گاهی وقتها نمونههای جذابی از کار فرهنگی در حوزه حجاب و عفاف در گوشه و کنار کشورمان انجام میشود که قابلیت رسانهای شدن و معرفی به عنوان الگو را دارد. نمونهاش کار فرهنگی بر و بچههای گروه دانشجویی مثل هانیه که کلیپهای کوتاه ایستگاههای عاشقیشان در مترو دست به دست چرخید و به خوبی دیده شد. دختران جوان و محجبهای که بدون برچسبگذاری یا نگاه منفی به زنان و دختران کم حجاب در ایستگاههای عاشقی از آنان دعوت میکردند لحظاتی مهمانشان باشند و با نمایش جلوههای زیبای حجاب و بازگشت به فطرت، زنان و دختران کمحجابی که مهمانشان میشدند، با حجابی مناسب از ایستگاههای عاشقی خداحافظی میکردند. کسی چه میداند شاید این تغییر رفتار لحظهای با یک بستن متفاوت روسری با هدیه دادن یک گیره روسری و دعوت به بازگشت به فطرت که خیلی وقتها با اشک چشم و غلیان احساسات همین زنان و دختران کم حجاب همراه بود، موجب شدهباشد سبک زندگی و رویه این بانوان بهطور کلی تغییر کردهباشد. این ماجرا اما انگار بر و بچههای گروه دانشجویی مثل هانیه را به ادامه کارشان دلگرم کرد و موجب شد در نمایشگاه کتاب تهران هم سراغ آنها بیایند و از آنها بخواهند نمونهای دیگر از کار فرهنگی در حوزه عفاف و حجاب را در نمایشگاه کتاب تهران تکرار کنند و غرفههای ریحانه را راهبیندازند. کاری که دوباره گرفت و موفق بود و کلیپهای آن هم در فضای مجازی دیده شد. زهرا توکلی، مسئول گروه دانشجویی مثل هانیه است. سراغ او رفتهایم تا درباره این گروه دانشجویی و کارهای موفقی که در حوزه حجاب و عفاف داشتهاند، بیشتر صحبت کنیم.
خانم توکلی درباره گروه «مثل هانیه» بیشتر برایمان بگویید. چطور شد این گروه شکل گرفت؟
گروه دانشجویی و مردمی مثل هانیه از حدود دو سال پیش توسط تعدادی از دانشجویان انقلابی و دغدغهمند کشورمان از دانشگاههای مختلف تشکیل شد. بروبچههای این گروه از همه دانشگاهها در کنار هم قرار گرفتهاند از علامه تا آزاد و پیامنور و رشتههای متفاوتی مثل میکروبیولوژی، گرافیک، مهندسی صنایع، مترجمی زبان، طراحی دوخت، علوم اجتماعی در مقاطع کاردانی، کارشناسی، ارشد و دکترا. حلقه وصل این دوستان یک هدف بود و آن قدم برداشتن در جهت ایجاد جامعه مهدوی از طریق عمل به فرموده رهبرمعظمانقلاب یعنی شناساندن ارزشهای اسلام و انقلاب به جوانها از طریق شیوههای نوین.
آیا شما برای انتخاب طرحهایتان اتاق فکری دارید؟ این اتاق فکر مشتمل بر چه افرادی است؟
بله، ما برای ارائه طرحهایی که به مناسبتهای مختلف از جمله هفته عفاف و حجاب رونمایی میکنیم، دور هم جمع میشویم و همفکریهایی داریم. نقطه عطف این طرحها همان هفته عفاف و حجاب است اما برای همه طرحهای سالانه، ما یک حلقه اصلی تشکیلدهنده گروه را داریم که اینها همان بچههای دانشجویی هستند که کار را شروع کردهاند. البته به اضافه بچههایی که در این مدت به ما اضافه شدهاند.
این افراد هم دانشجو هستند؟
نه، از اقشار مختلف مردم افراد دغدغهمند در این حوزه هستند. خانمهایی که خانهدار، فرهنگی یا در مشاغل مختلف هستند و در کنار ما حضور پیدا میکنند. تمام بچههایی که طرحهای گروه را ارائه میکنند، بچههای دانشجو و بچههای خوشفکر و دغدغهمندی را در برمیگیرد که در دانشگاههای مختلف مشغول فعالیت هستند. وجه اشتراک این بچهها دغدغهمندی در حوزه ارزشهای انقلاب اسلامی است که دور همدیگر جمع میشوند و همفکری اتفاق میافتد. بچهها دور هم جمع شوند، آن بارش فکری اتفاق میافتد و طرحهای جدید را ارائه میدهند و در عمل هیأت اندیشهورزی که حضرت آقا خواستند در تشکیلات مختلف وجود داشتهباشد، تشکیل میشود. بعد از اینکه به نتیجه و جمعبندی رسیدیم این را خدمت بزرگان ارائه میکنیم و از مشورت آنها بهره میبریم اما در عین حال جمعبندی نهایی با خود این هسته اصلی است که از بچههای خودمان هستند. در واقع حلقه اصلی و اتاق فکر ما یک سری از دختران دانشجو که در کف جامعه حضور دارند و با مردم در ارتباطند این حلقه اصلی را تشکیل میدهند.
در اتاق فکر شما چند نفر هستند؟
ما حدود ۱۲ نفر هستیم.
آیا اعضای اتاق فکر شما از دانشگاههای مختلف هستند؟
بله، بچهها از دانشگاههای مختلف هستند. دانشگاه آزاد، دانشگاههای سراسری و در رشتههای مختلف و شهرهای مختلف.
آیا نخستین کار شما ایستگاه عاشقی بود یا این کار بیشتر دیده شد؟
ایستگاههای عاشقی اولین کار ما نبود؛ این کاری بود که بیشتر دیده شد. قبل از ایستگاههای عاشقی برنامهای داشتیم به نام «اولین قرار» و سراغ گروههای مختلف رفتیم که سعی داشتند زمینهای را برای جذب خانمهایی که به لحاظ فرهنگی با ما همخوانی ندارند، مهیا کند. درست است ما برنامههایی داریم و تلاش میکنیم این خانمها را تحت تاثیر قرار دهیم اما خیلی وقتها این خانمها در مکانهایی که ما برنامه اجرا میکنیم در دسترس نیستند. ما معمولا در میادین و هیئآت و اماکن این چنینی برنامه داریم. اما این مخاطبانی که میخواهیم به آنها محتوای فرهنگی را ارائه دهیم در دسترس ما نیستند. به همین دلیل هم ما برای اولین برنامهمان تحت عنوان «اولین قرار » سراغ یکی از کافههای تهران رفتیم. وقتی وارد این کافه میشوید محیط چندان مناسبی ندارد و محیطی است که خیلی از خط قرمزها و قوانین ما در آن نقض میشود. این کافه نزدیک دانشگاه تهران است و پاتوق دخترخانمها و پسرهای دانشجوی دانشگاه تهران و دانشگاههای اطراف است. طی هماهنگی با مسئولان این کافه، بچههای ما فضای این کافه را که یک حیاط و حوضی و ظاهر زیبایی به لحاظ هنری داشت، کمی هنریتر و معنویتر کردند. همچنین از قبل یک سری دعوتنامه تهیه کردهبودیم و آنها به عنوان اولین قرار به صورت رندم در اختیار دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاههای اطراف و همچنین دانشآموزان مدارس در اطراف این کافه، قرار گرفت و آنها برای یک پذیرایی مختصر به این کافه دعوت شدهبودند اما نمیدانستند قرار است در این کافه چه اتفاقی بیفتد. ما برای این عزیزان مراسمی برگزار کردیم و از یک سخنران و خانوادههای شهدا ازجمله خانواده دکتر شهید قربانخانی، شهید محمدحسین حدادیان و چند تن از شهدای تیپ فاطمیون در این جلسه حضور داشتند. ما سه سئانس ۴۵دقیقهای داشتیم و در هر سئانس طبق هماهنگیهایی که انجام داده بودیم بچههای گروه مثل هانیه تیم اجرایی بودند و از مهمانان پذیرایی میکردند. در کنار پذیرایی هدایای فرهنگی هم در اختیار آنها قرار میگرفت. طبق برنامه بچههای ما در کنارشان مینشستند و حجابشان کامل میشد و ارتباط خوبی بین بچههای ما و مهمانانمان برقرار میشد. برخی از این دخترخانمها کنار میز خانواده شهدا میآمدند و با آنها همکلام میشدند. پدر شهید قربانخانی از خاطراتشان برای بچهها میگفتند و هدایایی از دست خانواده شهدا به آنها اهدا میشد. آن روز ما در خدمت ۵۰۰ نفر از این خانمها بودیم و تلاش کردیم خاطره خوبی در آن روز رقم بخورد اما مثل ایستگاههای عاشقی فراگیر نشد و مجموعه ما با ایستگاههای عاشقی دیده شد.
درباره غرفه ریحانه نمایشگاه کتاب برایمان بگویید. چه شد که این طرح شکل گرفت؟
امسال اولین سالی بود که کار فرهنگی مرتبط با حجاب و عفاف در نمایشگاه کتاب اتفاق میافتاد، بههمیندلیل از ما خواستند همکاری و حضور پیدا کنیم. ما در نمایشگاه سه غرفه داشتیم؛ دو غرفه در ورودی متروی شهید بهشتی و متروی مصلی و یک غرفه هم داخل حیاط. روند کار به این صورت بود که ما در داخل غرفههای ورودی گردونهای داشتیم که به تصویر شهدا مزین شده بود. از خانمهایی که به غرفهها میآمدند دعوت میکردیم و میخواستیم گردونه را بچرخانند. گردونه به اسم هر شهیدی که در میآمد، یکسری کارتپستال ویژه داشتیم که در این کارتپستالها جملههای تلنگری از وصیتنامه شهید و شعرهایی منتسب به وصیتنامه شهدا بود و این کارتپستالها را به خانمها هدیه میدادیم. این جملات درخصوص خانمها و حجاب و عفاف بود. علاوهبراین درباره شهیدی که گردونه به نامش درآمده بود توضیحاتی ارائه میدادیم و با خانمها صحبت میکردیم و خاطرات کوتاهی که مربوط به شجاعت، غیرت و پایبندی به حفظ ارزشهای اسلامی این شهدا بود برایشان تعریف میکردیم. همچنین به خانمهایی که حجاب خوبی نداشتند، تسبیحی مزین به نقش شهید و گیره روسری هدیه میدادیم و از آنها میخواستیم هرچهبیشتر شبیه این شهدا که منتخب امامزمان(عج) بودهاند نزدیک شویم. بنابراین روسریهایشان را با گیره روسریهای اهدایی خودمان مدلدار میبستیم. همچنین به خانمهایی که شال و روسری همراه نداشتند و با کلاه بودند، روسری هدیه میدادیم. تعداد زیادی از مراجعان به غرفههای ما این بچهها بودند که ما به آنها روسری هدیه میدادیم. همچنین بچهها با این دختران درباره شهدا و همراهی شهدا در زندگیشان صحبت میکردند و اینکه حالا که به سن تکلیف رسیدهاند باید چه اتفاقاتی در زندگیشان بیفتد. علاوهبراین ما در غرفههای ورودی برای دخترخانمهای دهه نودی که حجابشان را کامل رعایت کرده بودند، اسباببازیهای مناسبی که به سنشان میخورد تهیه کرده بودیم و به آنها هدیه میدادیم.
و در غرفه داخل حیاط برنامه شما چه بود؟
ما در غرفه حیاط یک کار خیلی ویژه کردیم و چالشی تحت عنوان چالش عکاسی یا آتلیه عکاسی رایگان داشتیم. بچهها از خانمهای کمحجاب دعوت میکردند تا به غرفه ما بیایند، با این عنوان که ما یک عکاسی رایگان ویژه داریم. برخی از آنها با دوستان، همسر یا مادرشان حضور پیدا میکردند. ما قسمتی از غرفه را شبیه آتلیه درست کرده بودیم. در اینجا هم با آنها صحبت میکردیم و یکسری هدایای متفاوت داشتیم مثل کارتپستالهای امامزمانی یا آینهای که مزین شده بود به این جمله که «بیعت میکنم همین ساعت همین لحظه» که ما بیعتمان با امامزمان(عج) را در این آینه میدیدیم. یکسری هدایای شکیل و زیبایی که متبرک شده بود به جملات شهدا درخصوص امامزمان(عج) و دوستی با امامزمان(عج) و هر چیزی که باعث دوستی و نزدیکی ما به امامزمان(عج) میشد. ما این دوستان را دعوت و با آنها درباره امامزمان(عج) صحبت میکردیم و اینکه چه میتوانیم بکنیم تا لبخند رضایت را روی لبهای امامزمان(عج) بیاوریم. در ادامه توضیح میدادیم یکی از کارهایی که ما میتوانیم بهوسیلهآن لبخند رضایت را روی لبان امامزمان(عج) بیاوریم، این است که حجابمان کامل باشد. بچهها میگفتند کسی که میخواهد در این آتلیه عکس بگیرد، باید حجابش به گونهای باشد که وقتی امامزمان(عج) آن عکس را میبینند لبخند بزنند. به این ترتیب بود که این خانمها میآمدند و روسریهایشان را مدلدار درست میکردند و حجابشان کامل میشد یا بهصورت تکی یا در کنار خانواده، همسر و فرزندانشان این عکس گرفته میشد. بعد از این کار از آنها خواسته میشد تا عکس را برای یکی از عزیزانشان که بیشتر از همه تحت تأثیر قرار میگیرد ارسال کنند و بازخوردهای خیلی جالب و قشنگی میدیدیم.
میخواهم درباره بازخوردهای کار و تاثیری که این بازخوردها در ادامه کارتان دارد بپرسم. آیا بازخوردهای کار خود را بررسی میکنید و در برنامههای بعدیتان تاثیرگذار است؟
بله، ما بازخوردها را دریافت و بررسی و برای طرحهای بعدی از آن استفاده میکنیم. این بازخوردها هم از مخاطبین ما و هم خود بچههاست. بچههای خودمان هم بعد از اینکه برنامه اجرا شد و جاهایی که در فضای کار بودند نقاط قوت و ضعف را میگویند. اینها در سطح جامعه هستند و با مخاطب ارتباط مستقیم دارند و میبینند کار چقدر اثرگذار بوده و نسبت به برنامههای قبلی و بعدی تصمیمگیری میشود که چه برنامههایی برای آینده داشته باشیم. بعد از آن نقاط ضعف و اتفاقاتی را که موجب میشود اثرگذاری کار کمرنگتر شود سعی میکنیم برطرف کنیم.
به نظرم یکی از دلایل فراگیر شدن کار شما و موفقیتتان استفاده از ظرفیت فضایمجازی بوده است. آیا خودتان هم این را قبول دارید چقدر حضور در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی برای بهتر دیدهشدن شما کمک کرد؟
ببینید، ما هرقدر هم ارتباط گیری خوبی داشته باشیم و در فضای حقیقی بتوانیم ارتباط خیلی خوبی را با مخاطب خودمان برقرار کنیم، در نهایت با جمعیت محدودی مواجه هستیم. طرح ایستگاههای عاشقی مترو که جزو پرمخاطبترین فضاهایی است که در اختیار ماست، درنهایت ما بتوانیم روزانه با ۳۰۰نفر ارتباط بگیریم و مثلا اگر در پنج ایستگاه برنامه داشته باشیم، میتوانیم با هزار نفر ارتباط بگیریم اما وقتی کار در فضای مجازی بازتاب پیدا میکند ضریب چندبرابر میشود و شاید میلیونها نفر کلیپهای ما را ببینند و آن اثرگذاری که ما در مواجهه مستقیم با یک نفر داشتیم بهصورت چندین برابر به نفراتی که ما ندیدیمشان انتقال پیدا میکند. افرادی که حالوهوایشان حالوهوای همین دوستان بوده خودشان را مخاطب حرفهایی قرار میدهند که آنجا زده شده است. علاوهبراین انتشار این کلیپها یک آموزش عملی هم برای دوستانی است که با ما همراه هستند و دغدغه کار فرهنگی را دارند. همانطور که حضرتآقا هم در حرم امام فرمودند که امروز روشهای تبلیغاتی ما قطعا نمیتواند مثل دهه۶۰ و قبل از آن باشد. بنابراین ما بدون استفاده از فضایمجازی کارمان ابتر میماند. ممکن است بهترین اتفاق هم افتاده باشد اما دیده و مطرح نشود.
ایستگاههای عاشقی تجربهای بسیار موفق بود. چرا آن را تکرار نمیکنید؟
ایستگاههای عاشقی امسال هم تکرار میشود و احتمالا در محرم یا ایام فاطمیه دوباره این برنامه را داریم اما سعی میکنیم مقداری با فضای نوتر وارد مترو شویم و ضعفهایی که داشتیم را برطرف کنیم.
برنامه بعدیتان چیست؟
ما برای روز عفاف و حجاب هم برنامههایی را تدارک دیدهایم و قرار است طرح یک ون لبخند را اجرا و در میادین شهر حضور پیدا کنیم و هدایایی برای خانمها داشته باشیم و با آنها ارتباطگیری خوبی را تجربه کنیم.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد