در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
مل رابینز مثل بقیه اساتید موفقیت از جمله دارن هاردی تاکید میکندبه هیچ عنوان شبها و موقع خواب تلفن همراه را کنار رختخواب قرار ندهیم و در یک کلام از این منبع حواسپرتی و ایجاد کننده استرس بهشدت دوری کنیم.
خواندن این توصیهها یعنی بالا بردن سواد رسانهای و مدیریت استفاده از شبکههای اجتماعی. بیشتر ما در طول روز با این دست از مطالب مواجه میشویم، اما 99 درصد ما هر چند میدانیم عمل به این توصیهها یعنی قدم گذاشتن در راه موفقیت اما به آنها عمل نمیکنیم! مثل خیلی چیزهای دیگر که میدانیم بر علیه ماست، اما به جای دور شدن از آنها بیشتر به آنها نزدیک میشویم، شاید به این دلیل که عادت کردهایم خودمان را نابود کنیم. خود در اینجا به معنای روان و ذهن و مغز است که فرمانده ماست. ما میدانیم نباید از شبکههای اجتماعی برای خودافشایی زندگی خصوصی استفاده کرده و خودمان را در معرض آسیبها و قضاوتها قرار دهیم، اما این کار را میکنیم! میدانیم گشت زدن در شبکههای اجتماعی و در معرض تنشهای متفاوت قرار گرفتن یعنی ذهن و روان را در معرض نابودی قرار دادن، اما باز هم این کار را میکنیم چون معتاد شدهایم و ترک اعتیاد اول آگاهی میخواهد و بعد اراده که امیدوارم همین امروز همه ما تصمیم بگیریم و وارد کمپ ترک اعتیاد دنیای مجازی شویم! و از این همه تنشهای بیهوده که روزانه به خودمان وارد میکنیم، دور شویم؛ تنشهایی مانند ازدواج مجدد یک بازیگر یا سبک زندگی لاکچری یک سلبریتی که اعتماد به نفس ما را نشانه میگیرد و آن را تخریب میکند. افراد معروفی که باید به اعتماد مردم احترام بگذارند، اما این ابتداییترین منش انسانی را رعایت نمیکنند. با سودابه آقاجانیان، مجری قدیمی تلویزیون همصحبت شدم تا از تجربههایش در زمینه اجرا و معلمی استفاده کرده و برای این سؤال، جواب پیدا کنم که مرز اخلاق و بیاخلاقی در شبکههای اجتماعی کجاست؟
مراقب خودویرانگری باشیم!
آقاجانیان معتقد است که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به یکباره وارد سبک زندگی ما شدند و ما هنوز سواد حضور و استفاده از آنها را نداشتیم که دچارشان شدیم. شاید به همین دلیل است که این شبکهها که میتوانند در برخی موارد موثر خوب هم باشند به پدیدهای تقریبا مخرب در جامعه ما تبدیل شدهاند.
این مجری میگوید: کسانی که زندگی خصوصی و شخصی خود را به صورت مداوم در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند فقط برای جلب توجه است. آنها نیاز دارند دیده شوند و این نیاز آنقدر قوی است که گاهی از دستشان در میرود و از زندگی خود برای مورد توجه قرار گرفتن سوءاستفاده میکنند. این خودویرانگری کاملا به این ربط داردکه چه تعریفی از خودمان و شبکههای اجتماعی داریم. به نظرم تا وقتی رسانهها و شبکههای اجتماعی را نشناختهایم در آنها حضور نداشته باشیم بهتر است، حداقل به خودمان آسیب نمیزنیم.
به آقاجانیان میگویم به نظر میرسد در دنیای امروز میتوان با نگاهی به صفحات افراد در فضای مجازی به شخصیت و سبک زندگی آنها پی برد و دیگر مثل قدیم به رزومه نیاز نیست.
این مجری میگوید: این قضیه درباره بیشتر افرادی که در شبکههای اجتماعی فعال هستند، صدق نمیکند. به باور من آدمها در دنیای مجازی این قابلیت را دارند که خود جعلی و دروغین خود را به نمایش بگذارند و اصلا نمیتوان از روی پستهایی که به اشتراک میگذارند آنها را شناخت.البته شاید اگر روانشناس زبده یا رفتارشناس متخصص این صفحات را ببیند، پی به شخصیت اصلی آنها را ببرد، اما عموم مردم نمیتوانند مرز بین خود واقعی و واقعیت آدمهای فعال در دنیای مجازی را بشناسند.
مرز میان ریاکاری و صداقت
از آقاجانیان میپرسم حضور عموم مردم در شبکههای اجتماعی جای اما و اگر زیادی ندارد اما افراد معروف چون زیر ذرهبین هستند حضورشان در فضای مجازی بر روان و ذهن مردم و حتی سبک زندگی آنها موثر است، اما بیشتر این افراد هم گویا تعریفی از سواد رسانهای ندارند و گاهی چیزهایی میگویند و پستهایی منتشر میکنند که مردم به آنها واکنش نشان میدهند و آنها را قضاوت میکنند .در این شرایط افراد معروف شاکی میشوند که چرا به زندگی شخصی ما ورود میکنید. این تناقض را چگونه میشود مدیریت کرد؟
آقاجانیان میگوید: افراد معروف اتفاقا باید با حساسیت و آگاهی کامل وارد فضای مجازی شوند.آنها نباید در رسانهها و حوزههای فرهنگ و هنر فعال باشند و حرفهایی را بزنند، اما جور دیگر زندگی کرده و از افشای آن در شبکههای اجتماعی پروایی نداشته باشند. مردم نگاهشان به چهرههای معروف است.
باید قبول کنیم رصد میشویم و باید بپذیریم مردم ما را قضاوت خواهند کرد. باید به اصطلاح سنگهایمان را با خودمان وابکنیم و بدانیم با خودمان چند - چند هستیم. واقعیت این است رسانهها در ریاکاری و بداخلاقی چهرهها بیتقصیر نیستند. مدیریت رسانهها میدانند فلان بازیگر یا مجری چه سبک زندگی ای دارد، این سبک زندگی کاملا شخصی است و به خود او مربوط میشود، اما وقتی از این فرد معروف خواسته میشود نقشی را بازی کند که اصلا شبیه باورهای او نیست یا اجرای برنامههایی را به عهده بگیرد و به مردم توصیههایی کند که اصلا به آنها باور ندارد، یک جایی به اصطلاح
دم خروس بیرون میزند و در اینجا، هم اعتبار آن فرد زیرسؤال میرود و هم باور و اعتماد مردم.
به باور من باید با خودمان بیشتر صادق باشیم. جامعه و ترازهای اخلاقی و اعتماد را بشناسیم و برای پول و دستمزد آنچنانی برنامهای را به نام خودمان ثبت نکنیم، چون مردم هوشمندند و به هرحال روزی پی به واقعیت ما میبرند و آن روز دیگر هیچ اعتباری برایمان باقی نمیماند و از طرفی به مردمی که نگاهشان به ماست، ریاکاری و دوررویی را آموزش میدهیم.
از طرفی یاد بگیریم اگر دچار چنین تناقضی شدیم و مردم متوجه آن شدند، عذرخواهی کنیم، یک معذرتخواهی شرافتمندانه خیلی بهتر از زندگی در فضای دروغ و ریاکاری است، اما متاسفانه در جامعه ما تنها چیزی که در هیچ قشر و ردهای وجود ندارد، عذرخواهی است.
طاهره آشیانی
روزنامهنگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: