختلفی همراه شد که با کارگردانی محمدرضا آهنج توانست حالوهوای نمایشی درستی به خود بگیرد. نمایش جاسوسی در این سریال شاید به اندازه سریالهای دیگر به شکل صریح و دقیق نبود اما حالوهوای امنیت پرواز ایران و جلوگیری از ورود جاسوسها به خاک ایران را نشان میداد.
به وقت ترور
سریال ترور که ازجمله متأخرترین مجموعههای تلویزیونی با حالوهوای جاسوسی بود بهتازگی پخش آن به اتمام رسیده است. این مجموعه که روایت خود را براساس یکی از ترورهای ناموفق شهید حاجقاسم سلیمانی قرار داده بود، در ۹ قسمت روی آنتن رفت تا نمایانگر تلاش برخی جاسوسان برای حذف فیزیکی این شهید باشد. مجموعه ترور به کارگردانی خیرا... تقیانیپور و تهیهکنندگی مجتبی امینی، برای رسیدن به نقطه نهایی چند بار بازنویسی شد تا در نهایت در قالب یک مجموعه سرراست با ضرباهنگ تند روی آنتن برود.
آیینهای از جاسوسان موساد
آیینههای نشکن از دیگر مجموعههای قدیمی تلویزیون با حالوهوای جاسوسی بود که قصه نفوذ به قلب یک تیم تحقیقاتی را به نمایش میگذاشت. آیینههای نشکن به کارگردانی جواد اردکانی و درباره دختری به نام سیمین بود که به مرور و ناخواسته در دام جاسوسی سیا و موساد میافتد. او مجبور میشود برای حفظ سلامت برادرش، از سازمان انرژی اتمی ایران جاسوسی کند. سیمین برخلاف خواسته خودش درگیراین پرونده میشود ونقش یک جاسوس را بازی میکند که بهدلیل جان خانوادهاش،دست به هرکاری میزند.سیمین در ابتدا با افرادی روبهرو میشودکه به ظاهر بنگاه کاریابی دارند اما به مرور نقشه خودرا برای جاسوسی ازسازمان انرژی اتمی رو میکنند.
جاسوسیهای یک غریبه
اما از دیگر مجموعههایی با حالوهوای فضای جاسوسی، میتوان به غریبه اشاره کرد که جواد اردکانی آن را کارگردانی کرده بود. این سریال تلاش کرده بود در یک بستر عاشقانه، فعالیتهای جاسوسی با موضوع انرژی هستهای را نمایش دهد. قصه غریبه از جایی آغاز میشد که شاهرخ بهداد برای ازدواج با دختری به نام شبنم، هر سختی را به جان میخرد اما کمکم روشن میشود که تمام این ابراز علاقهها بازیای بیش نیست و شاهرخ که با گروهی ناشناس در ارتباط است، قصدش از ازدواج با شبنم نزدیکی به پدر او، دکتر طاهری و سرککشیدن در کار دکتر است. مجموعه غریبه با بازیهای درخشانی که داشت، یک سریال موفق با موضوع جاسوسی به حساب میآید.
ماتادور و نیروهای امنیتی
در میان سریالهایی که قصه جاسوسی داشت، باید به ماتادور اشاره کرد که به تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی و نویسندگی آرش قادری، روی آنتن رفت. ماتادور به واسطه ضرباهنگ تند و حرکات نمایشی که داشت، توجه مخاطبان را به خود جلب کرده بود. قصه اصلی ماتادور، درباره برگزاری یک کنفرانس با موضوع انرژی اتمی و ورود یک مقام اروپایی به این کنفرانس بود. گروهی تروریستی قصد داشتند این کنفرانس را با ایجاد ناامنی در کشور بر هم بزنند. نیروهای امنیتی برای مقابله با این گروه که نیروی اصلیشان ماتادور نام دارد، وارد عمل میشدند. فرهاد نجفی ماتادور را کارگردانی کرده بود و بازیگرانی مثل علیرام نورایی، شقایق فراهانی و مجید واشقانی در آن به ایفای نقش میپرداختند.
پازلهایی از یک جاسوسی
موضوع پرونده هستهای ایران تاکنون دستمایه روایت و تولید سریالهای بسیاری بوده است. درست مثل مجموعه پازل به تهیهکنندگی محمد پیرهادی که از زاویه اقدامات جاسوسی علیه فعالیتهای هستهای ایران به این سوژه میپرداخت. این سریال در واقع تلاش ماموران امنیتی و متخصصان را برای کشف برنامههای خرابکارانه عدهای در تاسیسات هستهای ایران نمایش میداد.
یک ترور خاموش
ترور خاموش از دیگر مجموعههای با حالوهوای پروندههای امنیتی است که بیشتر با حالوهوای امنیت نرم و برگرفته از یک پرونده واقعی بود. هرچند این مجموعه به موضوعات مرتبط با آسیبهای اجتماعی هم اشاره کرده بود اما سیمای یک جاسوس خارجی را در لابهلای قصه آن به نمایش درآورده بود. ترور خاموش به کارگردانی محمود معظمی، نویسندگی هومان فاضل و تهیهکنندگی ابوالفضل صفری پخش شده بود و نسبت به پروندههایی که یک سر آن به جاسوسان خارجی مرتبط میشد، روایت متفاوتی داشت. رویا میرعلمی در نقش آدریانا باگراتینی، جاسوس خارجی حضور داشت تا گرههای پرونده را تکمیل کند و پشتپردههای ناگفته برخی پروندههای واقعی را نشان دهد. بازی خاص سعید راد و پرویز فلاحیپور نیز نقش بسزایی در پیشبرد قصه و نمایش آن به مخاطب داشت.
لزوم تولید کارهای امنیتی
جواد اردکانی، کارگردان سریال آیینههای نشکن و غریبه است که هر دو با محوریت جاسوسان تولید و روی آنتن رفته بود. او در خصوص جذابیتهای تولید مجموعههای اینچنینی به جامجم میگوید: سریالهای غریبه و آیینههای نشکن در زمان خود بهخوبی دیده شدند. بهطور کلی، به نظرم ژانر جاسوسی در همه دنیا ژانر جذابی است و مخاطبان خود را دارد. خود این مسأله برای فیلمساز و مجموعهای که اثری ارائه میدهد، یک امتیاز است؛ چراکه ژانری که مخاطب قوی دارد، یک امتیاز برای تولیدکننده است. از طرفی این ژانر در کشور ما که همیشه بهنوعی در معرض خطر دستگاههای جاسوسی و عملیات سرویسهای بیگانه بوده، اهمیت دارد. اینکه مردم ما نسبت به این موضوع حساسیت و آگاهی پیدا کنند و برخی اشتباهات را مرتکب نشوند تا به خود یا کشور خسارتی وارد نشود، اهمیت بسیاری دارد. من معتقدم در کشور ما در دو حوزه اطلاعرسانی درستی صورت نگرفته که گاهی مردم تاوان آن را بهدلیل ناآگاهی پس میدهند؛ یکی از این حوزهها، مسائل امنیتی است. ما کمتر به فرهنگ امنیتی که بخشی از آن مسائل جاسوسی است، میپردازیم. من معتقدم محتوای رسانهای اگر هوشمند و در یک پازل تعریفشده به فرهنگ امنیتی اهمیت دهد، هم برای کشور و هم برای تکتک شهروندان میتواند مفید باشد.وی درخصوص چالشهای تولید این آثار هم اینطور عنوان میکند: تجربه خودم در تولید سریال غریبه اینطور بود که همکاری کمی از برخی نهادها صورت گرفت. ما در تولید این قبیل کارها، نیاز به اطلاعات و نظرات کارشناسی داریم که گاهی نهادهای ذیربط پای کار نیستند. البته در سریال آیینههای نشکن از همان ابتدا همراه شدند و کمک کردند. در ساختار کلی باید مسیری برای افرادی باز شود که به هیچ نهاد امنیتی وصل نیستند اما میخواهند در این حوزه فیلم بسازند. در این صورت باید به کارشناسان و سطحی از منابع دسترسی داشته باشند. در مرحله ساخت و تولید هم نهادها باید در کنار گروههای سازنده قرار گیرند تا هم از نظر ملاحظات همراهی داشته باشند و هم با دادههای درستی که ارائه میکنند، سوژههای بسیاری را برای کار ارائه دهند که بدون تحقیق ممکن است قابل دسترس نباشد. به نظرم الان مناسبات میان نهادهای امنیتی و گروههای فیلمساز بهتر شده است.اردکانی میگوید: کارهای مختلفی در این حوزه تولید شده که برخی خوب و برخی ضعیف بوده. طبیعی است که اینطور باشد، چرا که باید کلیت این کارها تولید شود تا کارهای شاخص خودش را نشان دهد. در این میان به نظرم، در مرحله دراماتیزه کردن قصهها جای کار بیشتری دارد. اگر بیشتر روی فیلمنامهها کار شود، فکر میکنم نتایج بهتری میتوان گرفت.