جام جم سرنوشت انجمن‌ های ادبی را بررسی می‌کند:

یک جلسه شعر و هفت خوانِ رستم

در گفت‌وگوی «جام‌جم» با کیانوش گلزار راغب، نویسنده آزاده عنوان شد

نفوذ در دل دشمن، فضایی جدید در ادبیات دفاع‌مقدس

سن و سالم قد نمی‌دهد، اما تصاویر، فیلم‌ها و صدالبته کتاب‌ها و خاطرات نوشته شده از سال‌های اسارت رزمندگان ایرانی در عراق یا حزب‌های ضد انقلاب همیشه برایم تاریک است. از هر طرف که به این اتفاق نگاه کنی، تاریک و دلگیر است. هم از منظر برادرانت در کشور خودت که در حال مبارزه‌اند و تو اینجا دور از وطن غریب افتاده‌ای و هم از این سوی قضیه که انتهای این اسارت نامعلوم است و حالا تویی که تا دیروز سلاح و آر‌پی‌جی برای بیرون راندن یک متجاوز نشان گرفته بودی، اینجا شکل مقابله‌ات با این متجاوز بی‌رحم تغییر می‌کند و با دست‌های خالی تنها باید بنشینی و صبوری کنی تا در آن ماتم‌کده و میان دیوار‌های بلند و سیاه، جنبده‌ای دلش به رحم بیاید.
کد خبر: ۱۳۷۶۷۳۶
نویسنده زینب مرزوقی - گروه فرهنگ و هنر

کیانوش گلزار راغب در دو کتاب «شنام» و «عصر‌های کریسکان»، قصه این روز‌های تیره دو اسیری را روایت کرده که به دست حزب کومله و حزب دموکرات عراق به اسارت درمی‌آیند. ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ سالروز بازگشت آزادگان به وطن و پایان چشم انتظاری خانواده‌های آنهاست. به همین مناسبت سراغ این نویسنده رفته‌ایم و گپ‌وگفتی درخصوص دو کتاب وی و وضعیت خاطره‌نویسی آزادگان داشته‌ایم.

یکی از ویژگی‌های کار شما، خلق داستان در عین روایت خاطره است. هم در کتاب عصر‌های کریسکان و هم در شنام. چه شد که به این ویژگی دست یافتید؟

من براساس مطالعات قبلی‌ام، رمان‌ها و خاطره‌نویسی‌هایی که پیش از نوشتن این دو کتاب خوانده بودم، تفاوت میان داستان و خاطره را از لحاظ کشش و جاذبه احساس کرده بودم. خاطره عمدتا برخی اتفاقات پراکنده در مکان‌ها و زمان‌های مختلف همراه با تعدد شخصیت‌ها شکل می‌گیرد و این شخصیت‌ها نیز امروز هستند و ممکن است فردا نباشند.

دقیقا این تفاوت میان خاطره، داستان و رمان وجود دارد. داستان و رمان توسط نویسنده خلق می‌شود و چارچوب را براساس نبوغ و اندیشه‌اش می‌چیند و هیچ محدودیتی نیز ندارد، اما در خاطره هم از منظر مکان، هم زمان و نوع اتفاقات دچار محدودیت هستیم چراکه ماجرا در خاطرات پراکنده است و هر روز یک اتفاق جدید رخ می‌دهد، یعنی اتفاقات کاملا قطع و اتفاق جدیدی آغاز می‌شود. به همین دلیل است که بسیاری از خوانندگان ما عمدتا به ضعف عناصر داستانی خاطره انتقاد می‌کنند که چرا شخصیت‌سازی یا گویا سازی نشده و مشخص می‌شود خوانندگان، داستان و خاطره را از یک گونه ادبیاتی به شمار می‌آورند در صورتی که سیر کلی هریک از آن‌ها متفاوت است.

طبیعتا، چون بخش مهمی از خاطرات نیز تاریخی و مستند است پس ما باید کاملا به اتفاقات، ماجرا، مکان، اسامی و نقل قول‌ها وفادار و صادق بمانیم؛ بنابراین در خاطره نمی‌توانیم هر اتفاقی را براساس جاذبه داستانی منطبق کنیم، اما به هرحال من سعی داشتم و احساس می‌کنم تا حدودی توانستم میان کشش خاطره و همذات پنداری خواننده برای همراهی تطابق ایجاد کنم.

کتاب شنام، تقریبا ماجرای یکنواخت‌تری نسبت به عصر‌های کریسکان دارد و عصر‌های کریسکان فصول متعددی داشت، اما با وجود این، کشش و پیوست داستانی آن با وجود نقل خاطره به نظرم ارتباط داستانی خوب و قابل قبولی درآمد.

فکر می‌کنم همین پیوند‌ها و پیوست‌ها توانست عصر‌های کریسکان را منسجم کند. البته نظر منتقدان در این باره مهم است که چقدر توانستم این هدفم را اجرایی کنم، اما با وجود تمام محدودیت‌ها معتقدم اگر بتوانیم به این شکل پیش برویم، رمان منسجم و پیوسته‌ای را خواهیم داشت.

یکی دیگر از ویژگی‌های کار شما خصوصا در عصر‌های کریسکان این است که به ماجرا‌های قبل اسارت نیز اشاره کردید. در نقل خاطرات اسرا معمولا این اتفاق صورت نمی‌گیرد. درباره این مورد نیز توضیح دهید.

در نگارش خاطره، ما اسلوب خاص و چارچوب معینی نداریم که برای مثال باید از آن پیروی کنیم. بسیاری از دوستان می‌گویند ما برای نگارش خاطره باید از کودکی فرد آغاز کنیم که شرح دهیم او در چه خانواده‌ای رشد کرده و پس از آن وارد مرحله مبارزاتی او شویم، اما ضرورتی نمی‌بینم برای همه سوژه‌ها این کار را انجام دهیم و این نویسنده است که تشخیص می‌دهد آیا به کودکی فرد برگردیم یا نه؟ یا اصلا قصه کودکی او چیزی برای گفتن دارد یا نه یا این‌که درنهایت با چند جمله در کتاب، شرحی از دوره کودکی آن بیاوریم، چراکه معمولا هم دوره کودکی اکثرشان شبیه یکدیگر بود، اما آنچه برای من اهمیت دارد، ورود این افراد پس از جریانات دفاع‌مقدس و تاثیر و تحولات درونی آن‌ها در اتفاقاتی مانند شهادت دوستان است.

این همان ارزش‌هایی است که باید از دل خاطرات دفاع‌مقدس استخراج کنیم، یعنی تمام افرادی که می‌روند پیش از آن معمولی هستند، اما پس از تجربه اتفاقات در دل جبهه، افراد معمولی‌ای نخواهند بود. درخصوص پرسش شما به میل و سلیقه نویسنده بستگی دارد که خاطره و قصه فرد را از کجا آغاز کند. مثلا من در آخرین کتابم «برده سور» یک صفحه هم از گذشته فرد ندارم، زیرا ضرورتی برای بیان ندارم و از همان ابتدا وارد اتفاقات می‌شود.

یعنی می‌گویید بسته به افراد، بیان گذشته و خاطرات‌شان متفاوت است؟

بله. ما بسیاری از کتاب‌ها را می‌بینیم که به گذشته فرد بسیار دامن می‌زنند و بخش بسیاری از کتاب را به گذشته فرد مشغول می‌کنند. معمولا این مطالب معمولی است، اما اگر در گذشته افراد مطالب عمیق و منحصر به فردی وجود دارد، خوب است بیان شود.

درباره ادبیات دفاع‌مقدس و خصوصا نگارش خاطرات آزادگان نیز یک تحلیل بدهید. این‌که اکنون در چه وضعیتی هستیم؟

در بحث نگارش خاطرات آزاده‌ها، کتاب‌های‌مان اکثرا موفق هستند. اکنون دو بخش از ادبیات دفاع‌مقدس ما بسیار موفق است. یک بخش مرتبط با آزادگان و صبوری این بزرگواران و بخش دیگر نیز روایت بانوان از پشت جبهه و حضورشان در هشت سال دفاع‌مقدس است. از آنجا که بانوان قلم احساسی‌تر، مادرانه و خواهرانه‌تر دارند، آثار نیز گیراتر است، اما در ادبیات دفاع‌مقدس بخش‌هایی نیز وجود دارد که هنوز مغفول مانده‌اند و باید به آن‌ها ورود و به جامعه عرضه‌شان کنیم.

کتاب اخیرم با نام سیطره؛ نفوذ یکی از نیرو‌های انقلابی به اردوگاه کمله‌ها در سال ۸۰ تا ۸۷ و در نهایت قصه دستگیری اوست. این فرد به حدی بین کومله‌ها نفوذ می‌کند و به جزئی‌ترین اطلاعات آن‌ها دسترسی پیدا می‌کند که او را به‌عنوان مسئول پذیرش کل حزب کومله نیز انتخاب می‌کنند، اما این شیوه از نفوذ را در کتاب عصر‌های کریسکان و در پادگان اشرف نیز داریم. این یک فضای جدید از نفوذ در دل دشمن که همچنان پنهان مانده و بسیار کمتر به آن پرداخته شده است.

منبع: روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها