در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در این دو سه روز بحث دوباره قهر و آشتی بین ایران از یک طرف و اروپاییها و آمریکاییها از سوی دیگر گرم شده. رئیسجمهور فرانسه خواسته پادرمیانی کند که ترامپ و آقای روحانی دور هم بنشینند و سنگهایشان را وا بکنند. از نگاه استاد مکرون انگار ایرانیها بودهاند که زدهاند زیر میز و برجام را پارهپوره کرده و کافه را به هم ریختهاند. حالا بگذریم. این اتفاقات اخیر باعث شد که برویم کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» نوشته آقای رئیسجمهور را شخم بزنیم ببینیم خود ایشان در زمانی که دبیر شورایعالی امنیت ملی بوده و برای حل پرونده هستهای، حسابی رفت و آمد و بیا و برو با کشورهای مختلف از جمله اروپاییها داشتهاند، لابهلای این بحثهای خفن چه خاطرات بامزهای از سلفهای سابق همین جناب مکرون و سایر حضرات دیپلمات اروپایی دارند.
پدر شفر بیماره، چند روزه حال نداره!
وجدانا اجازه بدهید همین اول برویم سر همین موضوع بانمکی که در لید هم اشارهای به آن کردیم. قضیه به اردیبهشت 1384 برمیگردد. زمانی که تیم شورایعالی امنیت ملی به دبیری حسن روحانی در مذاکراتی که با اروپاییها داشتند، مقرر شده بود که طرح پیشنهاد ایران توسط اروپاییها بررسی شده و جواب را به طرف ایرانی بدهند. اجازه بدهید ادامه این ماجرای بانمک را از متن کتاب خاطرات آقای رئیسجمهور نقل کنیم:
«از جلسه سوم فروردین 84 پاریس تا جلسه نهم اردیبهشت 84 لندن، یعنی به مدت یک ماه و شش روز، کمیته راهبری جلسهای نداشت. ما هم فشار میآوردیم که سه کشور (آلمان، فرانسه و انگلیس) سریعتر جلسه بررسی طرح ایران را برگزار کنند. در اینکه اروپاییها چندان فعال نبودند شکی نبود. ما خواهان برگزاری جلسه بودیم و آنها به هر بهانهای، جلسه کمیته راهبری را به تعویق میانداختند. برای نمونه حتی یک بار گفتند حال پدر شفر مدیرکل وزارت امورخارجه آلمان بد است پس باید جلسه را به تاخیر بیندازیم.»
لفت دیپلماتیک
وجدانا سطح خالهزنک بازی طرف اروپایی را میبینید! آقای روحانی در ادامه، تحلیل خودش را از این رفتار اروپاییها یادآور میشود. در همین صفحه 496 کتاب آمده است: «در مجموع، تعویق و تاخیر در بررسی سوالات به نفع آنها بود چون میخواستند موضوع طولانی شود. آنها به نحوی میگفتند غنیسازی را به تاخیر بیندازید چون ما هنوز با آمریکا به توافقی نرسیدهایم. البته برای ما مشخص بود که در صورت مخالفت جدی آمریکا، سه کشور (آلمان، فرانسه، انگلیس) نمیتوانند رای سایر کشورها را در شورای حکام آژانس جلب کنند.»
ما هیچی نیستیم!
جالب است برایتان اگر بگوییم شبیه همین اتفاقی که این روزها افتاده و مقامات فرانسوی پادرمیانی کردهاند که روحانی و ترامپ را پای یک میز بکشانند، پیش از این اتفاق افتاده. دکتر حسن روحانی در صفحه 484 کتاب خاطرات خودش، موضوع جالبی را از سفیر فرانسه در تهران نقل میکند: «سفیر فرانسه فردی پخته و صریحاللهجه بود. در سفری که عازم پاریس بودم، او نیز همراه هیات در هواپیما، در تمام طول مسیر با هم گفتوگوهای مفیدی داشتیم. در آن فرصت بحثها و پرسشهای خوبی مطرح شد. او به من گفت که ماجرای پرونده هستهای ما به آن سادگی که در ایران فکر میشود نیست.»
آقای سفیر در ادامه میگوید: «ما باید به نوعی آمریکا را هم همراه کنیم!» او در ادامه اعتراف تلخی کرده و سوزنی هم میزند به تعارفاتی که مقامات مافوقش در مذاکرات با ایرانیها رد و بدل میکنند: «اگر به وزرای ما بگویید آنها به شما میگویند که ما کاری با آمریکا نداریم ولی بدانید اینها به نحوی باید آمریکا را همراه کنند. اگر ما به شما قول نیروگاه بدهیم چون همه شرکتهای ما با شرکتهای آمریکایی وصل هستند و معاملات سنگینی با آمریکا دارند، چنانچه آمریکا مخالفت کند آنها حاضر به فروش نیروگاه به شما نخواهند بود!»
البته این مساله در جای دیگری از خاطرات آقای روحانی هم دیده میشود. مثلا در صفحه 440 کتاب درباره همین منفک نبودن اروپا و آمریکا از یکدیگر عقیده دارد: «... اروپاییها اگر میخواستند به سمت راهحل بروند باید موافقت آمریکا را جلب میکردند زیرا از اینکه از سوی آمریکا مورد فشار و یا حتی انتقاد شدید قرار بگیرند واهمه داشتند. مثلا همان پیشنهادی را که شیراک قبول کرده بود اگر دو کشور دیگر میپذیرفتند نگران بودند که مورد انتقاد و بازخواست آمریکاییها قرار بگیرند. لذا در نهایت از اجرایی شدن آن احتراز کردند.» راستش را بخواهید ما هم مانند شما بعد از خواندن این سطرها برایمان سوال پیش آمد که بعد از خروج آمریکاییها از برجام، آقای رئیسجمهور چطور میخواست آن را با حضور کشورهای اروپایی ادامه دهد و هنوز هم بر این تصمیم مصر هست. به جوابی اگر رسیدید یک ندایی هم به ما در جامجم بدهید.
خداوکیلی ما هم مثل شما تعجب کردیم از میزان شباهتی که این روزها با آن سالها دارد. ما هم مثل شما امیدواریم که این اتفاقات اخیر ختم به خیر شود. حالا اینکه وقتی آن طرف میز یکی مثل ترامپ باشد و از آدمی مثل او که به تعهد مکتوبِ امضا شد توسط مقامات کشورش پایبند نبوده چطور میشود روی حرفهایش حساب باز کرد، سوال مهمی است.
خاطرات بلندپایه از یک مقام بلندپایه
کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» که به قلم دکتر حسن روحانی نگارش شده، بازگویی خاطرات دکتر روحانی از مسائل و حوادث به وجود آمده در 678 روز مسؤولیت وی و همکارانش از مهر 82 تا مرداد 84 حول موضوع انرژی هستهای جمهوری اسلامی ایران و چالشهای بهوجود آمده توسط کشورهای غربی بهخصوص آمریکا و سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و انگلیس است.
این کتاب اولین کتابی است که توسط یکی از مسؤولان ارشد جمهوری اسلامی ایران نگارش شده است. کسی که زمانی به عنوان رئیس تیم مذاکرهکننده هستهای به وظیفه خود عمل میکرد. البته درباره موضوع هستهای ایران کتب دیگری همچون کتاب خاطرات البرداعی، کتاب خاطرات یوشکا فیشر وزیر خارجه سابق آلمان و کتاب خاطرات موسویان از اعضای اسبق تیم مذاکرهکننده هستهای نیز منتشر شده است.
در این کتاب به تاریخچه فناوری هستهای در کشور پرداخته شده و از سوی دیگر، روند خوبی را در فرآیند دستیابی کشور به چرخه سوخت هستهای بازگو کرده است. مهمترین نقد وارد بر کتاب آن است که این اثر به جای آنکه شامل خاطرات و روایتی درونی و دقیق از فرآیند مذاکرات هستهای باشد بیشتر به یک گزارش کار رسمی شبیه شده است.
هرچند از لابهلای بعضی سطرهای کتاب میشود به مسائل جالبی در طی بررسی پرونده هستهای ایران برخورد اما بخش اعظم کتاب به گزارش کار رسمی هیات مذاکرهکننده جمهوری اسلامی از شورای عالی امنیت ملی تبدیل شده که جذابیت زیادی برای مخاطب عام ندارد.
با همه اینها اما نفس همین عمل هم به دلیل ورود به روایت موضوع از جانب جمهوری اسلامی، اقدامی در خور تقدیر و شایسته است.
محمدصادق علیزاده
ادبیات و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: