در نشست جریان شناسی ریشه‌های تفرقه افکن میان مذاهب اسلامی عنوان شد 

وحدت؛ پیش نیاز خیزش تمدن ایرانی اسلامی

در روزگار انواع و اقسام امواج اسلام هراسی و ایران ستیزی که در عرصه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در میدان عمل واقعی و فضای مجازی تازه به تازه رخ می‌نمایاند و تمام ورودی‌های اطلاعات زیستی انسان امروز در زندگی روزمره اش با ابزار رسانه شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی، فیلم‌های سینمایی و کتاب‌های ظاهرا پژوهشی و داستانی را در بر گرفته و در فضایی که انواع تهدید‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای جهان اسلام را فرا گرفته است از فتنه‌های انگلیسی و کینه‌های صهیونسیتی تا سیاست‌های جبهه استکبار از جنگ افروزی و اشغال و تحریم و در شرایطی که مسلمان نمایان افراطی تروریست داعش و ... در جای جای جهان اسلام حضور دارند و نه به نماز جمعه اهل تسنن در مساجد جامع رحم می‌کنند و نه به دعای توسل شیعیان در زیارتگاه ها، آیا دیگر مجالی هست که نخبگان و عموم اهل تسنن و شیعه عامل تشدید اختلاف و هجمه به یکدیگر شوند؟ وحدت اسلامی راهبردی است برای هر دو سویه آن، که سابق بر این، ندای آن هم از الازهر برخاسته و هم از حوزه علمیه قم و رهبران جمهوری اسلامی نیز از پرچمداران آن در جهان اسلام هستند و روز به روز اهمیت آن جلوه‌ای تازه می‌یابد. 
در روزگار انواع و اقسام امواج اسلام هراسی و ایران ستیزی که در عرصه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در میدان عمل واقعی و فضای مجازی تازه به تازه رخ می‌نمایاند و تمام ورودی‌های اطلاعات زیستی انسان امروز در زندگی روزمره اش با ابزار رسانه شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی، فیلم‌های سینمایی و کتاب‌های ظاهرا پژوهشی و داستانی را در بر گرفته و در فضایی که انواع تهدید‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای جهان اسلام را فرا گرفته است از فتنه‌های انگلیسی و کینه‌های صهیونسیتی تا سیاست‌های جبهه استکبار از جنگ افروزی و اشغال و تحریم و در شرایطی که مسلمان نمایان افراطی تروریست داعش و ... در جای جای جهان اسلام حضور دارند و نه به نماز جمعه اهل تسنن در مساجد جامع رحم می‌کنند و نه به دعای توسل شیعیان در زیارتگاه ها، آیا دیگر مجالی هست که نخبگان و عموم اهل تسنن و شیعه عامل تشدید اختلاف و هجمه به یکدیگر شوند؟ وحدت اسلامی راهبردی است برای هر دو سویه آن، که سابق بر این، ندای آن هم از الازهر برخاسته و هم از حوزه علمیه قم و رهبران جمهوری اسلامی نیز از پرچمداران آن در جهان اسلام هستند و روز به روز اهمیت آن جلوه‌ای تازه می‌یابد. 
کد خبر: ۱۴۲۴۳۷۱
نویسنده علی اکبر عبدالعلی زاده 

وحدت اسلامی که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران از موضع قدرت و اقتدار به عنوان یک راهبرد دائمی مورد توجه قرار گرفت، در مقام عمل در طول این چند دهه با چالش‌هایی جدی حتی در بین وفاداران به انقلاب ا و هواداران جمهوری اسلامی و حتی دستگاه‌های اجرایی نظام فرهنگی رو به رو بوده است. 
عدم آگاهی و تعصبات مذهبی شاید مهمترین عامل نقض اتحاد اسلامی است. در نشست پیش رو با حضور محمد رضا محمدی نجات، مستند ساز و پژوهشگر فرهنگ اسلامی و دکتر سعید طاووسی مسرور تاریخ پژوه و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، چالش‌ها و آسیب‌ها و نیز سابقه تاکید بر وحدت در جهان اسلام را مورد مداقه قرا ر دادیم. 

ریشه‌های تاریخی وحدت اسلامی

عبدالعلی زاده: برای شروع لازم است تصویری سرزمینی از برآینده موانع قوام و استمرار وحدت اسلامی میان مذاهب شیعه و سنی ارائه دهیم و بعد به ریشه‌های تاریخی آن‌ها بپردازیم...

محمدی نجات: بله، بهتر است دکتر طاووسی تصویر مورد نظر از فضای افکار عمومی و بیشتر مذهبی جامعه ایران از موضوع تقریب و وحدت بین مذاهب مختلف اسلامی و وحدت با عامه مسلمانان ارائه کنند. اینکه جامعه ما در چه وضعیتی قرار دارد؟ به خصوص جامعه مذهبی و جامعه حزب‌اللهی ما، بچه‌های هیئتی، روشنفکران اسلامی، نسبت به موضوع وحدت و تقریب چه نگاه و زاویه‌ای دارند؟

طاووسی: به نظر می‌رسد حدود ۴۰ سال که از تاسیس هفته وحدت گذشته و هنوز خیلی مسائل حل نشده است و انواع و اقسام نگاه‌ها و ابهامات وجود دارد. مثلاً فرض کنید نگاهی که فکر می‌کند وحدت به معنای این است که پیروان مذاهب بخشی از مذهب‌شان را نادیده بگیرند. مثلاً کسى در دانشگاه مذاهب گفته بود که ما از فردا «اشهد أن علی، ولی الله» را نمی‌گوییم شما هم «الصلاة خیر من النوم» را نگویید، کسی در پاسخ گفته بود وحدت معنیش این نیست که شیعه، سنی شود و سنی شیعه یا مثلاً نگاه‌هایی که از آن طرف بام می‌افتند و با بقیه شیعه مشکل پیدا می‌کند که بخواهد با سنی وحدت داشته باشد. 

محمدی نجات: یعنی موضوع وحدت به جای اینکه در واقع موضع وحدت بشود می‌شود عامل تفرقه بین خودمان. این جزء پارامتر‌های آسیب شناسانه این بحث است. خیلی جدی هم هست.

طاووسی: یکی از رفقا که رفته بود برای طالبان مستندی بسازد در دوره اخیر، بعد از اینکه مطالبی در نقد طالبان نوشته بودم، بعد در توهین از من پرسید، شما از طالبان چه می‌دانید که انتقاد می‌کنید؟ برایش شرح دادم که اولین کسی بودم در نسبت طالبان و دیوبندیه مقاله نوشتم. ولی همانطور که آقای محمدى نجات گفتند جریانی برای وحدت که توان گفتگو با هم مذهبان خودش را ندارد شکل گرفته است.

در صورتی که نظرات ما ضد تقریب و وحدت نبوده، صرفاً درباره یک گروهی به نام طالبان نه و به نام همه اهل سنت نکاتی را گفته بود؛ و جماعتی که احساس می‌کنند وحدت یک رمز است برای به خطر افتادن عقاید این‌ها، در مورد نظریات علمی هم خیلی جبهه می‌گیرند. 

معضلات افراط و تفریط

عبدالعلی زاده: این نوع افراط و تفریط متاسفانه در هر دو سمت این وحدت هست.

 طاووسی: بعضی از هیئتی‌ها شاید اینطور باشند؛ رفته بودیم برای کنگره مرحوم وحید بهبهانی در کربلا بعد یکی از مسئولان کنگره من را برد خدمت آقای آیت الله سید محمدرضا حسینی جلالی و با تمسخر گفت حاج آقا ایشون کسی است که در تلویزیون جمهوری اسلامی راجع به وحدت صحبت می‌کند، بعد حاج آقا گفت برای اینکه عقل دارد! منظور این است که حتی با کسی که از وحدت صحبت می‌کند این‌ها زاویه پیدا می‌کنند.

محمدی نجات: نکته این است که این نگاه در بافت و نسیج مذهبی، حزب‌اللهی و انقلابی اتفاق می‌افتد. این خیلی نکته و خطر مهمی است.

عبدالعلی زاده: خب پایه این رفتار نبود آگاهی و تعصب است. در هر دوسویه هم مشترک است. 

محمدی نجات: تعصب رنگ و بوی آن است، ولی چرا همچین نگاهی وجود دارد؟ چرا ضرورت موضوع وحدت درک نمی‌شود؟

عبدالعلی زاده: مهمتر از هرچیز نوعی جریان شناسی است. الان یک جریان عام را آقای طاووسی اشاره کردند، در مقابل یک جریان رسمی. تقویت یا تلاش برای دعوت به وحدت در حاکمیت اتفاق می‌افتد. حالا چه جریان یا جریاناتی مقابل آن قرار می‌گیرد؟ جریاناتی با ظاهر دینی یا حتی شیعی هم دراین میان قراردارد؟ در نقطه برابرش با ظاهر سنی اتفاق می‌افتد.

محمدی نجات: نکته این است که این جریان موافق وحدت در ساختار حاکمیتی هم قابل نقد است.

عبدالعلی زاده: آقای دکتر نکته‌شان همین بود، یک همچین نگاهی هم در جریان هست.

محمدی نجات: احسنت، این رویه کسانی است که اقتضائاً ضد وحدت هستند. عده‌ای دیگر، وحدت برای آن‌ها موضوعیت ندارد مثلاً آدم‌های غیر مذهبی برایشان وحدت مذهبی موضوعیت ندارد. مثلا کسی که لاییک هست برایش چه اهمیتی دارد؟ مسئله برای چه کسی است؟ برای کسی است که اعتقاد مذهبی دارد و این تمایز و تفاوت مذهبی برایش موضوعیت دارد.

نظرات امام و رهبری درباره وحدت اسلامی

عبدالعلی زاده: نکته عجیب این است که در برخی افرادی که تعلقی به جریان انقلابی دارند با همه تاکیداتی که امام و رهبری روی این مسئله دارند این را نمی‌پذیرند.
محمدی نجات: یا قلباً نمی‌پذیرند حتی اگر لفظاً بپذیرند، زیرا مفهوم و ضرورتش را درک نمی‌کنند.

طاووسی: یا مثلاً فکر می‌کنند که تشیع بالاتر از مفهوم انقلابی‌گری است، یعنی انقلابی‌گری ذیل تشیع است؛ و این ذات تشیع است که باید دشمنی کنند، لذا می‌گویند تاکیدات امام و رهبری هم در واقع مثلا تاکتیکی و دیپلماتیکی و این‌ها است!

محمدی نجات: در صورتی که ایشان صراحتاً می‌فرمایند موضوع وحدت موضوع راهبردی و استراتژیک است، تاکتیک نیست. در واقع این محتوا، نامفهوم مانده است. فهمیده و باز نشده است. تمنای ما برای وحدت مذهبی و تقریب بین مذاهب استراتژیک است.. این چیزیست که آقا می‌گوید.

وقتی رجوع کنیم به اندیشه‌های امام خمینی (ره)، خیلی اشاره قشنگی دارند. حضرت امام که در موضوع انتظار فرج، می‌گویند انتظار فرج به این معنی نیست که بروی در مسجد بنشینی دعا کنی آقا ظهور کند، می‌گوید اگر می‌خواهی آقا ظهور کند، فرج محقق شود، باید تلاش کنی. باید کار بکنی. بعد خیلی جالب است. اینکه چه کار باید بکنی، یه جمله فقط دارند. می‌فرمایند باید مسلمین را با هم مجتمع کنید. یعنی در واقع وحدت پیش نیاز ظهور است. این فهمیده نمی‌شود، این درک نمی‌شود.

نقیصه‌های مفهوم راهبرد

عبدالعلی زاده: نقص در دو بخش است. یک بخشی اصلا مفهوم راهبرد را نمی‌دانند. نمی‌دانند یا نمی‌پذیرند راهبرد یعنی همه چیز باید در خدمت همان محور تعیین شده قرار بگیرد. یک بخش هم اگر این وحدت را بپذیرد و برای آن تلاش کند، می‌ترسد که آن داده‌های فردی و شخصی که با آن زندگی کرده و بزرگ شده، فرو بریزد، ساختار و هویت دینی و اجتماعی اش از بین برود. برای همین تاکید دارم ما اول یک برآیندی از نیرو‌ها تعریف کنیم اگر لازم است در هر دو جناح. یا حتی در همین بخش حاکمیتی بگوییم آفت‌های آن چیست. 

طاووسی: اینکه ما وحدت را گره زدیم به جمهوری اسلامی به نظرم خطای راهبردی است. فکر می‌کنیم هرکس انقلابی است باید وحدت داشته باشد هر کس از انقلاب خوشش نمی‌آید نباید به دنبال وحدت باشد.

عبدالعلی زاده:، چون عملا امام خمینی در گلوگاه تاریخ پرچم دار این ماجرا است و این مفهوم را در قواره راهبرد پی گرفته است.

طاووسی: بله، ولی اصلا اگر به سابقه‌ی وحدت نگاه کنیم، انحصاری در امام و رهبری و این‌ها نداشته است. هم معاصر با آن‌ها افرادی فعال بودند در این عرصه. مثلا امام موسی صدر.

عبدالعلی زاده: بالاخره خروجی مکتب حساب می‌شوند.

طاووسی: امام موسی صدر این را مطرح می‌کنند که بروند ببینند در هر سالی که حج انجام می‌شود، کدام مذهب بیشتر حاجی دارد. مثلاً یک سال ممکن است حنفی‌ها بیشتر باشند بعد ایشان می‌گویند همه حاجی‌ها طبق فقه حنفی حج کنند. یکی از بیرون نگاه کند بگوید این‌ها با هم هستند، مثلاً دو میلیون نفر همه مثل هم هستند. این خیلی بالاتر از رعایت بعضی از فروعات است. 

عبدالعلی زاده: انگار نگاهی میدانی و اجرایی هم هست.

طاووسی: این تاکید حتی چندین نسل عقب‌تر هم بوده. مثلاً یک بیانیه از شیخ حبیب الله رشتی است از اعاظم فقهای نجف که در مورد لزوم حفظ وحدت مسلمانان است، بعد ایشان مثلاً دارند اوضاع مسلمانان را تشریح می‌کنند، مثلاً عثمانی در چه وضعیتی است و ایران در چه حالتی؟ اهل سنت یا شیعیان عراق چه وضعیتی دارند؟ بریتانیا این وسط چه می‌گوید؟بعد می‌گوید در این جمع اگر ما با هم نباشیم چه کار باید بکنیم؟ یعنی این همه دشمن خارجی را نادیده بگیریم و بر سر خودمان بزنیم. نسخه خطی بیانیه ایشان هم در کتابخانه مجلس هست که چند سال پیش آن را منتشر کردم.هر چیزی که به عقب برویم مثلاً همان کنگره مرحوم بهبهانی که اشاره کردم، مقاله‌ای ارائه دادم که در واقع یک نسخه خطی بود که آن را تصحیح کردم. ببینید اینکه دو نگاه ضد تقریب و موافق تقریب همیشه در کنار هم پیش می‌رفتند شاهدش همینجا است.

 این مقاله مربوط به سال ۱۲۰۲ قمری است، پیش از تأسیس دولت قاجار، در واقعا دویست و چهل و سه سال قبل. بعد حاکم ماوراءالنهر که اسمش بیکجان بوده است شیعیان خراسان را تکفیر می‌کنه و می‌گوید عقد شما اصلاً باطل است. شما باید اول سنی بشوید بعد دوباره زن‌هایتان را عقد کنید. بد و بیراه هم گفته به علامه مجلسی و صفویه. در آن زمان بزرگترین عالم شیعه وحید بهبهانی بود در کربلا. گفته این وحید بهبهانی هم کافر است و قتلش واجب است. نکته جالبش چیست؟ یکی از علمای شیعه به اسم محمد رفیع طبسی در اواخر جواب مفصلی که به او داده می‌گوید ما که با اهل سنت مشکلی نداریم. ما با عثمانی‌ها رابطه خیلی خوبی داریم، این وحید بهبهانی هم که در کربلا زندگی می‌کند، کربلا دست عثمانی است. عثمانی با ایشان هیچ کاری که ندارد، بزرگان دولت عثمانی در عراق یا اهل سنت می‌آیند پیش ایشان التماس دعا هم می‌گویند.‌
می‌گوید ما با تو تکفیری مشکل داریم که از بخارا ما را تهدید می‌کنی. اینطور نیست که ما با هر اهل سنتی مشکل داشته باشیم. پس نشان می‌دهد در دل اهل سنت یک جریان اهل مسامحه و مدارا وجود داشته یک جریان متعصب هم وجود داشته در شیعه هم همینطور.

ما اگر عقبه این مسئله را خوب دربیاوریم به امروزمان هم کمک می‌کند. مثلا ببینید حسین بن روح نوبختی که نائب امام زمان علیه السلام بوده، انقدر فرد ذی نفوذی حتی در دربار عباسی هست، که حتی تقاضای اعدام شلمغانی را مطرح می‌کند و خلیفه هم خواسته او را اجرا می‌کند، چون شلمغانی انحرافات خیلی سنگینی داشته. این آدم نهایت مراعات تقیه را داشته. نه فقط درباره خلفا بلکه حتی نسبت به معاویه، که نزد برخی ازاهل تسنن به عنوان یکی از صحابه شناخته می‌شود. باز هر چقدر جلوتر می‌رویم ما سید رضی و سید مرتضی را داریم که از خلیفه عباسی منصب گرفتند، امیر الحاج، رئیس دیوان مظالم، چه و چه و چه. قبلش هم پدرشان. خود آل بویههم قابل بررسی است. اصلا آل بویه وقتی وارد بغداد می‌شود در واقع نمی‌آید خلیفه عباسی را از بین ببرد. اتفاقا جا‌هایی که ما فکر می‌کنیم شیعه اقلیت بوده و اگر فرصتی به دست می‌آورده انتقام می‌گرفته، مثلا در قالب انتقام شیعه کشی‌ها، این طور نبوده. من در رساله دکتری ام که تاریخ اجتماعی شیعه در پنج قرن اول است نشان دادم که چقدر شیعه کشی انجام می‌شده، مثلاً طرف هیچ جرمی نداشته فقط، چون شیعه بوده مصلوبش کردند. ولی می‌بینیم که آل بویه انتقام نگرفت. خلیفه عباسی بوده، علمای اهل سنت هم بودند. حنابله بغداد هم بودند و آل بویه هم در بغداد بودند و در واقع تسلط بر همه چیز داشتند. همینطور مقاطع بعدی را که مرور می‌کنیم مثلاً حمله مغول. اینکه تو ذهن ما هست که مغول‌ها همه را می‌کشند اصلاً اینطوری نیست. مغول‌ها آن جا‌هایی که در برابرشان می‌ایستادند و ازشان می‌کشتند آن‌ها خشن می‌شدند. مثلاً نیشابور را چرا قتل عام کردند، چون داماد چنگیز آنجا کشته شد. حتی سگ و گربه‌ها را هم کشتند کودکان را هم کشتند. در شهر‌های دیگر اینطوری نبود که همه را بکشند، مثلا چنگیز یا هلاکو گفته بودند علما، تجار، طبیبان و زن‌ها را نکشید. این شهر‌ها که صلح می‌کردند، از قبل یک ایلچی می‌فرستادند اگر صلح می‌کردند اصلاً هیچ کاری نمی‌کردند. طبق همین سیاست که علما را نکشید این‌ها وقتی خواجه نصیر را می‌بینند نه تنها او را نمی‌کشند بلکه او را در نزدیکی خودشان قرار می‌دهند و وزیر هلاکو می‌شود. وقتی هلاکو وارد بغداد می‌شود قصدش این است که از اهل سنت بغداد انتقام بگیرد به عنوان رشمن وحامیان خلیفه، ولی خواجه نصیر مانع او می‌شود.

اما در تاریخ بهانه اختلاف زیاد ساخته اند؛ اینکه می‌گویند خواجه، خلیفه را کشته اصلاً درست نیست این دروغی است که ۱۰۰ سال بعد ابن تیمیه و شاگردانش درآوردند، چون خواجه استاد علامه حلی بوده است و می‌خواستند علامه رو بزنند، به خواجه تهمت زدند. 

یک کتابی در سعودی چاپ شده در مورد نقش خواجه نصیر در سقوط عباسیان و قتل خلیفه، محقق سعودی این نظریه را رد می‌کند از نظر تاریخی می‌گوید این نکات ارزش تاریخی ندارد. یعنی در خود سعودی نقش خواجه نصیر در قتل خلیفه رد شده، اما هنوز در ایران بعضی‌ها می‌گویند خواجه خلیفه را گذاشت در نمد و ... منظور این است که نه تنها خواجه علیه اهل سنت وارد نمی‌شود بلکه از آن‌ها دفاع می‌کند. نمونه اش این است که شمار زیادی از افرادی که هلاکو آن‌ها را زندانی کرده بود را آزاد می‌کند، بعضی از شخصیت‌های مهم به وساطت خواجه یا به وساطت ابن علقمی وزیر شیعه مذهب نجات پیدا می‌کنند. از جمله آن‌ها ابن ابی الحدید، صاحب شرح نهج‌البلاغه است؛ که ابن علقمی می‌گوید من را به جای آن‌ها بکشید که در واقع آزادشان می‌کنند.همینطور باز در مقاطع بعدی هم ما این را می‌بینیم.

جنبه‌های تاریخی وحدت در میان مسلمانان

عبدالعلی زاده: این رویه در مورد صفویه هم صدق می‌کند؟

اینکه می‌گویند شاه اسماعیل با سنی‌کشی قدرتش را به دست آورده یا حفظ کرده به دلایل مختلف قابل پذیرش نیست ممکن است یک سختگیری‌هایی آن اوایل بوده باشد. اولاً کتاب‌هایی که این‌ها را مطرح می‌کنند کتاب‌های بدون مولف هستند مانند عالم‌آرای شاه اسماعیل، جهانگشای خاقان، این‌ها اصلاً نویسنده‌شان معلوم نیست چه کسی است؛ و بیشتر حالت حماسی و اسطوره‌ای دارند تا تاریخی. ثانیاً نشان به آن نشان که بسیاری از مناطق ایران در طول دوره صفوی سنی مذهب بودند و الان هم سنی هستند، مثلا تربت جام. کازرون در قرن دوازده شیعه شدند یعنی صفوی نخواست کازرون را شیعه کند. یا در نزدیکی مرز‌های ایران مانند تالش؛ بنابراین این سنی ستیزی صفوی هم می‌توانیم بگوییم یک اغراق تاریخی است که چندان قابل پذیرش نیست. 

عبدالعلی زاده: یا می‌توانیم بگوییم یک نوع سند سازی است برای بالا بردن اختلاف و دشمنی.

محمدی نجات: آن طرف هم هست. این بزرگنمایی و از کاه، کوه ساختن در عثمانی هم وجود دارد.

عبدالعلی زاده: در سفرنامه ناصر خسرو هم معروف است که وارد نیشابور می‌شود، کفشش پینه می‌خواست، می‌رود پیش پینه دوز بازار، می‌ترسه که بلایی سرش بیاورند، چون اینجا همه سنی بودند. بعد ته بازار یک شلوغی می‌شود پینه دوز می‌رود و وقتی برمی‌گردد یک تیکه گوشت به درفشش هست. می‌پرسد این چیست؟ می‌گوید این گوشت یک رافضی است برای تبرک آوردم به مغازه.

محمدی نجات: تازه ناصرخسرو اثنی عشری نبوده. اسماعیلی بوده!

طاووسی: قدیمی‌ترین نسخه‌ای که از سفرنامه منسوب به ناصر خسرو کشف شده مربوط به قرن یازدهم است. ولی یک کسی است که در آن دوره بوده و اسماعیلی هم بوده، اما ناصر خسرو نبوده.

عبدالعلی زاده: این‌ها هم می‌تواند اغراق باشد برای دامن زدن به اختلافی که همیشه بوده.

طاووسی: درگیری و اختلاف و شیعه کشی و این‌ها در طول تاریخ بوده، اما اینکه ما فکر کنیم همیشه همین بوده، هیچ نگاه دیگری نبوده است و هیچ‌وقت این‌ها نمی‌توانستند با هم زندگی کنند، اینطور نیست.درگیری‌های عثمانی و صفوی هم بیشتر سیاسی بوده است تا مذهبی. تا وسط آناتولی، حامیان خانقاه اردبیل حضور داشتند یعنی قزلباشان، ذوالقدرها، افشارها، قاجار، اینانلو ها، استاجلو ها، قبایل ترجمانی که در آناتولی شرقی می‌زیستند این‌ها حامی طریقت صفویه بودند، اصلاً این‌ها صفویه را به قدرت رساندند. فاروق سومر یه کتاب داره به اسم نقش ترکان آناتولی در شکل‌گیری دولت صفوی. آنتالیا در جنوب غرب ترکیه فعلی است. حتی آنجا هم قبایل حامی صفویه وجود داشتند؛ بنابراین سلطان سلیم در چالدران به دنبال این بود که تسلط شاه اسماعیل بر دیاربکر و آناتولی شرقی یا از بین برود و یا از آن‌ها زهر چشم گرفته شود؛ که شما باید حاکمیت عثمانی را بپذیرید، اما اینطوری نیست که کمر همت بسته باشد که تشیع را در محدوده حکومتش ریشه کن کند. 

محمدی نجات: می‌گویند بزرگترین کمپین بازسازی عتبات در زمان سلطان سلیم اتفاق افتاده. یعنی از عتبات بگیرید تا مسجد النبی و مسجدالحرام را در بر می‌گیرد.

سیاست دینی یا تاکتیک‌های سیاسی

عبدالعلی زاده: این‌ها سیاست‌های جامعه دینی بوده است یا تاکتیک‌های اقتصادی و سیاسی؟

طاووسی: ببینید سلاطین عثمانی به اهل بیت علاقه داشته‌اند همیشه، شاهدش هم این است که شما در هر مسجدی بروی آقای محمدی نجات بهتر می‌داند ایشان همه ترکیه را دیده من فقط استانبول را دیدم، داخل مسجد حتما نام حسن و حسین هست. یعنی اسم‌های ثابت ِ الله محمد، چهار خلیفه، حسن، حسین. بقیه اسم‌ها مانند عشره مبشرة ممکن است جایی باشد ممکن است نباشد. ممکن است ۱۲ امام جایی باشد و جایی نباشد، اما نام مبارک حسن (ع) و حسین (ع) همواره ثابت است. سلاطین عثمانی بین حب اهل بیت و حب خلفا جمع کردند. بعد مثلاً همین شیعیان لبنان این‌ها در طول دوره عثمانی حیاتشان را ادامه دادند. 

محمدی نجات: شهید ثانی هم دوره محقق کرکی و پدر شیخ بهایی است. نسبت فامیلی داشته با آنها. این‌ها انتخاب می‌کنند که بیایند ایران و در تشکیل دولت صفوی نقش داشته باشند. شهید ثانی می‌گوید من مشربم فرق می‌کند، خیلی هم به او اصرار می‌کنند که به ما ملحق شو، اما می‌گوید من دوست دارم همین جا، در همین منطقه، بین مذاهب اسلامی باشم و آن‌ها را درک بکنم. تا ۲۷ تا استاد سنی مذهب برای شهید ثانی در تاریخ ذکر شده است. با اسم و مشخصات. تمام مذاهب اسلامی را مورد بررسی قرار داده بود.
بعد نکته‌ای که وجود دارد این است که ما در فقه با مذاهب مختلف اهل سنت اختلاف داریم. آیا در قرائت قرآن و هیئت و نجوم هم اختلاف داریم؟! این‌ها علوم اسلامی است.

طاووسی: اصلاً در فقه خود شیعیان هم با هم اختلاف دارند. فقه ذاتش این است. مذاهب اهل سنت هم با هم اختلاف دارند، خود یک مذهب هم داخلش اختلاف وجود داره.

محمدی نجات: این یک چیز طبیعی است. اما آن جریان غالب در ایران که من اسمش را می‌گذارم دستگاه فرهنگ سازی نظام آنقدر خلل دارد که فکر می‌کنم الان وقتش است که به آن بپردازیم.

عبدالعلی زاده: خیلی بحث خوبی، الان که ما فقط محور‌ها سرفصل‌ها را گفتیم. اگر تبیین بشود بخشی از پایه‌های اختلاف کلا منتفی می‌شود، البته حرف‌های خیلی سختی زدیم. اینکه عثمانی و حکومت‌های سنی‌مسلک نسبت به علویان و نسبت به ایرانیان و نسبت به آنچه که رافضی می‌شمارند، به لحاظ حاکمیتی مهربان بودند! یا در مقاطعی قتل عام کردند! این چیز‌هایی است که ما دائم بر علیه آن‌ها خوانده ایم. حالا می‌توانیم به عوارض و مشکلات رفتاری در ساختار رسمی را بررسی کنیم. 

محمدی نجات: اقتضای تبیین این است این موضوع ضرورت و ظرفیت ده‌ها تز دکترا را دارد. برای ورود به آسیب شناسی می‌خواهم خاطره‌ای تعریف کنم، در دوره‌های قبلی مدیریت صدا و سیمای با یکی مدیران رده بالا، از آدم‌های تصمیم‌ساز سیستم، گفتم راجع به عثمانی این نگاه انتقادی وجود دارد، که بد فهمیده می‌شود. این مرز وجود دارد که بگوییم ما محب اهل بیت هستیم آن‌ها محب صحابه هستند. اهل بیت برای ما صحابه برای آنها. این غلط است. گفتم تحقیق و پژوهش کردم، نمونه‌های متعدد را جمع آوری کردم، و این انگاره را به چالش کشیدم.گفت ما سیاستمان این نیست که به عثمانی نگاه مثبتی داشته باشیم! از آنجایی که آدم رک و بی‌تعارفی هستم گفتم ببینید ما سیاست‌های نظام را، از شما که نمی‌گیریم، من از حضرت امام تاثیر گرفتم. ببینید نگاه امام را به عثمانی، آن هم در دورانی که رو به اضمحلال و هبوط قرار دارد. خواندم برایش. امام می‌فرماید: "شاید بسیاری، بعضی از شما یادشان بیاید جنگ اول بین المللی را که با مسلمین و با دولت بزرگ عثمانی چه کردند، دولت عثمانی دولتی بود که اگر با شوروی متحد می‌شد گاهی او را زمین می‌زد. سایر دول حریف میدان او نبودند. دولت عثمانی یک دولت اسلامی بود؛ که سیطره‌اش گرفته بود تقریباً از شرق تا غرب را. آن‌ها دیدند که با این دولت اسلامی به این قوی نمی‌شود چاره‌ای کرد، نمی‌شود ذخایر را برد. بعد از اینکه در آن جنگ با آن بساط غلبه پیدا کردند؛ عثمانی را به دول بسیار کوچک کوچک تجزیه کردند. برای هر یک از آن‌ها هم یا امیری قرار دادند یا سلطانی یا رئیس جمهوری. آن‌ها در قبضه مستعمره چی‌ها و ملل بیچاره، در قبضه آن ها، با این وضع یک دولت عثمانی با آن مجد را زمین زدند و دولت‌های اسلامی از خواب بیدار نشدند یا خودشان را به خواب زدند. این دولت عثمانی در تحت ظل خلافت اسلامی، در تحت ظل اتکای به قرآن مجید آن مجد را داشت". این نگاه امام است به دولت عثمانی. به او گفتم ذهن من با این چیز‌ها انس گرفته، نه با برداشت‌های مسخره شما. 

طاووسی: یک‌بار هم ما را دعوت کردند به یک جلسه‌ای تا در مورد کشور‌های آسیای میانه، راهبرد بدهیم پیشنهاد کردم که جمهوری اسلامی یک شبکه فارسی زبان تاسیس کند برای اهل سنت تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان. بعد گفتم در آن چه چیزی پخش کنند؟ مثلاً بیانات مرحوم آیت الله ناصری را (در تاجیکستان بیانات او را نگاه می‌کنند)، ایشان اخلاقیات می‌گفتند، این‌ها را آقای اردوش رایزن ایرن در تاجیکستان که مشاهده میدانی داشته گفته اس. گفتیم این‌ها را دراین شبکه پخش کنید، چیز‌هایی که مطابق اعتقاد ماست، اما مقبول اهل سنت هم هست. بعد چند تا از برنامه‌های خودشان را هم بگذارید مثلاً نگاه‌های صوفیانه به اهل بیت و این ها. فکر می‌کنید چه چیزی گفتند؟ گفتند:"پول امام زمان بیت المال ملت شیعه را بدهیم برای شبکه‌ای که در آن مقدسات اهل سنت تبلیغ می‌شود! "گفتم اگر شما نکنید، وهابیت می‌آید همین کار را می‌کند. یعنی ما گفتیم وهابیت و داعش و طالبان می‌آیند و این کار را می‌کنند، اما فرقی برایشان نکرد!

تعصبات دینی منافقانه

عبدالعلی زاده: این همان نگاه تعصبی است. گاهی هم در پوشش تعصبات دینی تصمیم سازی‌های ضد دینی، منافقانه و مطلوب جریان استعماری می‌کنند. خطرات نگاه تعصبی در همین روایت‌ها به دست می‌آید. در سطح کلان زباناً ممکن است بگویند ما حامی وحدت هستیم، اما وقتی که باید امضا کند و تصمیم بگیرد خلاف این جریان حرکت می‌کند!

محمدی نجات: به قول آقای طاووسی چهل سال است که از تاسیس هفته وحدت می‌گذرد در ادوار مدیریتی صدا و سیما، در هفته وحدت، به غیر از اینکه چند تا دف نواز از سنندج بیاوریم چه کار دیگری برای تقریب انجام شده است؟ نمی‌گویم چرا ۵ تا سریال الف ویژه ساخته نشده؟ حتی دو تا سریال آپارتمانی هم ساخته نشده است، دوتا مستند معمولی هم ساخته نشده است، برنامه گفتگو تلویزیونی موثر و مستمر هم ساخته نشده است، که مثلاً دو دانا و حکیم بیایند، بشینند با هم بحث کننداصلاً بین مذاهب اسلامی، بین نمایندگان یا علمای مذاهب اسلامی بحث بشود. هیچ اتفاقی نیفتاده است. هیچکس کاری نمی‌کند. هیچکس درک نمی‌کند که این آینده تمدنی ماست. به قول حضرت امام که اول بحث عرض کردم، این زمینه ساز ظهور است. این عین صحبت حضرت امام است. صحیفه نور جلد هجده صفحه دویست و شصت و نه.

حضرت امام می‌فرمایند: "ما تکلیف داریم آقا، این طور نیست که حالا ما منتظر ظهور امام زمان عجل الله فرجه هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانه‌هامان. تسبیح را به دست بگیریم و بگوییم «عجل علی فرجه». «عجل» با کار شما باید عجل بشود. شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن حضرت؛ و فراهم کردن این است که مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. انشاالله ظهور هم حل می‌شود".

عبدالعلی زاده: یک طعنه سنگینی هم به حجتیه دارد.

محمدی نجات: من می‌گویم حجتیه به قول ایشان خارج از این دایره است. تکلیف حجتیه و تفکرش مشخص است. می‌دانیم که همچین نظری دارد و آن را رد می‌کنیم. اما الان با یک جریانی در بدنه معتقد به انقلاب مواجه هستیم، که حکومت اسلامی ما ریشه و پایه و پشتوانه‌اش در واقع این بدنه هستند. برای این بدنه هیچ عملیات فکری و رسانه‌ای انجام نشده است، حتی برای یشان مفهوم نیست الان شرایط عوض شده است. به خاطر ضرورت حکومت اسلامی است. این از روی ضعف نیست. این به خاطر این نیست که ما بگوییم ما در موضع تقیه هستیم این کار را نکنید. این از موضع قدرت حکومت اسلامی است. ما به این وحدت نیاز داریم برای کار‌ها و اندیشه‌های بزرگتر. این را هیچکس جا نمی‌اندازد. ببینید یک نکته‌ای وجود دارد. فکر می‌کنم این تحت تاثیر رسانه‌های به تعبیر من نارسانای بزرگ ماست. یعنی آن رسانه‌هایی که جریان اصلی را تشکیل می‌دهند و نقش اصلی را در ساختن ذهنیت افکار عمومی دارند، که همه چی را صفر و صدی می‌کنند. یعنی یک آدم یا خوب است یا بد است. هیچ آدمی نیست که خوبی‌هایش را بشود سنجید و بدی‌هایش را بشود سنجید و سبک سنگین کرد و فرق گذاشت بین آن. یک اندیشه یا خوب است یا کلاً منحط و بد است، هیچ چیز خوبی در آن نیست.
به جای اینکه ما یک نگاه طیفی داشته باشیم که از سفید شروع می‌شود، و یواش یواش رنگ می‌گیرد خاکستری می‌شود خاکستری پررنگ می‌شود درصد آن می‌رود بالا تا می‌رسد به مشکی مطلق. نگاه مسلط یا سفید است یا سیاه. این وسط هیچ طیفی وجود ندارد. این یک نقص کلی سیستم فرهنگ سازی نظام ما است که در این موضوع خیلی نمایان است. از یک طرف ناتوان است از طرف دیگر سوء عملکرد دارد. از یک طرف حتی عملکرد معکوس دارد. مثلاً فرض کنید راجع به قضیه فلسطین. انقدر در این ۴۵ سال شعاری و نخ نما برخورد شده است، دیگر دافعه ایجاد شده است. این یک جایی باید حل بشود. یکی باید یک فکری کند. یک عده‌ای باید بیایند این را باز کنند. در این موضوع هم همین است. اینکه ضرورت راهبردی وحدت درک نمی‌شود و فهمیده نمی‌شود بخاطر این است که این سیستم فرهنگ سازی مملکت ایراد دارد. سیستم فرهنگ سازی که می‌گویم یعنی همه چیز. وزارت ارشاد، تلویزیون و همه نهاد‌های حاکمیتی فرهنگی.

ترک فعل تبیین و تبلیغ 

عبدالعلی زاده: برخی نهاد‌ها که ذات وجودی آن‌ها تبیین و تبلیغ ست هم دچار ترک فعل هستند. این هم لاک منفعلانه‌ای است وقتی می‌دانیم، جریان مقابل دارد کار می‌کند. 

طاووسی: کسی که در شورای فرهنگ عمومی است و باید سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی را پیش ببرد متاسفانه ضد جریان راهبرد عمل می‌کند. یکی از رفقای ما که در آنجا کار می‌کند تعریف می‌کرد که از طرف دانشگاه مذاهب اسلامی خواستند که بیایند یک کتابی را در مورد مولوی اسحاق مدنی که از بزرگان حنفیان ایران است، ترجمه کنند یعنی با خود مولوی مصاحبه کند، یک دستی به سر و روی بقیه مطالب هم بکشد و چاپ بشود. فردی که در شورای فرهنگ عمومی همکار این دوستمان بود گفته که این اشکال شرعی دارد شما برای ترویج فکر سنی با یک آدم سنی شما دارید کار می‌کنید!در مورد مولوی اسحاق مدنی که با وحدت اسلامی همراهی دارد، معاون امور اهل سنت رئیس جمهور بوده است چنین نگاهی هست. بعد این نگاه کسی است که در شورای فرهنگ عمومی کار می‌کند. 

آقای جمالی فر معاون فرهنگی دانشگاه مذاهب می‌گفت سر کلاس تدریس می‌کردم. یک سری از این دانشجو‌های شیعه رفته بودند به حراست گفته بودند ایشان نگاه‌های انحرافی دارند و اهل سنت را ترویج می‌کنند به اسم تقریب. می‌گفت من را خواستند و گفتند شما چه می‌گویید من هم یک توضیحاتی دادم بعد گفتم آن دانشجویانی که ابهام دارند می‌توانند بیایند دفتر من با هم گفتگو کنیم. بعد به دانشجو‌ها گفته بودند و آن‌ها گفتند نه ما نمی‌رویم گفتگو کنیم و سوال بپرسیم گفته بودن چرا؟ گفتند، چون ایشان ما را قانع می‌کنند! یعنی ما نمی‌خواهیم اقناع شویم!.

عبدالعلی زاده: یک چشم اسفندیار عدم آگاهی است، بدتر از آن مقاومت در برابر آگاه شدن.

طاووسی: اصلا نمی‌خواهند بدانند، می‌ترسندآن ایمان ارتدوکس شان خراب شود.

عبدالعلی زاده: مچنان که عرض شد باید تاکید کنم پایه این نوع نگاه، تعصب است. تعصب است که دوری از آگاهی یا مقاومت در برابر آگاهی می‌زاید.

طاووسی: بله تعصب در هر دو جناح، در هر دو گروه وجود دارد. چه مخالفان و موافقان تقریب رو بگیم، چه اهل سنت و شیعه. ولی نگاه‌های اعتدالی هم وجود دارد.
مثلاً من یک پرونده‌ای را قبلاً کار کردم با یکی از دوستان منتشر شد، در مورد مرحوم شیخ محمود شلتوت بود. شیخ الأزهر. ما عنوانش را گذاشتیم امام مذهب اعتدال. این نگاه در دل الأزهر وجود داشته. کما اینکه آقای بروجردی هم در قم این نگاه را داشته. 

عبدالعلی زاده: یعنی آن نگاه از تعصب عبور کرده و در اندیشه‌اش دارد تاکید می‌کند به اهل بیت به عنوان ستون وحدت آفرین. اما برای گفت و گوی سنی و شیعه موانع می‌سازند گاهی با نا آگاهی و بسیاری اوقات با فتنه انگیزی و تفرقه افکنی.

طاووسی: ببینید آخرین گفتگوی جدی شیعه و سنی کی بود؟ چرا نباید همچین چیز‌هایی باشد. نامه آقای رئیسی را دیدید با عبارت عالیجناب محمد بن سلمان عزیز؟ این حرکت روبرو به جلو در وحدت نیست؟ 

محمدی نجات: رسانه‌های معاند تبلیغ می‌کنند تبدیل شدن خطاب ولیعهد عربستان به خاطر این نیست که ما در موضع ضعف هستیم! در حالی که کاملا از موضع قدرت و به خاطر این است که بقیق و خریص عربستان با خاک یکسان شده است، یعنی ظرف یک شب تا صبح نصف تولید نفت عربستان از مدار خارج شد. این از موضع قدرت است. نمی‌گویم کار ایران است. این از موضع قدرت است. این ضرورت و فرقی است که فهم نمی‌شود.

راهبرد در برابر جریان رقیب 

عبدالعلی زاده: این می‌شود همه چیز در خدمت همان راهبرد بودن. حالا با تغییر زاویه رقیب، شما تغییر موقعیت می‌دهید، و از آن بهره می‌بری.

محمدی نجات: مهم اینکه در اوج قدرت داریم این کار را انجام می‌دهیم. 

طاووسی: آقا ارتباط بگیرند، طلاب ما بروند الأزهر. چه مشکلی دارد؟ آن‌ها بیایند قم، اصلا به این‌ها فکر نمی‌کنند.

عبدالعلی زاده: یک جریانی هم که ما نباید از آن غفلت کنیم جریان ایران ستیز غرب است، اسمش را به جای دشمن می‌گذاریم رقیب که واقع بینانه بررسی اش کنیم. در مقابل غفلت ما آن‌ها اتفاقاً برعکس خیلی بهتر از ما مستندتر از ما حتماً خیلی اندیشه شده دارند روی آن برنامه‌ریزی می‌کنند. خروجی آن‌ها نشان می‌دهد که مسلط هستند روی این موضوع و سناریویی که اجرا می‌کنند خیلی سناریوی هدفمندی است.

طاووسی: یکی از حرف‌هایی که آن‌ها می‌زنند این است که شیعه، چون اقلیت است اینقدر می‌گوید اتحاد و این‌ها برای این است که از بین نرود. 

محمدی نجات: به نظر من این برای قبل از انقلاب ۵۷ و تشکیل حکومت است.

طاووسی: ما هم دقیقاً همین را می‌گوییم بعضی وقت ها. می‌گوییم این یک تاکتیک است یعنی اگر بتوانیم حسابشان را خواهیم رسید.

محمدی نجات: ما باید بگوییم، همین نگاه مقام معظم رهبری، این استراتژی ماست در هر شرایطی.بعد از جنگ صدام چه اتفاقی در عراق افتاد؟ چه کسی فکرش را می‌کرد به این صورت ۵ میلیون آدم بروند زیارت اربعین. فقط کم مانده بگویند بیایید با کارت ملی بروید این حرکتی وحدت ساز است.

طاووسی: بعد از آل بویه حدود هزار سال بود که هیچ شیعی بر بغداد حکم نکرده بود غیر از مقاطعی که صفوی آنجا را گرفته بود. اما در زمان حکومت سنی‌ها هیچ وقت مرکز حکومت شیعه نبوده. حالا حساب کن دولت شیعه شد یعنی نخست وزیری که مهمترین سمت است را دادند به شیعیان.

حالا شما نگاه کنید مثلاً آیت الله سیستانی چه موضعی در برابر اهل سنت داشت. یعنی فقط عقبه نیست. این نگاه در علمای ما جاری است. ایشان فرمودند اهل سنت برادران ما نیستند، جان ما هستند. یا گفتند حتی اگر به شما تعدی کردند شما مقابله به مثل نکنید. شما مساجد اهل سنت را به آتش نکشید. همین است که ایشان بین عراقی‌ها نه تنها بین شیعه و سنی بلکه حتی ایزدی‌ها، مسیحی‌ها، یهودی‌ها محترم هستند. چرا؟ چون می‌خواهند که همه با هم زندگی خوبی داشته باشیم. 

محمدی نجات: حالا جالبه ایشون اصلاً عراقی نیست. یعنی هر سال اقامتشان را تمدید می‌کنند. 

طاووسی: بله می‌خواستند به ایشان پاسپورت عراقی بدهند قبول نکرد. بعد مثلاً این بحث عثمانی را که کردند یکی از مقدسات ما و چیز‌هایی که در روضه و شعرمان و فکرمان اینقدر تکرارش می‌کنیم چیست؟ می‌گوییم حرم بقیع تخریب شده است. مثلاً من امسال رفته بودم در روضه حضرت زهرا می‌گفتند: دو چیز مانده در دل من  کفن برای حسین حرم برای حسن.

حالا سوال این است که این حرم بقیع را چه کسی ساخت؟ غیر این بود که عثمانی‌ها ساختند که آخر وهابی‌ها خراب کردند؟ غیر از این بود که سلطان عبدالمجید ساخت؟
اولین کسی که گنبد برای مزار امامان زد مجد الملک قمی بوده است در دوره سلاجقه. این هم باز نشان می‌دهد که جریان‌های تقریبی و ضد تقریبی در طول تاریخ بوده است. تقریبی‌اش آن است که مجدالملک وزیر سلاجقه بود، و سلاجقه می‌دانستند که شیعه امامی است. نه اینکه او می‌گفت من سنی‌ام من را وزیر کنید. می‌دانستند. ابن اثیر می‌گوید که مجدالملک شیعه خوبی بود؛ و خیلی جالب است که می‌گویند به صحابه هم تعدی نمی‌کرد، ولی اهل بیت را بیشتر دوست می‌داشت.

ایشان یک معمار را می‌فرستند تا این گنبد را در بقیع بسازد معمار را می‌کشند. بعدا دوباره این کار را می‌کند وبالاخره آن را می‌سازد. خود مجدالملک را در زنجان، اهل سنت متعصب می‌کشند و تکه تکه‌اش هم می‌کنند. پس این دو جریانی که در دوره سلاجقه بوده هم تقریبی و هم ضد تقریبی وجود داشته. حالا در دوره عثمانی همین را می‌بینیم. سلطان عبدالمجید عثمانی می‌آید حرم بقیع را می‌سازد، وهابی‌ها می‌آیند آن را با خاک یکسان می‌کنند. چرا ما این‌ها را می‌گذاریم در یک کفه ترازو؟ یعنی واقعاً عثمانی‌ها با وهابی‌ها یکسانند؟ مگر غیر این است که عثمانی‌ها اسم ۱۲ امام را در مسجد النبی نوشتند که تا الان هم مانده است؟

شناسایی جریان دینی و انحرافی

عبدالعلی زاده: یکی دانستن سنی و وهابی مثل این است که هم شیعه را با بهاییت یکی بدانند. در حالی که حاکمین سنی عمدتا در طول تاریخ این حرمت را رعایت کردند. یعنی در تمام مساجد نشانه‌ها و خط و کتیبه‌هایی از ائمه وجود داشته است.

طاووسی: سلطان سلیمان قانونی به ایران حمله کرده و در دوره صفوی و تبریز را اشغال کرده است. اینکه من عرض می‌کنم دعوا سیاسی بوده است دینی نبوده است برای این است که همین آدم وقتی آمده به همراه او آقای مطراق‌چی بوده است. 
محمدی نجات: همین که نقشه‌هایش را در ویژه نامه اربعین جام جم چاپ کردید. 
طاووسی: سلطان سلیمان همه جا رفته زیارت.

عبدالعلی زاده: از نظر تاریخی هم این یک ویژگی منحصر به فرد و تمدنی است؛ در فلات ایران، سنی‌ها هم منش و جهانبینی شیعه دارند. کاملا مثل اتباع اهل البیت هستند، به زیارت می‌روند و نذر ائمه می‌کنند.

محمدی نجات: جالب است که یک ادبیاتی در معماری مساجد مناطق سنی نشین به کار رفته است، می‌گوید: «هذا قبر ابن عم رسول الله، اسد الله الغالب، علی بن ابی طالب» این ادبیات آدمی است که می‌خواهد تعظیم شعائر کند. 
طاووسی: حالا امام علی و امام حسین و این‌ها قابل درک هستند، امام زمان. ایشان رفته در حله، مقام صاحب الزمان. چقدر هم با ستایش و تمجید.

عبدالعلی زاده: اینکه عرض می‌کنیم شوخی نیست یعنی ذاتاً سنی‌های این منطقه هم شیعه هستند.

محمدی نجات: برادر من، محبت به اهل بیت مونوپل شیعیان نیست. محبت به اهل بیت یک چیز عام است که عامه مسلمانان رعایت می‌کنند. ترک‌های عثمانی خیلی بیشتر از بقیه. علت دارد. ریشه دارد. اما در منطقه ایران فرهنگی عمومیت دارد مثلا در سعودی کمرنگ است.
طاووسی: وهابیان با اهل بیت مشکل ندارند، با شیعه مشکل دارند. یعنی فیلم مقتل خوانی شیوخ وهابی موجود است خلق الله دارند گریه می‌کنند.
محمدی نجات: همین امسال شبکه ام بی سی که برای عربستان است یک برنامه پخش کرد راجع به غدیر. طرف بلند میشه میره به منطقه غدیر، غدیر خم را نشان می‌دهد. 
طاووسی: شیخ مسجد النبی در مورد فضائل امیرالمومنین سخنرانی کرد، همین را نوشتند که این به خاطر سیاست‌های جدید است در حالی که اینطور نیست. ده‌ها مورد دیگر بوده در این سال‌ها که به چشم نمی‌آید.
محمدی نجات: ما نمی‌بینیم، آن نگاهی که گفتم یا سفید است یا سیاه است. ما آن وسط خاکستری رنگ تدریجی را حذف کرده‌ایم. این شده جزئی از ساختار ادراکی ما متاسفانه.
طاووسی: یک نکته‌ای بگویم می‌گویند ما با مشترکاتمان وحدت کنیم مثلاً قرآن، قبله، پیامبر. در حالی که یکی از مشترکات ما حب اهل بیت است. این قرآن است دیگر در قرآن آمده: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى»
مثلاً امام شافعی، که یک امام اهل سنت است، می‌گوید که: «یا أهل بیت رسول الله، حبکم فرض من الله فی القرآن انزله» یعنی‌ای اهل بیت پیامبر محبت شما واجبی است که خداوند در قرآن نازل کرده است. «کفاکم من عظیم القدر أنکم من لم یصلی علیکم لا صلاة له» یعنی از عظمت شما همین بس که هر کس بر شما صلوات نفرستد نماز ندارد. در نماز باید صلوات بفرستید دیگر در تشهد، امام شافعی گفته است این را. دیوان امام شافعی را هم مصر چاپ کرده ما چاپ نکرده‌ایم.
راوی شعرش هم ربیع بن سلیمان شاگرد خود امام شافعی است. منظور این است که اهل بیت از محور‌های اشتراکات مسلمانانند. یعنی تنها کسانی که در جهان اسلام اهل بیت را قبول ندارند نواصب هستند؛ که اظهار دشمنی به اهل بیت می‌کنند، حتی وهابی‌ها هم ناصبی نیستند؛ که خود اهل سنت گفتند نصب یک بدعت است؛ و ما از آن تبری می‌کنیم در آثارشان؛ بنابراین ما باید یک مقدار نگاهمان را اصلاح کنیم.

مرور روایت‌های شیعه و سنی

عبدالعلی زاده: معمولا هم در تجربه‌های میدانی خیلی‌ها می‌گویند با یک اهل تسنن صحبت کردیم، تعجب کردیم که ائمه را احترام می‌کنند. چیز‌هایی برایشان سوال است مثلاً روایت‌هایی که بر اساس آن شیعه کشی می‌کنند. یعنی با شیعه و این جهان بینی مشکل دارند، نه اهل بیت.

طاووسی: ابهامات باید برطرف بشود. من زیارت اربعین را از راه بغداد به کربلا می‌روم، در موکب داشتم نماز می‌خواندم دیدم کنار من همه سنی هستند. برای اربعین داشتند پیاده می‌رفتند. یا یک آدرس دیگری بهتون می‌دهم. رضا امیرخانی در" ۱۰ روز با ره بر" که روایت سفرنامه سیستان و بلوچستان رهبری است می‌گوید آنجا یک سنی را دیده ام به من گفت من هر سال مقید هستم به زیارت علی بن موسی الرضا بروم و تا حالا ترک نکردم. بعد امیرخانی می‌گوید که اگر خدا روز قیامت من را با ایشان قیاس کرد من چه جوابی دارم بدهم، چون من اصلاً همچین تقیدی برای خودم ندارم بعد می‌گویم من شیعه هستم. امام رضا هم برای من است. یک مقدار ذهنیت‌هایمان را باید عوض کنیم.
عبدالعلی زاده: یکی از راهکار‌های غیر مستقیمش که باز این رقبای ما خیلی احساس خطر می‌کنند همین همراهی و همپایی و راهپیمایی اربعین است. یعنی خرد خرد شما یک آگاهی میدانی پیدا می‌کنید نسبت به آن تصوراتی که داشتید، و خیلی هم سهل الوصول‌تر است. دیگر قابل کتمان نیست هر فردی که رفته چند تا تجربه مشابه داشته.
طاووسی: من یک مقاله چاپ شده‌ای دارم عزاداری اهل تسنن ما فکر می‌کنیم اهل تسنن محرم و صفر را عزاداری نمی‌کنند. یا جشن می‌گیرند. اصلاً اینطور نیست.
محمدی نجات: اصلاً من یک مستند ساختم در این باره.
طاووسی: این در طول تاریخ بوده، الان هم هست. البته همه اهل تسنن شاید این کار را نکنند، اما در میان آن‌ها افرادی هستند. 

عبدالعلی زاده: کسانی که تداوم خلیفگی را قبول دارند عزاداری نمی‌کنند؟.

طاووسی: یعنی آمدند و بین این‌ها را سعی کردند جمع کنند. مثلاً فکر کنید در مصر در مشهد راس الحسین که اعتقاد دارند سر امام آنجاست عزاداری می‌کردند، این قرائت‌های قرآن معروفی که شما گوش می‌دهید اکثراً آنجا خوانده شده. بعد آقای مُرسی عزاداری راس الحسین را به خاطر گرایش سلفی که داشت ممنوع کرد. ولی هر سال انجام می‌شد. یا در تاجیکستان سنی‌ها عزاداری می‌کردند و می‌خواندند. شواهدش را من از همه جهان اسلام آوردم از هند مثلاً، در هند که خیلی جالب است هندو‌ها هم عزاداری می‌کنند. روز عاشورا تعطیل رسمی است کلاً؛ بنابراین ما باید ذهنیت‌هایمان را نسبت به اهل سنت که اکثراً حاصل عدم آگاهی و عدم شناخت بوده است را اصلاح کنیم.
محمدی نجات: نکته بعدی این است که این عدم آگاهی یا این شناخت غلط نتیجه سوء عملکرد این سیستم فرهنگی تبلیغاتی جمهوری اسلامی است؛ و این باید اصلاح بشود.

عبدالعلی زاده: اصولاً مثال‌هایی که شما زدید سرچشمه ایراد را د در حوزه رسانه می‌بیند. 

دستتان درد نکند. انشاالله مفید باشد برای اهل نظر؛ و از اهل نظر منظورمان دانشگاهی و پیر و جوان مرشد و حتی نوجوانان و کودک است، شاید در سن کودکی این مطلب را بخواند و از اهل نظر باشند و دریافتی داشته باشد. انشاالله که اثرش را می‌گذارد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها