اگر تا پیش از این، در فهرست وظایف و مسئولیتهای پدرانه و مادرانهمان، از انتخاب نام نیکو، تامین نیازهای ضروری زندگی، تحصیل و... برای فرزندانمان میگفتیم، حالا چند سالی میشود که باید مسئولیت آموزش و کار با اینترنت، فضای مجازی و تکنولوژی را هم به این فهرست بلند بالا اضافه کنیم.
واقعیت این است که نمیتوانیم با جریان متداول در عصرجدید مقابله کنیم؛ کودکان امروز، زندگیشان در معرض اینترنت شکل میگیرد و روح و جسمشان در چنین فضای اینترنتزدهای رشد میکند. پس چه بهتر که بهجای انکار و خلاف جهت آب شنا کردن، واقعیت را بپذیریم و سعی کنیم از چنین ابزار مهیج و عجیبی به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم و بهترین شکل آن را در اختیار فرزندمان قرار بدهیم. فکرش را بکنید! اگر کودکان بفهمند که گوگل چیزهایی را میداند که پدر و مادرشان، آن را نمیدانند یا وقتی اطلاعاتی متناقض از والدین و اینترنت کسب کند، کدامیک را ترجیح میدهد؟ چقدر فکر به این موضوع میتواند نگرانکننده باشد. کارشناسان معتقدند که چاره رفع این نگرانیاش صداقت همراه با نظارت برای استفاده از ابزاری به نام اینترنت است!
قدیمی است اگر بگوییم اینترنت همان چاقوی تیزی است که میتوان دست آدمیزاد داد تا سیب را به یکاندازه ببرد، اما قیاسی بهتر از این، هرچند قدیمی و تکراری وجود ندارد. اینترنت همانچیزی است که میتواند هر کودکی را شیفته خودش کند؛ همهچیز را میداند، همهکس را میشناسد، بر هر موضوعی توانمند است و نیست و نداریم و نمیدانم و نمیشود در کارش نیست.
حالا این ما هستیم که باید دایره خواستههای فرزندمان و عرضههای اینترنت را محدود کنیم تا چاقویی باشد که خیلی زیبا، سیب را برش میدهد و تیزیاش، دست کودکمان را تهدید نمیکند. این همان چیزی است که تنها با نظارت محقق میشود؛ نظارتی اصولی و بدون القای حس زیر نظر گرفتن.
حالا به هر روشی که میتوانید؛ بسما....