در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
دو ترجمه از این کتاب در بازار موجود است؛ ترجمه مهوش قویمی از انتشارات آشیان و ترجمه پرویز شهدی از نشر چشمه. من ترجمه قویمی را خواندم و برای معرفی نگاهی هم به ترجمه شهدی انداختم. بسیاری از دوستان و آشنایان کتابخوان ترجمه شهدی را بهتر میدانستند، اما من تفاوت محسوسی میان دو ترجمه ندیدم که ممکن است به جهت تورق یکی و خواندن دیگری باشد.
هر دو نسخه حدود 160 صفحه است و بدون هیچ مقدمهای متن اصلی کتاب شروع میشود.
کریستین بوبن، نویسنده فرانسوی این اثر است. او که در رشته فلسفه تحصیل کرده با پایان تحصیل فلسفه به نوشتن روی آورد. شاید بتوان بوبن را نیز در دسته کسانی قرار داد که با نزدیک شدن به فلسفه متوجه زندگی عملی شدند و کوشیدند تا حد امکان از فلسفهورزی دور شوند و راه زیستن را جای دیگری بجویند؛ گواه سخنم آثار او و دغدغههایش برای زندگی است، همانطور که در اثر پیش رو نیز خواهید خواند.
بوبن آثار زیادی تالیف کرده است؛ بیش از 20 عنوان کتاب اعم از داستان و ناداستان. او نیز مانند بسیاری از نویسندگان با زمینه فلسفی در نگاشتههایش دغدغهمند انسان، تنهاییهایش، مواجههاش با عشق و مرگ و تجربیات زیسته است.
بسیاری از آثار او به فارسی برگردان شدهاند؛ بوبن نویسندهای نامآشنا در میان کتابدوستان فارسی زبان است.
اگر بخواهم به عنوان خواننده آثارش یکی از ویژگیهای ممتاز بوبن را بگویم، قطعا به زنانهنویسی بسیار قدرتمندش اشاره خواهم کرد. یادم هست که بعد از خواندن اولین اثر از بوبن نامش را در گوگل جستوجو کردم و وقتی با تصویر یک مرد روبرو شدم، باور نمیکردم. بعدها نظر خیلیهای دیگر را نیز جویا شدم و به ندرت نظر مخالفی شنیدم. بوبن دنیای زنان را طوری مینویسد که همدلی زنان را برمیانگیزد و احساس غریبگی با متن را کم میکند.
داستان کتاب قرابت غریبی با عنوان کتاب دارد؛ در یک جمله «دیوانهوار» داستان زندگی دیوانهوار دختری را از دو سالگی تا میانه دهه سوم زندگیاش روایت میکند. روایت کتاب شاعرانه است؛ شعری که راوی آن را سروده و میسراید. زاویه دید مخاطب بیرون از دنیای ذهنی راوی نمیرود و در نگاه سایر شخصیتها نمینشیند. دختر راوی داستان در تمام کتاب در حال گریز است؛ گریزی به قصد یافتن خود. به نظر میرسد همانگونه که در سیرک و بیوطن پا به دنیا گذاشت، همه جهان و وابستگیهایش را به سخره میگیرد و از همهشان میگذرد تا جایی دیگر و وقتی دیگر را تجربه کند و در تجربه تازه خودش را و وطنش را بیابد. گذر شخصیت اصلی این داستان در مواقع زیادی تنه به تنه خودخواهی میزند و مخاطب را با فکر افراد رهاشده، درگیر میکند؛ اما نکته رها کردن و گذر از آدمها در اینجا این است که مخاطب احساس میکند «کاش آدمی وطنش را...»، «کاش من هم میتوانستم رها کنم و رها شوم و بروم»؛ این احساس دوگانه از خصوصیات فلسفی قصه بوبن و راوی دیوانهاش است که مخاطب را به چالش میان آرزواندیشی و زندگی واقعی میکشاند. دختری که در طول داستان همراهیاش میکنیم میکوشد خود و هویتش را به کسی و چیزی سنجاق نکند و همچنین نگذارد کسی یا چیزی برای زیستن و بودن به او سنجاق شود؛ او سعی دارد قواعد انسان بودن را نادیده بگیرد و رنج واقعبینی را با رهایی تسکین دهد. اگر بخواهم بگویم زندگی این دختر مرا یاد کدام منظومه فلسفی میاندازد باید از «رواقیگری» نام ببرم. دختر داستان بوبن میخواهد جهان و تلخیهایش را ببیند، با خودش صادق باشد و از شکست نگریزد؛ او میخواهد در لحظه اکنون باشد و جهان پیش و پس این لحظه را تا حد توان رها کند. او میخواهد از زیستن لذت کافی ببرد و ضمنا آدم ناخوب و نامهربان قصه نیز نباشد. بوبن تلاش میکند دختر قصهاش را چنین بسازد و بنمایاند. شاید همانگونه که رواقی زیستن مروج آن است. (خالی از لطف نیست که در اینجا از کتاب «فلسفهای برای زندگی؛ رواقی زیستن در دنیای امروز»، نوشته ویلیام اروین، ترجمه محمود مقدسی، نشر گمان نام ببریم تا اگر کسی علاقمند بیشتر خواندن و دانستن در این باره شد بداند به کدام قفسه رجوع کند).
دیوانهوار تصویری از حدود بیست سال تلاش برای یافتن راه زیستن است و احتمالا خواننده را سرشار از لذت و دیوانگی خواهد کرد؛ دیوانگیهای ناممکنی که تنها در کتابها میتوان یافت و از خواندنشان غرق رویا شد و باتری خیالپردازی را شارژ کرد و به زندگی واقعی برگشت.
دیوانهوار را بخوانید و طعم دیوانگی را بچشید؛ ببینید آیا تصویر دیوانگی و رهایی از این زاویه برایتان مطلوب و خواستنی است یا نه؟
در شماره آینده با هم کتاب «نام گل سرخ» اثر اومبرتو اکو را مرور میکنیم.
زهرا زنگنه
روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم