مروری بر کتاب «چادر کردیم رفتیم تماشا»

بنشین در خانه و برو تماشا

گذشت آن زمانی که برای دیدن شهرها و کشورهای مختلف، مجبور بودی رنجِ سفر را به جان بخری و... در این روز و روزگار با دیدن تصاویر و فیلم‌ها و خواندن سفرنامه‌ها می‌توانیم در خانه بنشینیم و شش‌گوشه جهان را ببینیم. هر چه مسافر هنرمندتر باشد و بتواند جزئیات سفر را بهتر و بیشتر شرح دهد؛ ما هم از سفرِ نرفته و جاهای ندیده، بیشتر لذت می‌بریم و به قول مداح‌ها با چشمِ دلمان، افراد و اماکن و اتفاقات را می‌بینیم. این روزها که خیلی از اطرافیان‌مان عازم سفر حج هستند و دستِ ما کوتاه و خرما بر نخیل است؛ بهترین کار، خواندن سفرنامه‌های حج یا حج‌نامه‌هاست.
کد خبر: ۱۲۱۷۶۹۰

همین که توی آن هیر و ویر و شلوغی و سختی مکه و مدینه، یک آدمِ با‌حوصله پیدا شده و خاطرات روزانه‌اش از مبدأ تا مقصد را نوشته، خودش جذاب و جالب است؛ کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا سفرنامه عالیه‌خانم شیرازی، یکی از بانوان توانگرِ دوره قاجار است که در زمان ناصرالدین شاه، عازم سفر حج می‌شود و از همان روز اول تا آخرِ سفرش را ثبت می‌کند. این سفرنامه از چند جهت، جذاب و قابل تأمل است؛ یکی این‌که در آن دوره و زمانه، حج رفتن خیلی سخت و طاقت‌فرسا بوده. به قول استاد باستانی پاریزی، مثل حالاها سه ساعته حاجی نمی‌شدی؛ کسی که با آن امکانات و مشقات، به حج می‌رفته، حاجی واقعی می‌شده و سعی‌اش مشکور و حجش مقبول بوده.
آن وقت‌ها مثل حالا نبوده که در فرودگاهِ شهرِ خودتان سوار هواپیما شوید و چند ساعت بعد در فرودگاه عربستان پیاده شوید و بالعکس. بلکه باید راه دور و درازی را می‌پیمودید و از شهرها و کشورهای مختلف عبور می‌کردید. به همین دلیل، کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا، حج نامه صِرف نیست، بلکه سفرنامه عمان و هند و عراق و شهرهای مختلف ایران از قصر‌شیرین تا قم و تهران و کرمان هم هست.
نکته دیگر، روایتِ زنانه این سفرنامه است. در روزگاری که بسیاری از مردان سواد خواندن و نوشتن نداشتند؛ همین که یک خانم، می‌توانسته بنویسد خودش محشر است؛ چه برسد به این‌که علاوه بر سوادِ نوشتن، ذوق ادبی هم داشته باشد و به ژانر سفرنامه‌نویسی و اشعار فارسی هم مسلط باشد و هر‌از‌گاهی گریزی بزند به اشعار یک شاعر. به نظر ما که ایشان، روایت‌نویس قهاری هم هست و می‌داند چگونه متنش را از یکدستی و کسالت‌آوری نجات دهد؛ مثلا کجا لحنش را تغییر بدهد و طنز و طعنه و تعریض به کار ببرد. چه‌قدر به جزئیات بپردازد که هم زیاده‌گویی نکرده باشد و هم صحنه را کاملا مجسم کرده باشد یا کجا شعر و ضرب‌المثل به کار ببرد. زاویه دیدِ ظریف و جزئی‌نگرِ زنانه هم جذابیتِ این سفرنامه را چند برابر کرده؛ البته بگذریم از جاهایی که مشقتِ سفر بر ایشان غلبه می‌کند و دهان به فحش و ناسزا می‌گشایند!
البته عالیه خانم شیرازی، علاوه بر نویسندگی، هنرهای زیاد دیگری دارد. از هنرهای زنانه مثل آشپزی، خیاطی، ملیله و منجوق‌دوزی تا هنرهایی مثل حسابداری که در زمان قاجار کاملا مردانه بوده. البته اگر کفایت، کاردانی، تدبیر و تمشیتِ کارها را هم هنر بدانیم عالیه خانم شیرازی یک‌هنرمند تمام‌عیار است و امورِ زنانِ دربار را با یک انگشت می‌چرخاند. جالب است که اکثر زنان دربار برعکسِ عالیه خانم، هیچ هنری ندارند و کاملا منفعل هستند. البته همین عالیه خانمِ همه فن حریف هم مدام خودش را با مردان مقایسه می‌کند و می‌گوید کمتر از آنان است. مثلا اولِ اولِ سفرنامه، خودزنی می‌کند! و می‌گوید:« مجبور شدم لابد به این خطِ نحسِ نجسِ خودم شرح حالی بنویسم که یادگار بماند.» یا در فصل بعد، ضمن توصیف دریای بمبئی می‌گوید: «عقل من که سهل است، خیلی با عقل و شعورها نمی‌توانند تصور یک کار فرنگی‌ها را بکنند.»
با خواندن این سفرنامه، دیدِ جامعی از دوره قاجار به دست می‌آورید و هر اطلاعاتی که از این برهه تاریخی بخواهید را پیدا می‌کنید. از شیوه حکمرانی تا تفریحات و سرگرمی‌های شاه مملکت. از رسم و رسوم عقد و ازدواج تا آداب طلاق و تجدیدِ فراش. از انواع بیماری‌ها تا اقسام دارو و درمان‌ها. از آداب جشن و مولودی تا رسوم روضه و عزاداری. از اطلاعات جغرافیایی و تاریخی تا نوع پوشش و گویش و خورشِ مردم شهرها و کشورهای مختلف.
کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا در هشت فصل، تدوین شده است. فصل نخست« جای همه عزیزان خالی» نام دارد که درباره شروع سفرش از کرمان و گذر از شهرهای مختلف ایران است. سختی سفر با مال! کم است؛ بیماری سرکار علیه خانم هم قوز بالا قوز می‌شود و به همین دلیل عالیه خانم شیرازی، هر چند سطر یک بار می‌گوید: «الهی خداوند دِینِ واجب را از گردنِ همه دوستان ادا بکند ولی به آسانی».
در فصل دوم با عنوان« دنیا تا دنیا آب» مسیر مسقط، مطرح و بمبئی شرح داده می‌شود. نکته جالب در این بخش، توصیف دقیق غذا، آب و هوا و پوشش مردم هر منطقه است.در فصل سوم «قطار قطار همه جمع می‌شوند» بالاخره با سرو‌پایی خونین به مکه می‌رسیم! متاسفانه در این فصل، الفاظ نامناسبی در توصیف اهل تسنن به کار رفته که دلایل ناشر برای عدم حذف این عبارات هم قانع‌کننده به نظر نمی‌رسد. در فصل بعد «مالامال آفتاب گرم» هم اعمال حج را انجام داده و راهی مدینه می‌شویم. مسأله جالب توجه در این بخش، اشاره به اماکنی مثل بیت‌الاحزان یا مرقد حضرت خدیجه(س) و حضرت ابوطالب(ع) است که امروزه یا تخریب شده‌اند یا زوار به آنها دسترسی ندارند.
در فصل پنجم با عنوان«شمر و یزید بسیار است» عازم کربلا و عتبات عالیه عراق می‌شویم. توصیف شیوه‌های عزاداری و برگزاری عیدالزهرا در عراق و ملاقات عالیه خانم با میرزای شیرازی از نکات جالب این فصل است. در فصل ششم «هرطور بگیری می‌گذرد» بالاخره عالیه خانم به ایران برمی‌گردد و نسبتا کیفش کوک است و با صبر و حوصله، مختصات و امکانات شهرهای مختلف را برایمان توضیح می‌دهد. اما مفصل‌ترین بخش این کتاب، فصل هفتم با عنوان «هشتاد زن شاه بزک می‌کنند» که اقامت طولانی مدت عالیه خانم در تهران و دربار را به تفصیل توضیح می‌دهد. در این بخش از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا می‌شود. از کودک همسری تا تجدید فراش و عروسی و عزاداری و تعزیه تکیه دولت و انواع و اقسام جشن‌ها و آداب و رسومِ ریز و درشت. فصل آخر هم با وجود «گرما و مگس و زنگ قاطرها» بالاخره عالیه خانوم به شهرش کرمان برمی‌گردد و ما را به خدا می‌سپارد.

منصوره رضایی

دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها