آخر هفته با فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی

بدرقه اردیبهشت با فیلم‌های «یه حبه قند» و «جعبه موسیقی»

بابک افرا از اجرای «جشن رمضان» می‌گوید

تجربه معلمی در اجرا کمکم کرد

بابک افرا تا پیش از ماه رمضان امسال فقط با آهنگ‌های شاد و مثبتش شناخته می‌شد؛ آهنگ‌هایی مانند «هیچی نمیشه» که در فضای مجازی بسیار مورد توجه قرار گرفت، تیتراژ مسابقه «سیم آخر» و... اما امسال او در یک حرکت غافلگیرکننده مجری برنامه باسابقه «جشن رمضان» در شبکه پنج شد.
بابک افرا تا پیش از ماه رمضان امسال فقط با آهنگ‌های شاد و مثبتش شناخته می‌شد؛ آهنگ‌هایی مانند «هیچی نمیشه» که در فضای مجازی بسیار مورد توجه قرار گرفت، تیتراژ مسابقه «سیم آخر» و... اما امسال او در یک حرکت غافلگیرکننده مجری برنامه باسابقه «جشن رمضان» در شبکه پنج شد.
کد خبر: ۱۳۱۵۵۳۴

بابک افرا سال‌ها معلمی می‌کرد و برای دل خودش گیتار می‌زد و می‌خواند، تا این‌که دو سال پیش چند قطعه منتشر کرد و به یکباره بین مردم گل کرد. بعد از این اتفاق بود که قطعات افرا یکی پس از دیگری منتشر شد.

بعضی از این قطعات تیتراژ بودند و برخی دیگر تک آهنگ‌هایی که با موضوع کرونا یا... منتشر شده‌اند.

همه این اتفاقات خیلی سریع و ناگهانی رقم خورد و خود بابک برنامه مدونی برایش نداشت. البته رفتن به سمت اجرای تلویزیونی هم برای او همین قدر ناگهانی بود. با افرا درباره این تجربه تازه صحبت کردیم. تجربه‌ای که در شبکه پنج سیما رقم خورد.

شبکه‌ای که بعد از محمدرضا علیزاده و رضا صادقی برای سومین بار جهت اجرای برنامه‌های ویژه‌اش روی یک خواننده جوان دست گذاشته و مثل دومرتبه قبل موفق شده مخاطبان را جذب کند.

اجرای شما در برنامه جشن رمضان مورد توجه قرار گرفته و کیفیت قابل قبولی دارد. چطور شد که سراغ تجربه مجری‌گری رفتید؟

اطرافیانم خیلی برایشان جای تعجب بود که چرا می‌خواهم وارد کار اجرا شوم. البته برای خودم هم جای تعجب بود. (خنده) منتها من به پشتوانه تجربه معلمی‌ای که داشتم، سراغ این کار رفتم. معلم‌ها خیلی اهل صحبت کردن هستند و خصوصا اگر سابقه تدریس در کلاس‌های پرجمعیت را داشته باشند، از جمعیت و شنونده داشتن هراسی ندارند. من این تجربه را دستمایه کارم کردم و گفتم بگذار تجربه کنم. چهار‌پنج شب اول خیلی اضطراب داشتم، چون صحنه، دوربین‌ها و ویژگی‌های اجرای زنده را نمی‌شناختم. ولی همه همکارانم خیلی کمک کردند و اصول کار را به من آموختند. کم‌کم فضا دستم آمد و فهمیدم که چه کار باید بکنم. واقعیت این است که کار خاصی هم نمی‌کنم و خودم هستم.

از بازخوردهایی که درباره اجرایتان گرفته‌اید راضی هستید؟

بله. حالا که در پایان کار هستیم، نظر دور و بری‌هایم که آدم‌های سختگیری هم هستند، این است که تو انگار سال‌هاست مجری بوده‌ای و ما احساس نمی‌کنیم با یک آدم تازه‌کار طرف هستیم. این نظر را از برخی دوستانم که بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون هستند شنیده‌ام و این برایم خیلی ارزشمند است.

معمولا وقتی یک بازیگر یا خواننده مجری می‌شود، تعدادی از مجریان صداوسیما از این اتفاق گله‌مند می‌شوند. به نظر شما آنها حق دارند از این موضوع ناراحت شوند؟

به نظرم اگر کسی که از حرفه دیگری آمده و مجری شده، آدمی است که کار ضعیفی ارائه می‌کند، بله خب مجری‌ها حق دارند ناراحت شوند. درست مثل این است که یک مجری یا بازیگر بخواهد خوانندگی کند و خواننده ضعیفی باشد، ولی از رانت شهرت استفاده کند و خوانندگی‌اش را جا بیندازد. این نوعی تقلب است. صادقانه بگویم، من اگر در همان شب‌های اول بازخوردهای منفی می‌گرفتم، به این نتیجه می‌رسیدم که این‌کاره نیستم و از این کار کناره می‌گرفتم. این آمادگی را داشتم، چون تعارفی با خودم ندارم. اما خدا را شکر نظرات مثبتی گرفتم و خیلی‌ها گفتند می‌توانیم تو را به عنوان مجری بپذیریم. درباره موسیقی هم همین فکر را می‌کردم، گفتم یکی دو تا کار بدهم، اگر مردم خوششان نیامد دوباره به همان کار معلمی بر می‌گردم.

سابقه معلم بودن چطور توانسته در اجرا به شما کمک کند؟

من ۱۵سال معلم فیزیک بودم و به عنوان استاد پروازی در شهرهای اصفهان، اهواز، شیراز و... هم درس می‌دادم. مثلا در اصفهان، کلاس ۱۵۰نفری داشتم. شما در نظر بگیرید ۱۵۰دانش‌آموز ۱۷-۱۸ساله، همه پرانرژی، دیوار راست را بالا می‌رفتند. (خنده) من باید هم این بچه‌ها را مدیریت می‌کردم، هم فیزیک درس می‌دادم و هم کلاس را با شوخی جذاب می‌کردم. مثلا یک جوک می‌گویی که خستگی بچه‌ها در برود، حالا ۱۵۰نفر دارند می‌خندند! چطور می‌خواهی اینها را دوباره جمع کنی و درس بدهی؟ به نظرم این چیزی شبیه اجرای زنده است. الان که جلوی دوربین می‌ایستم، خودم را در همان فضا تصور می‌کنم و با خودم می‌گویم انگار بینندگان تلویزیون همان دانش‌آموزانم هستند.

شباهت دیگرش این است که اگر در گفت‌وگوی تلویزیونی بحث منحرف شود، شما به دلیل تجربه معلمی این مهارت را دارید که بحث را به مسیر درست برگردانید.

بله این هم هست. و این‌که معلم‌ها باید دایره واژگان وسیعی داشته‌باشند. چون سر کلاس انواع دانش‌آموز را داریم؛ از دانش‌آموز باهوش تا دانش‌آموز کم‌هوش. شما باید بتوانی یک مطلب را به زبان‌های مختلف بگویی که همه درس را یاد بگیرند. ضمن این‌که معلم باید حاضرجواب هم باشد و این هم در اجرای زنده به درد می‌خورد. البته به جز اینها، ویژگی‌ای که یک مجری باید داشته‌باشد، اطلاعات عمومی بالاست. از قضای روزگار، من آدم کنجکاوی هستم و زیاد می‌خوانم. مرتب روزنامه‌ها، مجلات و... را رصد می‌کنم و تلاشم این است در موضوعات مختلف اطلاعات کسب کنم.

مهمانان برنامه «جشن رمضان» معمولا به کمیته امداد امام‌خمینی (ره) و سایر خیریه‌ها مرتبط هستند. پیش از این هم با این قشر برخورد داشته‌اید؟ تجربه گفت‌وگو با این افراد چطور است؟

نه، اولین بار بود با افرادی که به کمیته امداد متصل هستند، گفت‌وگو می‌کردم. من همیشه فکر می‌کردم کمیته امداد اصلا چه کار می‌کند؟ یک مقدار پول جمع می‌کند و به نیازمندان می‌دهد، معلوم نیست دقیقا دارد چه کار می‌کند. (خنده) این شب‌ها متوجه شدم کمیته امداد خیلی کارها دارد انجام می‌دهد و شاید اطلاع‌رسانی‌اش قوی نیست. ببینید یک وقت هست ما دلمان می‌سوزد، به یک نفر کمک می‌کنیم.
یک وقت هست داریم در سطح گسترده و راجع به جمعیت یک‌میلیونی صحبت می‌کنیم. این دیگر کاری نیست که ما بر اساس احساسات انسان‌دوستانه شخصی انجام دهیم. این حتما نیاز به مدیریت و سازماندهی دارد و من متوجه شدم کمیته‌امداد این سازمان را دارد. به عنوان مثال سایت‌هایی دارد که من می‌توانم مثلا ۵۰هزار تومان کمک کنم و به طور دقیق دنبال کنم که این پول کجا می‌رود و به دست چه کسی می‌رسد. در حالی که من اگر سر چهارراه ۵۰هزار تومان به یک نفر بدهم، معلوم نیست این پول کجا می‌رود. ممکن است خرج مواد شود. خلاصه تجربه دیدار و آشنایی با خیرهایی که در همکاری با این نهاد هستند اتفاق مثبتی بود. حتی بعضی از خیرین جوانی که در حال حاضر با کمیته‌امداد امام خمینی(ره) در حال همکاری هستند، خودشان در گذشته نه چندان دور مددجو بودند اما به لطف خدا شرایطشان تغییر کرده و حالا خودشان نیز دست دیگران را می‌گیرند و کمک می‌کنند.

اولین اجرای افرا برای خودش چقدر جذاب بوده؟
تازه از مجری گری‌ خوشم آمده!

بابک افرا در کنار زینب پور ابراهیم نقش مجری برنامه جشن رمضان را برعهده دارد. در چنین شرایطی که یک هنرمند نقش مجری را برعهده می‌گیرد نحوه تعامل با مجری اصلی برنامه اهمیت بسیاری پیدا می‌کند. از افرا در مورد تجربه همکاری باپور ابراهیم پرسیدیم و او برایمان از چشم‌انداز حوزه اجرا صحبت کرد.

تعامل و تقسیم کار با زینب پورابراهیم چطور بود؟

صادقانه بگویم، پیش ایشان شاگردی می‌کنم. چون مجری حرفه‌ای هستند و این فن را تدریس می‌کنند و سابقه کاری طولانی‌ای هم دارند. در لحظه تعامل واجرا شاید در ظاهر به نظر برسد که ما هر دو به شکل مجزا عمل می‌کنیم اما خودم می‌دانم که چه کمک‌های مهمی در لحظه به من می‌کنند. در واقع خانم پورابراهیم خیلی جاها به داد من می‌رسند، چون یک قراری گذاشته‌ایم، وقتی صحبتم تمام می‌شود، ایشان را نگاه می‌کنم و به کمکم می‌آیند و بحث را جمع می‌کنند. خیلی از مواقع هم صحبت من را تکمیل می‌کنند یا با اشاره‌ای نکته‌ای را به من منتقل می‌کنند. خلاصه هوای من را دارند.

قصد دارید اجرا را ادامه دهید؟

بله، از مجری‌گری خوشم آمده. (خنده) چون مجری‌ها هر روز در تعامل با مخاطب هستند و از لحاظ‌های گوناگون منشأ اثر محسوب می‌شوند، مخصوصا که مدام با مخاطب صحبت می‌کنند. پیام‌های زیادی در فضای مجازی دریافت می‌کنم و تعامل خوبی برقرار می‌شود که ارزشمند است. این منشأ اثر بودن در جامعه برای من مهم است. در موسیقی هم تنها هدفم این است که وقتی مردم آهنگ‌هایم را گوش می‌کنند، حالشان خوب شود و احساس مثبتی داشته‌باشند. در اجرا هم می‌توان به این هدف رسید. به همین دلیل احتمالا این کار را ادامه می‌دهم. از مدیران شبکه پنج هم تشکر می‌کنم این ریسک را کردند و آنتن زنده را در اختیارم قرار دادند. تیم برنامه جشن رمضان هم در اجرا به بنده بسیار کمک کرد. مخصوصا روزهای اول که بسیار استرس داشتم و نگران بازخورهای مختلف بودم اما به مرور بازخورهای مثبت بیشتر شد و من هم بیشتر از قبل در جایگاه مجری‌ها جا افتادم.

محمد وفایی - روزنامه نگار/ ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها