گفت‌و‌گو با لیلی عاج، یکی از چهره‌های برگزیده هنر انقلاب در سال 1400

همچنان چراغی روشن است

«کلونی» مبانی فلسفی لیبرال‌سرمایه‌داری را بازتولید می‌کند

ماکیاولیسم زنده است!

زیست جهان جوامع معاصر با احتمال وقوع بحران‌های متعددی همراه است؛ از احتمال وقوع جنگ‌های هسته‌ای ویرانگر گرفته تا بحران‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... حتی بیماری‌های مسری و فجایع زیست‌محیطی. در چنین شرایطی شهروندان جهان چگونه رفتار می‌کنند یا دقیق‌تر این‌که، چگونه رفتار کنند بهتر است؟
کد خبر: ۱۳۶۷۶۲۵

به گزارش جام جم آنلاین، تعداد قابل‌توجهی از مهم‌ترین و پرمخاطب‌ترین فیلم‌های سال‌های اخیر را می‌توان در همین راستا مورد توجه قرار داد. سریال «کلونی» یا همان «مستعمره» به کارگردانی کارلتون کیوز، یکی از مجموعه‌سریال‌های آخرالزمانی در ژانر تخیلی، اکشن و اجتماعی است. این اثر که از سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۶‌میلادی) از شبکه تلویزیونی یواس‌ای‌نتورک آمریکا پخش شد، سومین فصل خود را پشت‌سر گذاشت و گویا سازندگان آن فعلا قصدی برای تداومش ندارند.

سوژه اصلی داستان باز هم هجوم بیگانگان فضایی است که این‌بار از زبان شخصیت‌های داستان تحت عنوان «میزبان» نام‌گذاری شده‌اند. ویژگی مهم این بیگانگان فضایی برتری از نظر تکنولوژی و مخصوصا تسلیحات جنگی و مخابراتی است. آن‌ها ناگهان به‌سرعت تمام کره‌زمین را تسخیر و سپس دنیای ما را به بخش‌های متعددی تقسیم می‌کنند که با دیوار‌های بلند از هم جدا شده و توسط پهپاد‌های هوشمند نگهبانی می‌شود. همین بخش‌های مجزا به‌صورت یک کلونی اداره می‌شود. تمام ارتش‌ها و دولت‌های دنیا تسلیم‌شان شده و با آن‌ها همکاری می‌کنند. برای این بیگانگان خیلی مهم نیست که هر کلونی چطور سیاست‌گذاری و مدیریت می‌شود.

در این مورد خود مدیران دست‌نشانده آزادی عمل دارند، اما در هر صورت نباید از دستور‌های بیگانگان سرپیچی کنند. به‌تدریج، این تردید در بیننده ایجاد می‌شود که شاید این بیگانگان دوست و متحد کره‌زمین باشند! این موضوعی است که انسان‌ها را به دو دسته تقسیم کرده؛ موافقان شامل تمام دولت‌ها و اکثریت مردم می‌شود که همکاری می‌کنند. مخالفان نیز شامل اکثریتی خاکستری هستند که اگرچه بیگانگان را دوست ندارند، اما اطاعت می‌کنند و گروه‌های پراکنده‌ای که راه مبارزه را انتخاب کرده‌اند. قهرمان اصلی داستان با بازی جاش هالووی قبل از هر چیز فقط نگران امنیت و منافع افراد خانواده خودش است. در درجه بعدی، داستان به گونه‌ای پیش می‌رود که او با همین گروه‌های مقاومت درگیر می‌شود. گروه‌های مقاومت تندرو و بی‌منطقی که نمی‌فهمند مصلحت جامعه چیست و مبارزه آن‌ها چه هزینه سنگینی برای شهروندان هر کلونی دارد!

تبعیض را بپذیر

در طول دو قرن اخیر اکثر قریب‌به‌اتفاق جریان‌های روشنفکری و همچنین انقلاب‌های سیاسی جهان زیر سلطه ادبیات سوسیالیستی بوده است. فروپاشی ابرقدرت شوروی سابق بسیاری از متفکران را به این نتیجه رساند که لیبرال‌سرمایه‌داری پایان تاریخ است. ایجاد دستگاه‌های گسترده و پرتعداد پلیسی و امنیتی به‌اضافه جاسوسی از افکارعمومی، سرکوب آزادی‌بیان، شکنجه‌کردن زندانیان، اجازه‌ندادن به مردم برای آگاهی از وضعیت کلونی‌های دیگر و ... این‌ها کمترین نماد‌های کمونیستی رفتارکردن دشمنان فضایی در این سریال است. ویژگی‌هایی که هرچه داستان سریال جلو می‌رود و احتمال درست‌بودن ادعای این بیگانگان فضایی مبنی‌براین‌که دوست تمدن بشری هستند، بیشتر شده، میزان دموکراسی و آزادی شهروندان زمینی بالاتر می‌رود! (یعنی از آن‌ها وقتی خوش‌مان می‌آید که حالا دارند لیبرالیستی رفتار می‌کنند!) نهایتا وقتی دسته دوم موجودات فضایی حمله می‌کنند و ما مطمئن شویم که دسته اول دوست ما بوده‌اند، دیگر هیچ خبری از نماد‌ها و المان‌های کمونیستی قبلی نیست! یعنی حتی تمدن‌های فضایی پیشرفته نیز می‌دانند که لیبرال‌دموکراسی پایان تاریخ است!

هالیوود و اکثر قریب‌به‌اتفاق دستگاه‌های فرهنگی کشور‌های موسوم به بلوک‌غرب، برای تضعیف بلوک‌شرق و از میدان خارج‌کردن رقیب‌شان تصویری از آن‌ها ارائه می‌کنند که دو محور رسانه‌ای اصلی دارد. در محور اول سرکوب آزادی‌های شهروندی و ناکارآمدی اقتصادی مورد نظر است.

در محور دوم، کشور‌های کمونیستی ضدخدا و دین‌ستیز معرفی می‌شدند. البته این حرف غلط نبود، اما خود کشور‌های غربی را نیز دچار تضاد درونی شدیدی می‌کرد. صد‌ها سال بود که مبارزه با خرافات مذهبی و باور‌های دینی اصلی‌ترین وظیفه تمامی جریان‌های روشنفکری محسوب می‌شد. هالیوود با ساخت فیلم‌هایی مثل «ده‌فرمان» یا «محمد‌رسول‌ا...» اجازه نمی‌داد باور‌های دینی توده مردم پاک از دست برود. مردم باید ایمان فردی خود را حفظ می‌کردند که تحت‌تاثیر وعده‌های عدالت‌خواهانه مارکسیست‌ها دچار انقلاب‌های کمونیستی نشوند. بااین‌حال، اما بنا نبود باور‌های دینی واقعا دوباره احیا شوند و حکومت‌هایی مثل جمهوری اسلامی ارکان تمدن غربی را متزلزل کنند.

پس مردم باید به این روشن‌بینی می‌رسیدند که تبعیض طبقاتی واقعیتی است که نمی‌توان با آن مبارزه کرد، یعنی باید قبول می‌کردند که ۹۰درصد ثروت و حتی املاک زمین متعلق به یک‌درصد از انسان‌ها باشد.

اصول ماکیاولیستی همچنان برقرار است

الغرض، این سریال نیز در سطح نخست، تداوم همان مغالطه «حصر غیرموجه هالیوود» است که سعی می‌کند انواع حکومت‌ها را فقط به نوع کمونیستی و لیبرال‌کاپیتالیستی تقسیم کند. در نتیجه در دنیایی کاملا پوچ، هیچ راه گریزی از اصول ده‌گانه ماکیاولیسم نیست: همیشه در پی سود خویش باش، جز خویشتن هیچ‌کس را محترم مدار، بدی کن، اما چنان وانمود کن که نیکی می‌کنی، حریص باش و آنچه را می‌توانی تصاحب کن، خسیس باش، خشن و درنده‌خوی باش، چون فرصت به دست آوری دیگران را بفریب، دشمنانت را بکش و اگر لازم بود دوستانت را هم، در رفتار با مردم به زور توسل جوی نه به مهربانی (اگر از انسان بترسند بهتر است تا انسان را دوست داشته باشند. این همان مطلبی است که در درجه نخست موجودات هوشمند و فوق‌پیشرفته فضایی دقیقا نمایندگی‌اش می‌کنند که نهایتا دوستان آسمانی ما آدم‌های زمینی می‌شوند!) و همه مساعی خود را به جنگ متمرکز ساز ...

پشت پرده سریال‌های آخرالزمانی

سال‌هاست فیلم‌ها و سریال‌هایی با موضوع آخرالزمان بخش عمده‌ای از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین پروژه‌های فیلمسازی در سینمای جهان را به خود اختصاص داده است. در تمامی این آثار ایمان به خدا و پیامبران ممکن است از نظر فردی ــ روانی یا اخلاق اجتماعی مفید باشد، اما دیگر نه کوچک‌ترین فایده‌ای دارد و نه کمترین واقعیتی! در آسمان غیر از یک مشت موجودات بیگانه خطرناک و تهدیدآمیز فضایی، نه خبری از خدا و فرشته‌ها دیده می‌شود و نه اثری از بهشت و جهنم. حالا نه‌تن‌ها در خود تمدن‌های هوشمند فضایی نیز شاهد یک درصد از اشراف و سرمایه‌دارانی هستیم که بر باقی همنوعان خود حکومت می‌کنند، بلکه در یک امپریالیسم کیهانی شاهد حکومت‌کردن یک‌درصد از موجودات فضایی بر باقی سیارات جهان خواهیم بود!

نعمت‌ا... سعیدی - نویسنده و منتقد سینما / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها