در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
دیدهاید بعضیها چقدر راحت راهی سفر میشوند؟یک چمدان کوچک که داخلش وسیلههای ضروری و مورد نیاز روزانه است.بعضی هم هستند برای سفر باید روزها برنامهریزی کنند، بستن چمدانشان چند روزی طول میکشد،گاهی چیزهایی با خود میبرند که شاید اصلا به کارشان نیاید،بیشتر از این که به فکر جاهای دیدنی سفر باشند، جای خواب و استراحت برایشان مهم است.میدانید فرق این دو گروه با هم چیست؟ اولی رهاست از همه قید و بندها و ذهن سیالی دارد و گروه دوم چسبیده به یک مکان خاص، ترسیده از این که نکند از دست بدهد، امنیت روانی، جانی، مالی و....
مائده طهماسبی، عاشق سفر است. سفر، بخش حذف نشدنی از زندگیش است.به گفته خودش از 19سالگی کوله را بسته و راهی شده. رفته به آلمان تا درس بخواند اما در کنار تحصیل، بسیار سفر کرده و حالا شده آن پختهای که میتوان با او درباره مفهوم و چرایی سفر همصحبت شد.او و همسرش؛ فرهادآئیش هنوز هم در سفرند،میروند تا از همه قید و بندهایی که آنها را به روزمرگی وادار میکند، آزاد شوند. روزهای تابستان که بچهها تعطیلند و اوقات فراغت بیشتر است و آب و هوا هم سر سازش بیشتری دارد و گاه و بیگاه نمیبارد وقت خوبی است برای سفر.این روزها مردم زیاد سفر میروند و نکته جالب اینجاست که شمال کشور بیشترین مسافر را دارد. بیشتر ایرانیها دوست دارند، تابستان چند روزی شمال باشند و به اصطلاح تنی به آب بزنند و خستگی از تن بهدر کنند و دوباره برگردند سر خانه و زندگیشان.
دل به دریا بزن!
از تجربیات طهماسبی استفاده میکنم و از او میپرسم، مقصد گردشگری یا سفر را چگونه میتوان انتخاب کرد که بیشتر آنها به شمال ختم نشود.
این بازیگر میگوید: در همه جای دنیا، رفتن به مکانی که دریا و ساحل دارد، برای سفر در اولویت است بهخصوص اگر این سفر برای استراحت باشد.شمال ایران دریا و جنگل دارد و هوایش مطبوع و خنک است پس نباید ایراد گرفت چرا مردم به شمال میروند.این سفرها برای قشر متوسط جامعه و کارمندها بسیار مناسب است چون میتوانند با هزینه کمی راهی شمال شوند و حتی یکی دو روزی در چادرهای مسافرتی اقامت کنند و لازم نباشد هزینه اقامت در هتل یا خانههای اجارهای را بدهند. این جور سفرهای ارزان و آسان در همه دنیا باب است. فقط نکتهای که باید به آن توجه کرد این است امکاناتی که دولت و مسؤولان گردشگری برای مسافران فراهم کردهاند خیلی محدود است و اتوبان شمال بعد از چند دهه هنوز به بهرهبرداری نرسیده.از آن طرف مسافرانی که به شمال کشور میروند اصلا رعایت نمیکنند و مثلا زبالههایشان را در همه جا پخش میکنند و الان شمال تبدیل شده به یک زبالهدانی بزرگ! چرا با این همه هشدار و تذکر، مردم همچنان آشغالهای خود را در طبیعت رها میکنند. این موضوع آنقدر زیاد است که حتی به فکر آینده بچههای خود هم نیستند و به این فکر نمیکنند که طبیعت و محیط زیست باید برای بچهها، نوهها و حتی نتیجههایشان حفظ شود.مردم فعلا با فرمان ضربالمثل: دیگی که برای من نمیجوشد تویش سر سگ بجوشد.... پیش میروند وخودخواهانه محیط زیست را نابود میکنند.!
این را هم بگویم اگر میخواهیم مردم را تشویق کنیم که به دیگر نقاط کشور سفر کنند ابتدا دولت باید زیرساختهای گردشگری آسان را در آن نقاط مهیا کند.مثلا الان کسی بخواهد به کاشان،کرمان یا یزد برود در این گرما کجا باید چادر بزند و کدام پارکها و دیگر نقاط شهر سرویس بهداشتی و امکانات سادهای برای اقامت چند روزه دارد که مردم بتوانند آنها را برای مقصد سفر انتخاب کنند.
سفر تفریحی یعنی چی؟
طهماسبی سفرها را تقسیمبندی میکند و میگوید: در همه جای دنیا سفرها انواع مختلف دارند، تفریحی که برای استراحت است، تحصیلی، آموزشی، تجاری و... در کشور ما سفرهای تفریحی علاقهمندان زیادی دارد. اما راستش را بخواهید ایرانیها با مفهوم و چگونگی این سفر آشنا نیستند. در کشورهای دیگر مردم به سفر استراحت و تفریحی میروند تا خستگی بهدر کنند.مثلا میروند کنار دریا،اگر در هتل اقامت دارند، تمام روز یا بخشی از شب را کنار دریا یا استخر سپری میکنند، کتابی با خود میبرند یا پخش کننده موسیقی.میروند برای استراحت مطلق.دیگر به خرید و پاساژگردی و بازار گردی نمیروند.اما در ایران انگار مردم توی ذهنشان بخشی را برای استراحت مطلق در نظر نگرفتهاند.میروند شهری که دریا دارد اما به جای استفاده از این تفریح طبق عادت میروند داخل شهر و به پاساژها و مراکز خرید سر میزنند و بیشتر وقت خود را آنجا سپری میکنند برای همین دوباره خسته به خانه و سر کار خود برمیگردند! برای سفر تفریحی حتی نباید به دیدن موزهها و بناهای تاریخی و... رفت چون انرژی زیادی از آدم میگیرد.اما ما ایرانیها معمولا میخواهیم با یک تیر چند نشان بزنیم و سفرهای مختلف را با هم قاطی میکنیم.
ذات سفر یعنی حرکت
مائده طهماسبی معتقد است کسی که سفر به سبک زندگی او تبدیل میشود، آدمی است که دل به هیچ چیز نمیبندد و خودش را مقید هیچچیز نمیکند.سفر انگیزه درونی قوی میخواهد.مسافر دائمی که باشی آنقدر از همه قیدها رها میشوی که نه دیگر مردم را قضاوت میکنی و نه در برابر شرایط سخت نق میزنی نه زیادهخواهی و نه جاهطلب.مسافر به جاده میزند تا با مردم و فرهنگهای مختلف آشنا شود.هر چقدر آگاهیات درباره جهان و آدمهای پیرامونت بیشتر شود، زندگی برایت سادهتر میشود چون یاد میگیری خودت را با شرایط سازگار کنی و وابسته به مکان و ابزار نباشی.مثلا این روزها همه ما به نوعی وابسته به اینترنت هستیم، مسافر که باشی یاد میگیری که برخی روزها در برخی مکانها که اینترنت در دسترست نیست، مضطرب نشوی و بدون آن هم زندگی کنی و لذت ببری. ذات سفر یعنی حرکت و همین سفر را زیبا کرده است، ذهن ما یاد گرفته به داشتههایش عادت کند؛داشتههایی که اگر نباشند ما دچار اضطراب و استرس زیادی شده و حتی بیمار میشویم.سفر که زیاد بروی ذهنت یاد میگیرد که عادت نکند.به تغییر عادت میکند و این بهترین هدیه سفر به آدمهاست.
بازیگر، فیلم ماهیها هم عاشق میشوند، میگوید: اما همه مردم عادت به سفر ندارند.برخی سفر کردن برایشان خیلی سخت است.علاقه یا بیعلاقگی به سفر به انگیزههای درونی و شرایط تربیتی افراد در خانواده و محیط بستگی دارد. اما به نظرم برگ برنده دست کسانی است که علاقهمند به سفرند. این گروه همیشه حتی آماده مرگ هستند چون مرگ هم یکجور دل بریدن و سفر است.
طاهره آشیانی
روزنامهنگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: