نجات قاتل مدیر وزارت صمت از قصاص

به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین از روزنامه جام‌جم، رسیدگی به این پرونده از نوزدهم آبان سال۹۲ با قتل یکی از مدیران وزارت صنعت، معدن و تجارت با شلیک دو گلوله در خودرویش در تهران آغاز شد.

قاتل دو گلوله به سر و سینه او شلیک کرده بود. در ابتدا تصور می‌شد او ترور شده اما در ادامه رد دو زن در این جنایت پیدا شد و یکی از آنها به نام مژگان بعد از ۴۸ ساعت دستگیر شد.

مژگان در جریان بازجویی‌ها به ارتکاب قتل اعتراف کرد و گفت: شوهرم میثم‌، چادر به سر کرده و بعداز سوار شدن به ماشین به راننده شلیک کرد.

با این اعتراف، میثم دستگیر شد و درباره انگیزه‌اش گفت: «من و همسرم بر‌اساس نقشه با مقتول به بهانه حل مشکلات قرار گذاشتیم. آن روز چادری سر کردم و خودم را جای دوست مژگان جا زدم سپس اسلحه را زیر چادرم مخفی کردم و سوار خودروی مقتول شدیم. در حالی‌که همسرم تازه سر صحبت را باز کرده بود اسلحه را از زیر چادر بیرون کشیدم و دو گلوله به سر و سینه راننده شلیک کردم. بعد از شلیک گلوله، مقتول که در حال رانندگی بود کنترل ماشین را از دست داد و از مسیر منحرف شد. در آن لحظه من و همسرم بلافاصله از ماشین پیاده شدیم و فرار کردیم.»

متهمان بعد از بازسازی صحنه جرم روانه زندان شدند و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در اولین جلسه رسیدگی به پرونده، اولیای‌دم درخواست قصاص کردند. در پایان هیأت قضایی بعد از آخرین دفاع متهمان، میثم را به اتهام قتل عمد به قصاص و مژگان را به اتهام معاونت در قتل به ۱۵ سال حبس محکوم کردند.

این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد اما حکم قصاص از سوی قضات شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور بنا به ادعاهای این زوج مبنی بر مهدورالدم بودن قربانی نقض و به شعبه هم‌عرض ارجاع داده شد.

به این ترتیب پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در‌حالی‌که در نوبت رسیدگی قرار داشت نماینده دادستان از طرف فرزند صغیر مقتول که دچار معلولیت ذهنی و جسمی بود درخواست دیه را مطرح کرد.

با اعلام این درخواست، متهمان به‌صورت غیرعلنی پای میز محاکمه قرار گرفتند. ابتدای جلسه پسر مقتول بار دیگر درخواست قصاص کرد و وکیل دیگر اولیای‌دم نیز از طرف موکلشان درخواست قصاص کرد.

سپس متهم به دستور ریاست دادگاه در جایگاه قرار گرفت و با شرح دوباره ماجرا در آخرین دفاعش گفت: «مقتول مهدورالدم بود و از کاری که کردم پشیمان نیستم.‌»

در ادامه همسر متهم نیز با تأیید حرف‌های شوهرش گفت: «برای آخرین دفاع حرف تازه‌ای ندارم». این بار هم قضات حکم به قصاص دادند که این رای در دیوان عالی کشور تأيید شد. با گذشت هفت سال از این جنایت و در‌حالی‌که میثم در یک قدمی چوبه دار قرار داشت، او درخواست اعاده دادرسی را مطرح کرد و گفت: «مدارکی را به دادگاه ارائه دادم که نشان می‌دهد با اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول، او را کشتم. او زندگی من را تباه کرده بود.»

درخواست او از سوی قضات دیوان عالی کشور پذیرفته شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم در جلسه محاکمه ادعای قبلی خود را مطرح کرد که قضات این بار او را به حبس و دیه محکوم کردند.

در صورت اعتراض اولیای‌دم به این حکم، پرونده برای بررسی نهایی به دیوان عالی کشور ارسال می‌شود.