از قتل خواهرم پشیمان نیستم!

چند وقت است به ایران آمدی؟
بچه بودیم که به ایران آمدیم‌.

قانونی آمدی؟
بله.

تو بزرگ‌تر بودی یا خواهرت؟
من بچه اول خانواده هستم. 

چرا خواهرت را کشتی؟
چون آبروی خانواده را برده بود. کارهایی می‌کرد که نمی‌توانستم در محله سرم را بالا بگیرم. 

چه کارهایی؟
خوب لباس نمی‌پوشید و پشت سرش حرف‌های خوبی نمی‌زدند. می‌گفتند با پسری دوست شده است.

خب چرا نگفتی به این رفتار ادامه ندهد؟
گفتم اما انکار می‌کرد و می‌گفت با کسی دوست نیست.

خب پشت نبوده؟
اگر نبود که پشت‌سرش از این حرف‌ها نمی‌زدند. 

یعنی به‌خاطر حرف مردم خواهرت را کشتی؟
نه. به‌خاطر حفظ آبروی خودم این کار را کردم. 

الان با کشتن خواهرت، آبرویت را خریدی؟
حداقل همه فهمیدند من بی‌غیرت نیستم. می‌توانم سرم را در محله و پیش فامیل بالا بگیرم. 

چطور خواهرت را کشتی؟
وقتی دیدم نمی‌توانم با حرف راضی‌اش کنم دست از این رفتار بردارد، تصمیم به قتلش گرفتم. آن روز به او گفتم بیرون برویم. او هم بدون این‌که شک کند با من همراه شد. به سمت خارج از شهر رفتیم و بعد آنجا با چاقو به سمتش حمله کرده و او را کشتم. بعد از قتل، جسد را همانجا رها کرده و به خانه برگشتم. 

در این مدت دچار عذاب وجدان نشدی؟
نه. 

یعنی خواهرت را دوست نداشتی؟
دوست داشتم و دارم اما خودش با رفتارش مرا مجبور به این کار کرد.