به گزارش جام جم آنلاین به نقل از سرسره ، مادر شدن برای دومین بار ممکن است خیلی با دفعه ی اول فرق کند. البته برای دومین بار مادر شدن می تواند مزایای خوبی هم داشته باشد، اما باز هم مسئولیت زیادی بر روی دوش شما است. شما در مورد رژیم غذایی دوران بارداری و اتفاقات بعد از آن اطلاعات کافی دارید. الان می دانید که در زمان بارداری و زایمان باید چه انتظاری داشت. سختی ها و آسانی های تجربه بچه دوم را از زبان یکی از مادران بخوانید:
اکنون من می دانم که چه کار کنم! و چگونه خودم را برای تمامی مراحل بارداری و زایمان آماده کنم. اما بزرگ کردن و مراقبت از دو کودک می تواند از نظر جسمی و عاطفی برای والدین بسیار سخت باشد. و بعضی اوقات ممکن است حس کنید که کم آورده اید. من تجربه ی بزرگ کردن دو کودک با هم را داشتم و نظرم را به شما می گویم.
زمانی که می خواستم نوزاد دوم خودم را به دنیا بیاورم، اصلا نمی دانستم که بزرگ کردن یک نوزاد و یک کودک ۲ ساله هم زمان با هم چقدر سخت خواهد بود. الان که باید توجه و مهر خودم را بین هر دو تقسیم کنم می توانم درک کنم که کودک اولم حسودی می کند. مثلا وقتی که داشتم به بچه شیر می دادم یا از شیر دوش استفاده می کردم، از من می خواست که با او بازی کنم. و البته من هم نمی توانستم در همان لحظه کار خودم را ول کنم و به حرفش گوش کنم. و این موضوع باعث شد که هر وقت از این راه به خواسته هایش نمی رسید پرخاشگری می کرد و گریه می کرد.
همچنین پاسخگویی به نیازهای هر دو بچه باعث می شد که خیلی خسته بشوم. گاهی حتی وقت خوابیدن، دوش گرفتن یا غذا خوردن هم نداشتم. بیرون رفتن با ۲ بچه از همه چیز سخت تر بود. بعضی وقت ها دوست داشتم سرم را به دیوار بکوبم. مثلا از یک طرف که دارم کودک کوچک ترم را داخل ماشین می نشانم، کودک بزرگ ترم دوست ندارد ژاکت خودش را بپوشد و با آن درگیر است. و همین که ماشین را روشن کنم حداقل یکی از ما سه نفر همان لحظه باید برود دستشویی. از من بشنوید، داشتن دو کودک هم مسئولیت هم کارهایتان را خیلی زیاد می کند.
از آن جا که بچه ی کوچک ترم(دخترم) یک برادر بزرگ تر از خودش داشت که سرش را گرم کند، همیشه سعی می کرد کار های او را تقلید کند. مثلا وقتی که به مسافرت می رفتیم دوست داشت مثل برادرش حالت نشسته و رو به جلو بنشیند. حتی گریه می کرد که مثل برادرش سوار سرسره های بزرگ بشود. راستش را بگویم، رسما دوست داشت هر کاری که برادرش می کند خودش هم همان کار را بکند. بعضی وقت ها حس می کردم که چقدر این کارش دوست داشتی و بامزه است.
وقتی من و دوستان در یک جلسه یا یک جشن هم دیگر را ملاقات می کنیم، بعد از گذشت ۲ دقیقه بحث همیشه به بچه ها بر می گردد. و تنها چیزی که همیشه در مورد آن توافق داریم این است که شما نمی توانید همان والدین اول برای کودک دوم خودتان باشید. این غلط است که فکر کنید قرار است دوباره تمام آن تجربیات مادرانه ی اول خودتان چه خوب چه بدش را دوباره تکرار کنید. اما قرار است خیلی سخت تر شود. چون شما دارید دو کودک را هم زمان با هم بزرگ می کنید.
آن ها دو کودک متفاوت با نیاز های متفاوت هستند. شب های بی خوابی و دعوا های وقت و بی وقت بچه ها تازه شروع شده است. حتی ممکن است بر روی روابط تان تاثیر بگذارد و میل جنسی شما برای رابطه بسیار کم کند. دیگر چه کسی حوصله ی این کار ها را دارد وقتی باید تمام توجه و عشقش را صرف دو بچه هایش بکند؟ درست است؟ خیر اشتباه است!
قبول دارم که همه چیز خیلی سخت تر می شود. بنابراین بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که آن را بپذیرید و وقت برای تفریح خودتان هم بگذارید. برنامه ریزی کنید که یک روز با همسر و بچه های خودتان به پیک نیک بروید یا اینکه برای یک شب پرستار بچه بگیرید و با همسرتان به یک شام رمانتیک بروید. شما نمی توانید از مادر بودن فرار کنید یا از مسئولیت های آن فرار کنید اما می توانید مطمئن شوید که بدون هیچ احساس گناهی، برای خودتان هم وقت بگذرانید.
همچنین بدانید که همسر شما هم به اندازه ی شما درگیر بزرگ کردن بچه ها است. و اگر از من بپرسید که اگر به قبل برگردم باز هم حاضرم دو تا بچه را با هم بزرگ کنم، قطعا بله!. این چیزی بود که همیشه می خواستم. با اینکه کار ها دوبرابر می شود اما به همان اندازه شادی و لذت در خانه هم بیشتر می شود. به شما قول می دهیم هیچ وقت کسل نمی شوید!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد