به گزارش جامجم آنلاین، کمکم انتشار این روایتها از آزار و تعرض جنسی بهصورت یک جنش تقریبا شناخته شده و رسمی در فضای مجازی توسط کاربران جدی گرفته شد و هراز گاهی روایتهایی از افراد ناشناس اما درباره افراد شناخته شده منتشر شد؛ به این شکل که بهصورت ناشناس روایتی از یک شخص منتشر و بعد هم چراغ سبز انتشار سایر روایتها درباره آن شخص روشن میشد و رفتهرفته زنان دیگری که ادعا دارند مورد تعرض یا آزار قرار گرفتهاند؛ به قول خودشان شهامت انتشار روایتهایشان را پیدا میکردند و روایتها یکی پس از دیگری منتشر میشود.
در این بین اما تصویر گردانندگان این جنبش در برخی روایتها از مخاطب نیز قابل توجه است. جدای از این مسأله که معیار و سنجش برای راستیآزمایی دریافت سپس انتشار در تمام روایتها برای مخاطب مبهم و نامعلوم است؛ چینش روایت و شکل روایتگری در تمام سطوح آزار نیز در مواقعی مبهم، غیرروشن و متناقضاست.
آسیب، رسم ما نیست
پس از برخی افشاگریها، جمعی از زنان دستاندرکار سینما در اعتراض به خشونت علیه زنان در این حوزه بیانیهای صادر کردند. این بیانیه که ۸۰۰ امضا داشت، با رأی اکثریت این افراد در هیأت پنج نفره زنانه برای رسیدگی به آزار و خشونت جنسی در سینما شکل گرفت که هانیهتوسلی، ترانه علیدوستی، سمیه میرشمسی، غزاله معتمد و مارال جیرانی اعضای آن بودند. یکی از موارد شبههبرانگیز و تقریبا جنجالی میتو، افشاگری کتایون ریاحی درباره یکی از بازیگران حاضر در جشنواره کن، دقیقا در میان هیاهو و تشویقهای مخاطبان سینما برای این بازیگر 79 ساله بود اما این افشاگری باعث اعتراض برخی زنان و مردان سینماگر و موجب پس گرفتن تعدادی از امضاها توسط زنان سینماگرشد.
حمید فرخنژاد در اعتراض به این شیوه از اتهامزنی و انتشار روایت از خشونت علیه زنان در سینما نوشت: «متهم با محکوم تفاوت دارد. هر حرکتی اگر قانونمند نباشد منجر به فساد میشود. اینکه هرکس بتواند نام شخصی را بدون اثبات جرم و بدون داشتن شرایط دفاع، رسانهای کند، از ضعفهای حرکتی است که میتوانست مثبت باشد. این نوع عملکرد باعث رواج باجگیری و صدمه به اصل هدفی میشود که برای امنیت جامعه ما و در همه زمینههای شغلی لازم است.
لطفا هوشیارتر عمل کنید تا این حرکت تبدیل به تفریح بیماران جنسی و باجگیران فضای مجازی نشود. قانون را محور قرار بدهیم اگر قصدمان تبلیغ و یادآوری خود فراموششدهمان و احیانا باجخواهی نیست.»
پانتهآ بهرام هم در اینباره واکنش نشان داده و نوشت: «من به یک بخش این حرکت در روزهای گذشته بهشدت معترض هستم و احساس میکنم جنبشی که داریم، درحال بدل شدن به ضد خودش است. من متوجه نمیشوم اسم بردن از آدمها بهشکل واضح و رودررو چه کمکی به جنبش ما خواهد کرد. قرار نیست چون آزار دیدیم آزار بدهیم، قرار نیست شبیه آدمهای انتقامجو عمل کنیم. ما قرار نیست روان دیگران را اعدام کنیم چون خودمان آسیب دیدیم. از ابتدا هم قرار این نبود. ما میخواستیم جلوی این اتفاقات را بگیریم. اسم بردن از آدمها نه تنها کمکی به ماجرا نمیکند بلکه ما بهجای همکاری، شبیه آدمهایی میشویم که داریم مقابله میکنیم. خواهشم این است که ماجرا را شخصی نکنید و بگذارید به شکل خصوصیتری مشکلاتمان را حل کنیم. قرارمان فراموش نشود. ما برای عشق و سربلندی و نیرومندی میکوشیم. انتقام و آسیب رسم ما نیست.»
در پوشش حمایت از زنان
انسیه خزعلی، معاون امور زنان ریاستجمهوری هم در برنامه رادیویی «سینماچی» گفت، بعد از مطرح شدن برخی روایتها، بنا به وظیفه خود از امنتر شدن فضای سینما حمایت علنی کرده و با این بانوان سینماگر تماس گرفتند که پیگیر مطالباتشان شوند اما ظاهرا تهدید شده بودند که با دولت همکاری نکنند. به گفته او، عدهای هم در جلسهای که با حضور مدیر خانه سینما و نماینده وزارت ارشاد تشکیل شده، حضور پیدا کرده و گلایههایی درباره نبود شایستهسالاری و مشکلات زنان در سینما مطرح کردند و به آنها قول پیگیری از طرف وزارت ارشاد درباره این موضوع داده شده است.
معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور با اشاره به همکاری نکردن عدهای از بانوان جنبش ۸۰۰ زن برای پیگیری مطالبات از مجاری قانونی عنوان کرده است: تا امروز هیچ شکایتی مبنی بر آزار جنسی بهدست ما نرسیده، از طرفی هم تهدید عدهای زنان سینماگر برای همکاری نکردن با دولت در عین حمایت ما از آنها، گویای آن است که ظاهرا عدهای قصد دارند در پوشش پیگیری حقوق زنان در سینما اهداف دیگری را پیش ببرند. ما از ابتدای این جنبش بهطور عملی سعی کردهایم این مشکلات حل شود ولی ظاهرا عدهای نمیخواهند این مشکلات در مسیر منطقی خود حل بشود و قصد دارند از آب گلآلود ماهی بگیرند و اهداف سیاسی دیگری را پیگیری میکنند که ارتباطی به مسائل واقعی حقوق زنان ندارد.
روایتهای احساسی و جو زده از تبعیض
تقریبا دیگر بر کسی پوشیده نیست که نسل جدید فمینیسم غربی به دنبال نسخه پیچی برای تمام زنان جهان است. به این شکل که تمام زنان باید آنگونه شوند که من میخواهم. یک شکل ، با یک نوع رفتار و واکنش در زندگی شخصی و اجتماعیشان. در این نسخه پیچی، تعمدا شیوه زیست یک انسان فارغ از جنسیت درون یک چارچوب معین مانند جغرافیا، دین، مذهب و فرهنگی که در آن زندگی میکند، نادیده گرفته میشود.
بازنمایی هویت زن معاصر زمانی امکان پذیر خواهد بود که اصالت جغرافیا، فرهنگ و دین او را به رسمیت بشناسیم و براساس همان چارچوبی که پیش از این در او تعریف میشد، با اصلاحاتی جدید و طبق نیازهای امروزی او برایش باز تعریف و بازنمایی ارائه داد.
تا وقتی تاریخچه فرهنگی و اصالت او در جغرافیایی که میزید، انکار یا نادیده گرفته شود نیازها، دغدغهها و چشماندازهای او برای آینده نیز به اشتباه فهم خواهد شد. فمینیسم غربی این موضوع را در این نسخه پیچی نادیده میگیرد که نه زن ایرانی میتواند شبیه زن غربی در مناسبات شخصی، خانوادگی و اجتماعی از خود واکنش نشان دهد و عمل کند و نه زن افغانستانی شبیه زنان ایرانی یا غربی.
هر زن در جغرافیا، فرهنگ و بسته به دین یا مذهبش، تعریف میشود و هویت او قابل درک و فهم است. نادیده گرفتن اصالت زنانگی زنان بنا بر شرایط و محیطهای مختلف نهتنها کمکی به بازنمایی هویت زن نمیکند بلکه باعث سردرگمی خواهد شد و کنشهای شخصی و اجتماعیاش خلاف مسیر جامعه خواهد بود.
یکی از ادعاهای جنبش میتو، مبارزه با تبعیض علیه زنان است اما از این نکته غافلند که جنسیت تنها مؤلفه تشخیص تبعیض نسبت به یک امر نیست و مؤلفههای دیگری مانند قدرت در ایجاد تبعیض و نادیده گرفتن ظرفیت فردی، نقش اساسیتری دارند و تکصدایی در جامعه خواه صاحبان این صدا مرد باشند و خواه زن به خودی خود تبعیض آمیز خواهد بود.
همچنین شکل خود روایت میتو از آزارگری و خشونت تبعیضآمیز است، چراکه فقط زنانی میتوانند روایتهای خودشان را از تعرض یا تجاوز به حریمشان به اشتراک بگذارند که به امکانات لازم برای اشتراکگذاری روایت خود دسترسی دارند، یعنی زنان و دخترانی که در حاشیه شهرهای ایران یا سراسر جهان نیز درحال زندگی هستند و از اولیهترین امکانات شهروندی مانند اینترنت یا یک گوشی اندروید محرومند، امکان انتشار روایتشان را ندارند. یا زنان مهاجر غیرقانونی که در اغلب کلانشهرهای جهان بهعنوان نیروی غیرقانونی کار مورد آزار قرار میگیرند نیز در این جنبش بازی داده نمیشوند، چراکه باز هم دسترسی به امکانات لازم یا فهم درستی از چگونگی و لزوم انتشار خشونت را ندارد و طبیعتا از این قائله جا خواهند ماند و باز هم میتو به جنبشی سانتیمانتال برای زنان تقریبا مرفه است و همان تبعیضی که ادعا دارند، نقض خواهد شد.
از تمام این موارد مهمتر اما مبنای میتو و ناهمخوانی با شریعت و جامعه ایرانی است. اگر خشونتی صورت گرفته، میشد در همان برهه از طریق مجاری قانونی اقدام شود و اگر نگرفته، انتشار برخی روایتها اتهام و ترویج حرمت شکنی در جامعه خواهد بود.
غیرت ملی و روزهای روشن آن سالها
روایتهایی که مدتها از سوی افراد ناشناس درباره افرادی که میشناختیم، بیان میشد در جریان زنان سینماگر، رسید به گفتن آدمهای آشنا از آدمهای آشنای دیگر. راه هم بهجایی نبرد و نتوانست جنبشی راهگشا باشد و به سمت حل یک مسأله حرکت کند. چرا؟ چون نسخههای همهگیر در جهان جواب نمیدهد و مفصل در اینباره گفتیم.
صفحه اینستاگرامی جنبش میتوی ایرانی ــ که هدایتگر و مسیردهنده همه این اتفاقات بود ــ حالا پا را فراتر گذاشته و قلب جامعه ایران را نشانه گرفته است. حالا در اوج پلشتی تلاش دارد مردانی را نشانه بگیرد که در هشت سال جنگ تحمیلی از جانشان گذشتند که ناموس ایرانی در امان باشد. یکی از کاربران فضای مجازی درباره این اتفاق نامیمون نوشته بود، حتی این مرحله برای گروهک منافقین هم که دشمن ایران هستند، قفل است و اجازه چنین هتک حرمتی را به خود نمیدهند.
هرچند نباید این مطلب شخصی تمام شود اما چارهای ندارم... راستش من یک خوزستانی دردمندم. اصالتا خوزستانی هستم. یعنی همه رگ و ریشه و اجداد پدری و مادریام همه اهل همانجاهستند و در همان گرمای 50درجه و شرجیهای بالای 80درصد شب سالهاست شب و روز گذراندهاند.
مادرم میگوید جنگ که شد همه در مقابل دشمن ایستادیم. هرکس با هر چه داشت و هر چه بلد بود، میدانست دشمن نباید اینجا بماند. این حرفها امروز گفتنش آسان است اما قطعا انجامش روحی فولادی میخواهد که در مقابل درد دشمن متجاوز به خانه، بهسادگی وا نرود.
همه میدانند در آن هشت سال غیرت ملی به روتین هر روزه تبدیل شده بود و شاید پیش میآمد کسی خودش را فراموش کند اما غیرتش به وطن و هموطن را هرگز. حالا پس از چند دهه کسی یادش آمده خیالپردازی کند تا به ایستادگی زنان و مردان ایرانی در آن هشت سالی که شبیه غرورش حتی از بهدست آوردن مدال طلای المپیک توسط ورزشکاران زن ایرانی هم دلچسبتر است، انگ بچسباند.
در روزهایی که خاک از مادر و پدر هم عزیزتر بود و دغدغه تمام مردم این کشور عقبنشینی دشمن بعثی از مرزهای ایران بود در روزهایی که سکینه حورسی، یک بانوی خرمشهری مسؤول انبار مهمات خرمشهر بود، نمیشود به این آسانیها تهمت زد و روایت و ادعای منتشر شده را خیالپردازی نویسنده ندانست؛ نویسنده و نویسندگانی که روزی روزگاری، همین چند روز پیش به اسم حمایت از زنان، پردهدری و آبروریزهایی را شروع کردند بدون آنکه بهدنبال دانستن حقیقت باشند یا حتی بیان حقیقت برایشان مهم باشد.
آنها با همین حرکت آخر نشان دادند مسیرشان چیست و چه چیزهایی را هدف گرفتهاند اما حواسشان نیست که این خیالپردازیها آخر توجه مخاطبان را به این نکته جلب کرد که همه چیز یک بازی بزرگ است، نه فضایی برای حمایت از زنان!
منبع: ضمیمه چاردیواری روزنامه جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد