ببینید | بینوایان

از طرفی در بی‌خبری فانتین تناردیه‌ها کوزت را مجبورش می‌کردند کارهای مهمانخانه را انجام دهد. کوزت بیچاره باید شب عید جوراب می بافت و در تاریکی شب، از دل جنگل، آب می آورد، آن وقت دخترهای لوس تناردیه در ناز و نعمت بودند! وای که اگر دستمان بهشان می رسید ، یک کتک سیر از ما می خوردند.

فانتین در قبال درخواست پول بیشتراز طرف تنادیه ها مجبور شد موها و دو دندان جلویش را بفروشد،حتی به فحشا کشیده شده و بیمارشد.

شهردار والژان که دربرابر فانتین احساس مسئولیت می‌کرد، او را در بیمارستان بستری کرد و قول داد کوزت را پیش او بیاورد و... ماجرای کوزت و خانواده تناردیه فصل متفاوتی در کارتون های دوران کودکی مان بود.

شاید به این دلیل که نسخه سینمایی و سریال آن را هم تلویزیون پخش می کرد وچون ته قصه برایمان مشخص بود، قدری با سعه صدر به تماشای آن می نشستیم.

می دانستیم بالاخره «ژان والژان»، مرد قوی هیکل و با اراده ای که یک تنه مقابل بی عدالتی فرانسه قرن 19 ایستاده، می آید و کوزت را نجات می دهد.

ناگفته نماند که «ژان والژان»، شخصیت اصلی داستان بود. مردی که به خاطر دزدیدن یک تکه نان برای سیر کردن شکم هفت تا بچه گرسنه، در سال ۱۷۹۶میلادی محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه شد!

ژان والژان را با شماره زندانی ۲۴۶۰۱ به زندان تولون منتقل کردند. در زندان به علت قدرت بدنی زیادش به «ژان لو کریک» به معنی ژان اهرم ملقب شده بود.تلاش های ناموفق ژان والژان برای فرار هربار به محکومیتش اضافه کرد و سرانجام بعد از ۱۹ سال بالاخره آزاد شد.

در ادامه داستان می دیدیم که درپی اتفاقاتی لطف خداوند شامل حالش شد تا جایی که در منسب شهردار شهر مونتروی سورمر فرانسه نشست و...

«ژاور» هم یک بازرس پلیس سخت گیر و خشن بود که در تمام طول کارتون بینوایان با پشتکار فراوان به دنبال دستگیری ژان والژان بود.در مجموع همه قسمت های این کارتون پر ماجرا را دوست داشتیم حتی قسمت هایی که ژاور در تعقیب ژان والژان بود.

کارتون دیدنی «بینوایان» اقتباسی از اثر شاهکار ویکتور هوگوی فرانسوی، سال ۱۹۷۹ توسط کمپانی نیپون ژاپن ساخته شد.