به گزارش جام جم آنلاین به نقل از رادیو عشق ، در صفحات و سایتهای مختلف، اطلاعات غلطی درباره ازدواج و ارتباط با فرد خودشیفته گفته شده. برای مثال یکی از این اطلاعات اشتباه این است که خودشیفتگی یک مسأله ژنتیکی است و یک فرد به علت داشتن ژن خودشیفتگی، مبتلا به این مشکل شده! یا حرف اشتباه دیگر این است که خودشیفتهها با واقعیت قطع ارتباط کردند! و در نهایت هیچ راهحلی برای داشتن ارتباط موثر با این افراد وجود ندارد! اما آیا واقعاً این حرفها درست است؟
در این پادکست قصد داریم تا درباره افراد خودشیفته و ارتباط با این افراد اطلاعات صحیحی به شما بدیم و در نهایت راهکارهای درستی که باعث میشه بتونید با این افراد در ارتباط سالمی باشید را بهش اشاره میکنیم.
خودشیفتگی نوعی اختلال است که در آن فرد نمیتواند با دیگران به درستی همدلی کند، نیازهای خودش را به نیازهای دیگری ترجیح میدهد و به صورت مداوم نیاز به تعریف و تمجید دارد. معمولاً آنها نه شنیدن را یک تهدید تلقی میکنند و احساس خشم شدیدی را تجربه میکنند. یکی دیگر از مهمترین ویژگیهای فرد خودشیفته احساس خودبزرگ بینی اوست که باعث میشه دائماً از موفقیتها و سوابق و دستاوردهای مثبتش بگوید. خودش را تافته جدابافته میداند و دوست ندارد تا زمان خود را صرف شنیدن دردهای دیگران کند. نگاه از بالا به پایین دارند و حس میکنند که دیگران نسبت به آنها حسادت میکنن. افرد خودشیفته انتقادناپذیر هستند و میخواهند که حرف حرف خودشان باشد.
با توجه به ویژگی هایی که گفتیم، افراد خودشیفته، مدام در حال عوض کردن شریک عاطفی هستند و پیشینه خوبی در زمینه رابطه عاطفی ندارند.
در این ملاکهایی که طبق منابع و متون علمی به آن اشاره کردیم، اشارهای به اینکه فرد خودشیفته با واقعیت قطع ارتباط کرده است، وجود ندارد! چراکه قطع ارتباط با واقعیت، برای افرادی است که در روانشناسی به آنها “سایکوز” گفته میشود!
ریشه خودشیفتگی کمبود عزت نفس است. عزت نفس یعنی احساس ارزشمندی و کفایت و دوست داشتن خود. عزت نفس رابطه مستقیمی داره با رفتار والدین در کودکی و نحوه عملکرد فرد در جامعه.
برخی از افراد خودشیفته، خانوادهای به شدت حمایتگر داشتند و هیچ وقت اجازه اینکه فرزندشان ناکام شود و “نه” بشنود را ندادند. به همین دلیل، فرد دچار خودبزرگبینی شده و نیاز داره تا همیشه، همه آدمها مثل پدر و مادر در خدمت آنها باشند، اما در این افراد احساس کفایت و توانمندی تقویت نمیشود! چون همیشه دیگران به جایشان تصمیم گرفتند. باور به اینکه من نمیتوانم بدون وجود و توجه خانواده کاری انجام دهم!
اما همیشه والدین افراد خودشیفته افراد حمایتگری نبودند! گاهی فرد خودشیفته دارای والدینی سرد و بی عاطفه بوده است که هیچوقت تشویقش نکردند و به شدت او را نادیده گرفتند. فرد عملکرد خوبی نداشته و به شدت عزتنفس پایینی دارد، و میاد برای دیده شدن و برطرف کردن حقارتهای کودکی و افزایش عزت نفسش دست به اقدامات جبرانی میزنه. افراد خودشیفته برای اینکه خودشان احساس بیارزشی نکنند، دیگران را وارد بیارزشی میکنند. فرد خودشیفته با وجود داشتن تحصیلات و یا شغل بالا و خوب، از درون احساس بیارزشی دارد و از هر فردی که بخواهد این بیارزشی را به او یادآوری کند، فرار میکند. چون یادآوری این مسأله، به شدت او را عصبانی میکند.
زمانی افراد جذب یک فرد خودشیفته میشوند که عزتنفس بسیار پایینی داشته باشند. این عزتنفس پایین باعث میشود نیازهای دیگران را به نیازهای خودشان ترجیح دهند و دائماً در حال باج دادن به او باشند، یعنی هرکاری را که فرد خودشیفته از آنها بخواهد، انجام میدهند. علت این باج دادن، ترس از دست دادن است. همچنین این افراد حس میکنند اگر نه بگویند و یا در برابر خواستههای فرد خودشیفته مقاومت کنند، انسان بدی هستند. این یعنی همان شخصی که یک فرد خودشیفته دنبال آن میگردد! این چرخه بیمارگونه ادامهدار خواهد شد تا زمانی که این افراد از خودشان بپرسند پس من در این ارتباط به چه رسیدم؟ در واقع صدای عزت نفس آنها درمیآید و کمکم از فرد خودشیفته فاصله میگیرند. اما راهکار درست چیست؟ آیا باید ارتباط با فرد خودشیفته قطع شود؟
راهکار درست این است که اگر با فرد خودشیفته در ارتباط هستید و یا با او ازدواج کردید، خلع سلاحش کنید! یعنی اینکه که روی توانمندیهای خودتان بیشتر کار کنید، عزتنفس خود را بالا ببرید و از نیازها، سلایق و علائق خودتان در برابر او دفاع کنید. برای مثال اگر اجازه انتخاب غذا در رستوران را ندارید و او برای شما سفارش میدهد، به طور جراتمندانهای غذای موردنظر خودتان را انتخاب کنید! شما باید میزان ایثارگری خودتان را در برابر او به حداقل برسانید! اما این دفاع کردن و داشتن جرأتمندی برای فردی که از درون احساس بی ارزشی میکند، بسیار کار دشواری است. بنابراین اولین قدم را باید برای خودتان بردارید. به ویژگیهای مثبتی که دارید فکر کنید و فارغ از هر احساسی که والدین و اطرافیان به شما دادند، خود را ارزشمند بدانید. ممکن است نگران باشید که آیا باید ارتباطم را با فرد خودشیفته کاملاً قطع کنم یا از همسر خودشیفتهام طلاق بگیرم؟ وقتی عزتنفس شما تقویت شود و در برابر افراد خودشیفته جراتمند شدید، واکنشهای متفاوتی از خود بروز میدهند.
گاهی شما را ترک میکنند، گاهی متوجه اشتباهات خودشان میشوند و شروع به تغییر میکنند. به این نکته نیز توجه داشته باشید که به امید تغییر کامل فرد خودشیفته نمیتوانید ارتباط را ادامه دهید، چون این افراد درمان را به سختی میپذیرند و حتی درمانگران را نیز افراد مفیدی نمیدانند. این تصمیم شماست که پس از این واکنشها چه انتخابی داشته باشید. اگر در این مسیر تصمیمگیری و تقویت خودتان نیاز به همراهی دارید، با مشاور صحبت کنید. رویکردهایی مانند طرحواره درمانی برای شما مفید خواهد بود.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد