آمریکا از سال 2000 به بعد موضوع تجزیه کشورهای منطقه را پیگیری می‌کند؛ به این معنی که بتواند کشورهای قدرتمند یا نیروهای بازیگر موثر در منطقه را به‌گونه‌ای از طریق تجزیه قومیتی یا تغییر نقشه جغرافیایی، کوچک کند تا به این ترتیب موجب از بین رفتن اقتدار مرکزی آنها شده یا با اختلاف انداختن در آن کشورها بتواند جنگ درونی راه بیندازد و از این طریق هم باعث کاهش توان کشورهای منطقه شود.
کد خبر: ۱۲۲۳۴۰۳

در این صورت آن کشورها توان مخالفت با کشورهای بزرگ را ندارند و سیاست منطقه‌ای قدرت‌های بزرگ راحت‌تر انجام می‌شود و در ضمن جنگ داخلی در منطقه می‌تواند سوپاپ اطمینانی برای کشورهای دیگر در جهت استقرار هژمونی آنها شود.
تاکنون قسمت مهمی از سیاست تجزیه کشورها توسط آمریکا در کشورهایی مانند عراق و افغانستان سیاستگذاری، اجرا و تحمیل شده اما به نتیجه نرسیده است. نبود شناخت کافی آمریکا از قبایل و زندگی عشیره‌ای در این منطقه، عوامل دینی، جایگاه مرجعیت و عقاید سیاسی مانع واگرایی در عراق شد.
در مورد یمن نیز باید گفت سیاستی که عربستان و امارات و کشورهای ائتلاف عربی اتخاذ کرده‌اند تهاجم نظامی، محاصره و... است اما مواضع اعتقادی ملت یمن باعث ناکامی عربستان و امارات شده است؛ زیرا مردم یمن با توجه به سابقه‌ای که از عربستان دارند و همیشه در معرض تهاجم این کشور بوده‌اند همیشه آماده مقابله با این نزاع هستند.همچنین عامل دیگر در زمینه ناکامی عربستان و... برای تجزیه یمن را می‌توان، اقدامات محور مقاومت دانست. مقاومت ارتباطات خاص خود را دارد و کسانی که با این جریان پیوند می‌خورند می‌توانند با این پیوندها در معرض حمایت این جریان قرار بگیرند. در حال حاضر جریان مقاومت در یمن به‌دنبال احقاق حقوق همچنین حفظ تمامیت ارضی و نقش‌آفرینی در فرآیند سیاسی این کشور است.
با توجه به تجربه چند دهه گذشته یمنی‌ها پی برده‌اند که اگر در مقابل عربستان نایستند منجر به شکست آنها، تجزیه کشورشان و از بین رفتن هویت آنها می‌شود.

حسن لاسجردی / کارشناس مسائل منطقه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها