در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
کنار آمدن با مشکلات
امسال تلویزیون با خطر جدی از دست دادن دو برند مطرح روبهرو بود. «پایتخت 6» تولید نشد و از «کلاه قرمزی 98» هم خبری نبود. این دو برند نوروزی آنقدر برای اکثر مخاطبان اهمیت دارند که حتی برخیهایشان اعلام کردند قید تماشای تلویزیون در نوروز را میزنند! در این وضعیت تلویزیون با شرایط سختی روبهرو بود. از یک طرف، سریالهای انتخاب شده برای نوروز، قدرت و توان برابری با «پایتخت» را نداشتند و نمیشد به واسطه آنها دهان مخاطبان را از هیجان باز نگهداشت و از طرف دیگر، مدیران هم نمیتوانستند با ریسک مواجهکردن مخاطبان با برنامههای جدید کنار بیایند. بههرحال هر برنامهای برای افتادن روی مسیر درست به فرصت نیاز دارد و 13 شب برای چنین آزمون و خطایی چندان مناسب نیست.
تمرکز روی برندها
تنها راه پیش رو دست گذاشتن روی برندها همان برنامههای امتحان پس داده قبلی بود. برنامههایی مثل «خندوانه»، «دورهمی» (که آخر سر به کنداکتور نوروز نرسید و فقط شب سیزدهم فروردین پخش شد) «برندهباش»، «قند پهلو»، «کودک شو» و ... از خیلی وقت پیش امتحانشان را پس داده و به ثبات نسبی رسیده بودند. حتی با اینکه از زمان شروع پخش برنامههایی مثل «عصر جدید» و «شوتبال» هم زمان زیادی نمیگذرد اما حتی همینها هم توانسته بودند در مدت کوتاه، مخاطبان را با خودشان همراه کنند و اکثر مخاطبان، نسبت به آنها شناخت جامعی داشتند. پس طبیعی بود که طرفداران هرکدام از این برنامهها، از همان ابتدا تصمیمشان را برای تماشای آنها بگیرند و مدیران خیالشان از این بابت راحت باشد.
نفع مالی استفاده از برندها
اینکه فکر کنیم تلویزیون صرفا به خاطر حال خوش مخاطب و چیدن یک کنداکتور درجه یک برای تعطیلات به فکر استفاده از برندها در تعطیلات نوروزی افتاده، یک مقدار زیادی خوشبینانه است. چون طبیعتا در این تصمیم هم مثل هر تصمیم دیگری، نفع مالی هم جزو معیارهای اصلی تلقی میشده. میدانید دکور زدن برای هر برنامه تلویزیونی چقدر خرج برمیدارد؟ حالا استخدام نیروهای جدید و انتخاب مجری و اتاق فکر و عوامل تولید و.... به کنار. از همه اینها مهمتر بحث جذب اسپانسرهاست. برندهای تلویزیونی آنقدر شناخته شده هستند که اسپانسرها خود به خود سراغشان بیایند و حاضر به سرمایهگذاری روی آنها باشند اما آیا برای یک برنامه جدید و ناشناخته هم چنین اعتمادی وجود دارد؟
شوی ستارهها
تلویزیون از چند ماه پیش، با استفاده از ستارههای سینما و به طور کلی دعوت از چهرههای مطرح، تا حدودی جذابتر شد و رنگ و بوی متفاوتی پیدا کرد.
به هرحال هر قدر هم که منتقد حضور بازیگران در جایگاه اجرا باشیم بازهم نمیتوانیم روی این واقعیت که مردم علاقه زیادی به تماشای برنامههای آنها دارند، چشم بپوشیم.
طبیعی است وقتی محمدرضا گلزار، امین حیایی، مهران مدیری، رامبد جوان، احسان علیخانی، امیرحسین رستمی و ... کنار هم جمع شوند، تلویزیون به محیط جذابتری تبدیل میشود. حال چرا باید تلویزیون از این موقعیت استفـــاده نکند؟
به تکرار افتادن
در بخش پیش درباره نکات مثبت استفاده تلویزیون از برندهای معتبر در تعطیلات نوروزی نوشتیم و دقت و صرفهجویی مدیران را در امر برنامهسازی ستودیم اما حالا بیایید یک جور دیگر به ماجرا نگاه کنیم. آیا تمرکز بیش از حد روی برندها، خودش آسیبزا نیست؟ درست است که برندهای تلویزیون ارزشمند هستند و مخاطبان از آنها استقبال میکنند اما خوشمزهترین غذاهای دنیا را هم اگر چند ماه پشت سر هم به خورد آدم بدهند مزهاش را از دست میدهد، چه برسد به برنامههای تلویزیونی! مثلا فکر میکنید اگر سیروس مقدم، برای تمام طول سال، «پایتخت» میساخت یا ایرج طهماسب، هفتهای چند بار «کلاه قرمزی» جدید تولید میکرد و روی آنتن میفرستاد بازهم از حذفشان ناراحت میشدیم؟ یا مثلا هنگام پخششان هیجان پیدا میکردیم؟ قطعا پاسخ خیر است. چون تجربه نشان داده است جذابترین برنامهها هم از جایی به بعد به تکرار میافتند و ارج و قربشان میان مردم از بین میرود. ماجرای پخش برنامههای روتین تلویزیونی در ایام تعطیلات هم دقیقا همین است. حالا گیریم یک مقدار به خاطر نوروز تغییر کرده باشند (که اکثرا تغییری نداشتند) اما ذاتشان همان است و از این رو نمیتوان انتظار داشت شور و شوق خاصی ایجاد کنند.
تداخل برنامهها
درست است که برنامهریزی برای چیدن کنداکتور برنامهها در تعطیلات نوروز به نسبت سایر روزهای سال، راحتتر است اما باز هم شبکهها ترجیح دادند بهترین برنامههایشان را در پرمخاطبترین ساعات شبانهروز روی آنتن بفرستند. به همین دلیل اگر دقت کرده باشید از ساعت 22 تا یک بامداد، تعدد پخش برنامهها به شدت بالا رفت و عملا مخاطبان نمیتوانستند هرشب، تمام برنامهها را دنبال کنند. شاید در وهله اول، این تداخل برنامهها نشانه پربار بودن شبکهها و قدرتنمایی تلویزیون باشد و بتوان آن را جزو نکات مثبت به حساب آورد اما خب طبیعتا نکات منفی زیادی هم دارد. نکته اول همین سردرگمی مخاطبان و از دست دادن برنامههاست. به هرحال مگر یک نفر در آن واحد چند برنامه میتواند ببیند؟ تازه علاوه بر برنامهها، سریالهای تلویزیونی هم هستند که بخش مهمی از مخاطبان به دنبال کردن آنها تمایل دارند. درست است که هرکدام از این برنامهها بازپخش دارند اما مگر میشود از مخاطبان خواست تمام طول روز برنامههای تلویزیونی تماشا کنند!
دیده نشدن برنامههای جدید
در این بین، چند برنامه هم بود که برای اولین بار از تلویزیون روی آنتن میرفت. مثل «ستاره ساز»، «پل فروردین»، «مسابقه منچ»، «گیرنده» و .... اگر بحث کیفیت این برنامهها را کنار بگذاریم، میتوانیم بگوییم پخش فشرده برنامهها و مسابقههای شبانگاهی باعث شده بعضی از این تازهواردها اصلا دیده نشوند. گرچه زیاد هم نمیشود بحث کیفیت را نادیده گرفت. چون عملا بین آثار جدید، برنامه درجه یک دیده نمیشد که بتواند سری میان سرها بالا بگیرد.
مهیا ماهرو
خبرنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: