پاییز سال 98، سال اتفاقات زودهنگام است. از برف پاییزیش گرفته تا همین وارونگی هوا که زودتر از سال‌های قبل سراغ‌مان آمد. در کنار این دو، ماجرای گرانی بنزین و حوادث بنزینی، برکناری سرمربی تیم ملی ایران، شیوع آنفلوآنزا و... را هم به لیست پاییز اضافه کنید تا متوجه شوید در حال به اتمام رساندن چه فصل پرحادثه و عجیبی هستیم. تک‌تک این رویدادها موارد ناراحت‌کننده و عجیبی هستند که هیچ کدام‌مان توقعش را نداشتیم. بعضی از همین موارد مثل ماجرای گرانی بنزین خود بستری برای اتفاقات دیگر هم بود.
کد خبر: ۱۲۴۰۹۷۵

اتفاقاتی مانند اعتراض، آشوب و... در شهرهای مختلف، قطع اینترنت و جان‌باختن تعدادی از نیروهای امنیتی و مردم بی‌گناه، گرانی سایر اجناس و... همه اینها نشان می‌دهد پاییز امسال برای من، شما و در واقع همه مردم ایران فصل خوبی نبوده و اندک نقاط مثبتی در آن دیده می‌شود. وقتی هم که به‌طور کلان‌تر به ماجرا نگاه کنیم بعید نیست ناامیدی و یاس تمام وجودمان را فرا بگیرد. راستش اگر نگاهی به شبکه‌های اجتماعی بیندازید یا در تاکسی و مترو با افراد هم‌صحبت شوید متوجه می‌شوید این اتفاق افتاده است. البته این ناامیدی واکنشی هیجانی به رخدادهای تلخ اخیر است و به همین خاطر خیلی نمی‌شود روی آن حساب کرد اما اگر طولانی شود و در دل‌ها لانه کند شرایط بسیار تلخ‌تر از وضعیت فعلی می‌شود. برای همین همه ما باید با وضع موجود مقابله کنیم. از منی که این مطلب را می‌نویسم و شمایی که خواننده هستید تا آن مدیر ارشد کشور باید سعی کند شرایط تغییر کرده و امید به جامعه تزریق شود. البته امیدی که کاذب نباشد و ناامیدی بیشتری را در جامعه کشت نکند.
احتمالا در جواب این حرف بگویید نقش من و شما بسیار اندک است و اصل کار گردن مدیران است چون کار بزرگی از دست ما برنمی‌آید. حرف شما به شکل کلان درست است اما به نظرم من و شما باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم. حقیقت آن است که تغییرات مثبت و پیشرفت نه در جامعه‌ای شبیه ایران و نه در هیچ جامعه‌ دیگری یکشبه اتفاق نمی‌افتد. حالا با این تصور، شما دوست دارید چه کار کنید؟ قرار است غصه بخورید و ناامیدانه زندگی کنید؟ قرار است مدام «آه» ناامیدانه بکشید و روزگار بگذرانید؟ البته ممکن است گزینه رها کردن کشور و مملکت خود را روی میز داشته باشید. به این فکر کنید که در آینده نزدیک یا چندسال آینده قرار است از ایران بروید و کشورتان را با همه ویژگی‌های مثبت و منفی‌اش تنها بگذارید. به هر حال این هم انتخابی است و به زندگی شخصی شرایط‌ شما بستگی دارد، اما حقیقت این است که چنین انتخابی اصلا عمومی نیست و برای عده محدودی امکان‌پذیر است. پس تا اینجا دو انتخاب وجود داشت. مهاجرت و ناامیدی!
همان‌طور که احتمالا تا الان حدسش را زدید، ‌انتخاب سوم امیدواری است. شما می‌توانید به خودتان بقبولانید که امیدوار باشید تا بهبود اوضاع را در آینده شاهد باشید. اصلا فرض کنید انتخابی به اسم امیدواری وجود ندارد. حالا شما می‌توانید بررسی کنید بهتر است کشور و خانواده‌تان را رها کنید یا این‌که ناامیدانه سال‌های عمرتان را سر کنید. اگر اولی را انتخاب کردید که هیچ اما اگر سراغ دومی رفتید از خودتان بپرسید دستاوردتان چیست؟ به عنوان یک فرد نا‌امید زندگی بهتری دارید؟ حال‌تان خوش‌تر است؟ قطعا خیر. نا‌امیدی فقط باعث می‌شود حس و حال هیچ کاری را نداشته باشید، همه چیز را عبث بپندارید و اعصاب‌تان همیشه خرد باشد. سیاهی همه ذهن و زندگی شما را پر می‌کند و علاوه بر خودتان، اطرافیان‌تان هم آزار می‌بینند. قطب دیگر این ماجرا امید به تغییر است. امیدواری باعث می‌شود انرژی داشته باشید، دست به کارهای بزرگ بزنید و هر کس از اطرافیان‌تان با شما حرف بزند حالش خوب شود. از طرفی این امیدواری می‌تواند باعث شود برای تغییرات تلاش کنید و اگر قرار است بهبود و پیشرفتی رقم بخورد آن را جلو بیندازید.
علاوه بر همه اینها شما با امیدواری جزئی از تغییراتی خواهید بود که به آن امید بسته‌اید. مطمئن باشید در میان این راه کلی نشانه و نکته وجود دارد که شما با دیدنش امیدوارتر می‌شوید و ثمره کارتان را می‌بینید. همین مسیر ساده اگر به شکل عمومی همراه شود و این وسط مدیران ارشد هم با اصلاحات مختلف همراه آن شوند و اتفاق بدی را بالا نیاورند می‌تواند موجب اتفاقات جذابی در کشور شود و دیگر کسی شاهد پاییز تلخی نباشد. شاید وقتی به تجربیات گذشته و مدیران فعلی نگاه می‌کنید به این نتیجه برسید که این حرف‌ها خوشبینانه هستند و نهایتا امیدی کاذب را می‌سازند. شاید حق با شما باشد، اما یادتان نرود که جایگزین‌هایتان چیست. اگر سنگر امید را از دست بدهید تنها دستاوردتان سیاهی، بی‌انگیزگی و غمی است که قرار است شما و اطرافیان‌تان را آزار دهد. پس حتی اگر بی‌خیال تغییرات هستید یا برایتان اهمیتی ندارد باید سعی کنید امیدوار باشید تا بتوانید زندگی بهتری را در سال‌های آینده تجربه کنید. این مدل امیدواری شاید خودخواهانه باشد، اما در نهایت به نفع خودتان، جامعه و... است. پس امیدوار باشید.

محمد صادقی
خبرنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها