در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
نیما و حکایت دو خانه
خانه موزههای هنری در ایران تعدادشان چندان زیاد نیست، اما همین که چند هفته پیش اعلام شد خانه نیما یوشیج در منطقه یک تهران توسط شهرداری خریداری و از تخریب آن جلوگیری شد، اتفاق خوبی است. البته نیما یک خانه هم در یوش دارد، خانه پدریاش با معماری منحصر بهفرد و زیبایی که دیوارهای کاهگلیاش آنقدر چشمنواز است که هر عابری را صدا بزنند و به داخل این بنای زیبا بکشانند.
حالا نمیدانیم چقدر باید منتظر باشیم تا خانه نیما در تهران هم بازسازی و تعمیر شود و برسد به فضایی نزدیک به آنچه پدر شعر نوی فارسی در زمان حیات خود در آن میزیسته است، اما هر چه باشد باز هم امیدوار کننده است که این خانه تخریب نشد و یک ساختمان دراز بدقواره جایش را نگرفت.
در کنار این خانه تازه خریداری شده، خانهموزه دیگری قرار دارد که مدت زیادی از افتتاحش نمیگذرد و خیلیها دیدنش را به هم توصیه میکنند. خانهموزه سیمین دانشور و جلال آلاحمد که همسایه نیما بودهاند، حالا محل رفت و آمد خیلی از افرادی است که با نوشتههای این دو نویسنده و داستانهای به یادماندنی شان ارتباط خوبی برقرار کرده و قدم زدن در خانهشان را دوست دارند.
قبلتر هم در ایران خانهموزههایی راهاندازی شدهاند. نمونهاش خانهموزه شهریار است. خانه غزلسرای برجسته معاصر در تبریز که وسایل و دستنوشتههای شهریار را در خود دارد و زیبایی ساده این خانه خیلیها را به خود جلب کرده است. تبریز خانهموزه دیگری هم دارد که متعلق به پروین اعتصامی است. هر چند پروین تا هفت سالگی در این خانه زندگی کرده و بعدتر راهی تهران شده است، اما خانه کودکی هایش حفظ شده و حالا زینت دهنده بخشی از شهر تبریز شده است.
تهران یک خانهموزه هنری دیگری هم دارد که البته میگویند حسابی متروک بوده و در روز گاه حتی یک بازدیدکننده هم ندارد. خانهموزه صبا متعلق به ابوالحسن صبا، نوازنده و آهنگساز موسیقی ایران است. این موزه در خیابان ظهیرالاسلام واقع شده و در هیاهوی بازار کاغذ امروزی که در خیابان واقع است، گم شده است.
گنجهای خاک گرفته
خانهموزههای هنری در ایران اما به همین تعداد و درنهایت چند خانه دیگر که ممکن است گوشه و کناری باشند و ناشناخته محدود میشود و اثر دیگری از رشد و پیشرفت این خانهها که میتوانند هویت بخش یک گوشه از شهر و فرهنگ ایران باشند، نیست. نمونهاش خانه صادق هدایت است که روزهای بدی را گذرانده، از تبدیل شدن به مهدکودک گرفته تا انبار ضایعات بیمارستان امیراعلم و حالا هم هر چند پاکسازی شده، اما بلاتکلیف است.
خانه ملکالشعرای بهار هم در تهران به همین وضعیت دچار است و هر چند هر دوی این خانهها در فهرست میراث فرهنگی ثبت شدهاند، اما تاکنون اتفاق دیگری برایشان رخ نداده و قدمی برداشته نشده تا خانههای شخصیتهای شناخته شده در جهان، تبدیل به خانهموزه شود. خانه مهدی اخوانثالث را هم بگذارید کنار این خانهها. خانه این شاعر در تهران خریداری شده و اعلام شد که عملیات مرمت آن آغاز خواهد شد، اما همه چیز در همین حد باقی ماند و خبر دیگری از پیشرفت کار مرمت و بازسازی این خانه اعلام نشده است.
خانه مادری هوشنگ ابتهاج هم در شهر رشت ویران شد و هیچکس جلوی این اتفاق را نگرفت. همانطور که خانه پدری دکتر محمد معین ادیب و صاحب فرهنگ فارسی معین سالها در همین شهر به سرنوشتی مشابه دچار شد. البته معین در تهران خانهموزهای دارد و ابتهاج هنوز خانهموزهای ندارد.
بازی نه این است!
در همه دنیا خانهموزه شاعران و نویسندگان برجسته جایگاه مهمی دارد و گردشگران داخلی و خارجی بسیاری را به خود جلب میکند. در بسیاری از این خانهموزهها مسابقاتی هم برگزار میشود تا یاد و خاطره خالقان هنر و فرهنگ آن کشور حفظ شود. در ایران هم هر چند شهرداری اقدام به خرید این خانهها کرده و میتوان به ادامه روند امیدوار بود، اما خانهموزهها بهخصوص از نوع فرهنگی و هنریاش هنوز هم ظرفیتهایی هستند که میتوان گفت تا حد زیادی نادیده گرفته شدهاند.
زینب مرتضایی فرد
فرهنگی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: