نظر کارشناس رسانه درباره کپی‌کاری چیست؟

کپی کاری توهین و الهام گرفتن مجاز است

بررسی مساله «کپی‌برداری» بیش از آن‌که نیازمند یک نگاه ژورنالیستی باشد، به بررسی دقیق کارشناسی نیاز دارد. برای ریشه‌یابی کپی‌برداری در برنامه‌های تلویزیونی و ارزیابی کارشناسانه دلایل آن با محمدرضا اصنافی دانش‌آموخته دکتری مدیریت رسانه، پژوهشگر و مدرس دانشگاه صحبت کردیم.
کد خبر: ۱۲۴۱۱۱۷

کپی‌کاری از برنامه‌های تلویزیونی خارجی اصولا کار درستی است؟ کپی به دو دسته موفق و ناموفق تقسیم می‌شود یا نفس کپی کردن، نشان‌دهنده شکست برنامه‌سازان در ایده‌پردازی است؟
کاری را که از پایه غلط است، می‌توان به شکل موفق یا به شکل ناموفق انجام داد. کسی که از یک برنامه موفق کپی کند و باز هم برنامه‌اش ناموفق از آب درآید، خیلی برنامه‌ساز ناشی‌ای است. چون ایده متعلق به خودش نبوده و همین ایده یک بار به موفقیت رسیده، اما او نتوانسته بر اساس آن ایده برنامه موفقی بسازد. ولی کسی را که بتواند از یک کار خوب، یک کپی موفق بسازد، حداقل می‌توان در اجرا تحسین کرد. بخش عمده‌ای از یک برنامه تلویزیونی، ایده آن است. ما باید در نظام رده‌بندی رسانه‌ای‌مان در نظر بگیریم که اگر یک برنامه ایده‌اش متعلق به خود برنامه‌ساز نیست، حداقل پول ایده به تهیه‌کننده پرداخت نشود و به این شکل ریسک تولید هم کمتر می‌شود. در مجموع کپی‌کاری را مثبت ارزیابی نمی‌کنم.
این کار با شعارها و اهداف فرهنگی ما تا چه حد همخوانی دارد؟ بیشتر برنامه‌هایی که در این سال‌ها با ایده کپی تولید شده‌اند، از برنامه‌های آمریکایی ایده گرفته‌اند.
هر برنامه‌ای به جز محتوا، مدل و فرمی دارد و این مدل و فرمت، بخشی از مفهوم را انتقال می‌دهد که ممکن است با سبک زندگی ما چندان منطبق نباشد. مثلا چند وقتی است که هاردتاک در ایران خیلی جدی شده است. من معتقدم فارغ از این‌که محتوای هاردتاک چیست، اصلا خود فرمت هاردتاک با فرهنگ ما همخوانی ندارد. چون مهمان در فرهنگ ما جایگاه ویژه‌ای دارد و وقتی شما یک مهمان را به برنامه‌ات دعوت می‌کنی، آداب فرهنگ ایرانی لازم می‌داند که شما هوایش را داشته باشی و به او احترام بگذاری. مخاطب ما دوست دارد میزبان یا مجری احترام مهمان را حفظ کند و صمیمانه با او گپ بزند. این مثال نشان می‌دهد که فقط محتوا مطرح نیست و فرمت برنامه هم اهمیت دارد. یا مثلا چند وقت پیش بخش‌های خبری تلویزیون از مدل‌های خارجی کپی‌برداری کردند. ایستاده اجرا کردند، خودمانی با هم صحبت کردند و خیلی اصرار داشتند مهمان تلفنی یا تصویری بخش خبری، روی آنتن سلام نکند و مستقیما نظرش را درباره موضوع بگوید. این کپی عین به عین است و نیازی به آن نیست. حتی لوگو و فونت زیرنویس بخش خبری هم کپی بود.
مرز بین ایده گرفتن و کپی‌برداری کجاست؟
بالاخره همه برنامه‌ها از جایی ایده گرفته‌اند. این ایده ممکن است در فضایی عمومی یا رسانه‌ای اتفاق بیفتد. ایده گرفتن با کپی کردن خیلی متفاوت است. یک وقت است شما از بخشی از یک برنامه خوشت می‌آید و سعی می‌کنی آن را به نوعی در برنامه خودت پیاده کنی. اما الان ما برنامه داریم که حتی دکورش را هم کپی کرده! این حجم از کپی نوعی توهین به بیننده و توهین به هویت سازمان رسانه‌ای است. به نظرم حتی اگر تولید هم شده، نباید اجازه پخش به آن بدهند.
شما مفهومی به نام «ایرانیزه کردن» را قبول دارید؟
اگر منظور از ایرانیزه کردن این است که یک ترمه بیندازیم روی میز دکور، دو تا بته جقه روی دیوار بزنیم و یک متکا هم کنار دست مجری بگذاریم، نه قبول ندارم. ولی اگر منظور این است که مفاهیم را ایرانی کنیم، ایرانیزه کردن را می‌پذیرم. ایرانیزه کردن کار بسیار پیچیده‌ای است و لازمه‌اش تسلط کافی به فرهنگ ایرانی است. برنامه‌های گفت‌وگومحور هم در اصل از آن طرف گرفته شده‌اند، اما نمونه‌های موفقی در ایران داشته‌ایم. مثلا برنامه «پنجره» با اجرای محمدرضا حسینیان و محمود محمدی یک برنامه کپی اما ایرانیزه شده و موفق بود که در دهه ۷۰ پخش می‌شد. فضای این برنامه آن‌قدر صمیمی و ایرانی بود که شما احساس نمی‌کردی کپی شده است. شما می‌توانی از یک برنامه خارجی ایده بگیری و آن را با فرهنگ خودت انطباق دهی و برنامه را با یک مجری آداب‌دان روی آنتن ببری. خیلی مهم است که مجری اهل ادبیات و کتابخوان باشد، نه این‌که هر کس که بدنسازی می‌رود و چهره زیبایی دارد، مجری شود. مجری باید خودش یک آدم فرهنگی باشد.
قرار بود صداوسیما دانشگاه باشد، اما اخیرا دانشگاه در حال تبدیل به تلویزیون است و دانشگاه شهید بهشتی یک تلنت‌شو برگزار کرده! این اتفاق را چطور ارزیابی می‌کنید؟
بحث فراتر از اینهاست. کلیپی که من از این برنامه دیدم، بسیار سطح پایین بود. فضای سیاسی و اجتماعی ما تمایل دارد دانشگاه تبدیل شود به یک مدرسه که چهار پنج تا در ورودی دارد. به خاطر همین دانشجویان را با ابتذال سرگرم می‌کنند تا کارکرد سیاسی دانشگاه را از آن بگیرند. چیزی که من از برنامه دانشگاه شهید بهشتی دیدم، فعالیت رسانه‌ای محسوب نمی‌شود. نمی‌گویم این سرگرمی‌ها کلا نباشد، ولی در حاشیه باشد و تبدیل به اصل نشود.

راه‌خلاصی از برنامه‌های کپی

برای این کار باید دایره تولیدکنندگان بازتر شود. دایره تهیه‌کنندگان رسانه ما بسته است و کسی که می‌خواهد برنامه بسازد، باید در سازمان ارتباط داشته باشد. این باعث می‌شود خلاقیت کاهش یابد. بسترهای فناوری اطلاعات برای جمع‌آوری ایده‌های مردم فراهم است. صداوسیما می‌تواند آگهی بدهد که من چهار تا باکس پخش دارم، برای آن ایده و طرح بدهید. مردم عادی و شرکت‌های فیلمسازی می‌توانند ایده‌شان را ثبت کنند و ایده برگزیده مورد حمایت سازمان قرار گیرد و یک برنامه با ساختار نو تولید شود. صداوسیما باید بخشی از تولیدش را در یک فرآیند شفاف برون‌سپاری کند و با این شیوه آن قدر ایده زیاد می‌شود که دیگر به مشکل ایده بر نمی‌خوریم.

محمد وفایی
خبرنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها