تیتراژ کارتون با نمایی از یک شهر شروع میشد. از بین تمام خانهها اتاق زیر شیروانی به شکار دوربین در میآمد. در طبقه بالای خانه خرگوش سبز رنگی با گوشهای دراز، با نقش چارخونه داخل یک چمدان زندگی میکرد. صبح که میشد از چمدانش بیرون میآمد، با قدری ورزش و نرمش وقتی سر حال میشد، دوربین چشمی اش را بر میداشت و میآمد روی پشت بام. روی کلاهک دودکشی میایستاد و شروع میکرد به دید زدن اطراف. اول از آسمان شروع میکرد و در آخر میرسید به جهت مقابلش رو به دوربین( یعنی بینندههای کارتون) بعد انگاری که سوژه ای پیدا کرده باشد، فورا گوشهای درازش را میچرخاند، مثل پروانه هلی کوپتر به چرخش درشان میآورد و پایین میآمد . کارش کمک به مردم بود. بعد از اینکه همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشد، پرواز میکرد به طرف چمدانش. میرفت داخل آن میخوابید تا یک روز دیگر. دختر و پسری هم در این کارتون بودند که به خرگوش کمک میکردند. این کارتون صامت محصول دهه 80 لهستان و مخاطب آن خردسالان بودند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد