در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
پرده اول :
۸ بهمن ۱۳۸۹ بود که بر اثر یک سوء تفاهم بین مبارک و حبیب العدلی، وزیر کشور و فرمانده پلیس او، پلیس یک میلیونی مصر فرو ریخت. زندانیان زندانهای مصر نیز که نگهبان و پلیسی برخود نمیدیدند از زندانها فرار کردند. محمد مرسی نیز یکی از این افراد بود. مردم مصر بیامان در خیابانهای قاهره شعار میدادند که مردم خواهان سرنگونی نظام هستند. ۲۲ بهمن بود که مبارک سقوط کرد. مردم خوشحال بودند؛ اما دقت نکردند مبارک، ارتشبد طنطاوی را به جای خود گمارده بود. نظام سقوط نکرده بود؛ بلکه فقط راس نظام تغییر کرده بود. ارتشبد طنطاوی نیامده بود که برود بلکه میخواست از فرصت استفاده کند و اختلاف جانشین مبارک را که بارز شده بود به نفع ارتش خاتمه دهد. ارتش مصر با خواسته مبارک که میخواست جمال پسر خویش را که سابقه نظامیگری نداشت به جانشینی برگزیند، سرناسازگاری گذاشته بود و معتقد بود ریاست جمهوری مصر سهم ازلی ارتش است. اما اخوان همه این تحولات را رصد میکرد و به تدریج با در دست گرفتن کنترل برخی تظاهرات و هدفمند کردن آنها توانست با دیگر نیروهای اجتماعی و سیاسی، جریانی را علیه ارتشبد طنطاوی رهبری و بالاخره ارتش را مجبور کند به انتخابات ریاستجمهوری با شرکت غیرنظامیان رضایت دهد. گردونه بخت در نامزدی انتخابات ریاست جمهوری مصر به نام محمد مرسی رقم خورد که دبیرکل حزب اخوان بود که برای ورود آسان اخوان به انتخابات تشکیل شده بود. ارتش بر قانون انتخابات تاکید میکرد که بر اساس آن اخوان به علت پایههای دینی نمیتوانست حزب باشد و نامزد معرفی کند و ضمنا کسانی که دارای پرونده محکومیت قضایی هستند حق نامزدی ندارند؛ هرچند این محکومیت به خاطر مبارزه با نظام مبارک باشد. بههمین علت بود که بسیاری از شخصیتهای اخوانی حق نامزدی نداشتند و شانس مرسی آن بود که هنوز در دادگاه محاکمه نشده بود. ارتش هم از سهم خود برای نامزدی یک ارتشی به نام سپهبد احمد شفیق عقبنشینی نکرده بود. در نهایت مرسی با کسب حدود ۵۱درصد آرا رئیسجمهور مصر شد.
پرده دوم :
۹ تیرماه ۱۳۹۱ مرسی بر تخت ریاست جمهوری مصر نشست. دولت عمیق دست او را کاملا بسته بود. سپهبد سیسی که در زمان مبارک رئیس سازمان اطلاعاتی ارتش و از طرف مبارک با انقلابیون اخوانی و غیر اخوانی گفت وگو میکرد؛ وزیر دفاع او شده بود. آنچنان فضا را برای او تنگ کردند که فقط توانست تعداد معدودی از نیروهای اخوان را به ریاست جمهوری ببرد و بسیاری از وزرای او از وابستگان به دولت عمیق بودند. ارتش، بخش امنیتی، پلیس، الازهر، قوه قضاییه و رسانهها علیه او بودند و پول سرمایهداران نظام مبارک به سوی آنها سرازیر بود. مرسی در داخل کاخ ریاست جمهوری محصور بود و دولت عمیق زیرپای او را خالی میکرد. مرسی دو راه پیش پای خود میدید؛ یا با قدرتهای خارجی مسلط بر دولت عمیق بسازد و از طریق آنها جایپای خود را محکم کند یا از مردم استمداد بطلبد. تصور اخوان و مرسی آن بود که راه اول مناسبتر است.
ششماه فرصت کافی بود که مرسی بفهمد نتیجه همه اعتماد کردنهای آنها به آمریکا و سعودی و تلاش برای موجه جلوه دادن خود نزد آنان نتیجهای نداشته و همچنان زیرپای او محکم نیست. مرسی به جبهه دیگری روی آورد که اتفاقا جایگاه اصلی اخوان بود. آنها سالها همراه فلسطینیها بودند و تاریخ درخشانی از مبارزه علیه صهیونیستها و تلاش برای برقراری حکومت اسلامی داشتند و باید به عقبه استراتژیک واقعی خود میپیوستند. حماس، ایران، ترکیه در این مسیر بودند.
اخوان و مرسی باید تشخیص میدادند این راه به تنهایی کفایت نمیکند؛ تجربه انقلاب اسلامی ایران آن بود که باید تودههای مومن و انقلابی و با انگیزه را به صحنه کشاند و آنها را در این صحنه حفظ کرد تا این خواستهها در صحنه عمل به کار گرفته شود.
پرده سوم :
۲۵ خرداد ۱۳۹۲ بود که محمد مرسی در استادیوم قاهره حاضر شد و در جمعی از هواداران خود که البته وزنه تکفیریها و سلفیها در آن زیاد بود حاضر شد و با دردست گرفتن پرچم نیروهای مخالف نظام سوریه گفت روابط مصر را با سوریه کاملا قطع میکند و به حزب ا... لبنان هشدار داد از سوریه خارج شود و....
این سخنان توبهنامهای بود که محمد مرسی با درک توطئه آمریکا، سعودی و ارتش مصر سعی داشت شرایط جدیدی برای خود ایجاد کند. میخواست بخشی از جامعه مصر را نیز همراه خود کند که در ظاهر مسالهای به نام سوریه میتوانست بین آنان و سعودی و آمریکا پیوند ایجاد کند.
مرسی تصور نمیکرد آمریکا با آنهمه شعارهای دموکراسیخواهی و سعودیها با چهرهای از اخلاق عربی، او را در برابر دولت عمیق قربانی کنند به گونهای که تنها یک ربع بعد از اعلام سقوط مرسی توسط سیسی؛ ملک عبدا... پادشاه وقت سعودی به سیسی تبریک گفت و سیسی نیز در برابر سوال یکی از خبرنگاران درباره مخالفت آمریکا با اقدام کودتایی او علیه مصر گفته بود او تقریبا روزی یک بار با چاکهاگل، وزیر دفاع آمریکا گفتوگوی تلفنی دارد. طرفداران مرسی بیش از ۴۰ روز در دو میدان شهر قاهره تحصن کردند؛ اما در نهایت پلیس و ارتش مصر با کشتاری فجیع، بساط آنان را جمع کردند.
تمامی عناصر اخوان دستگیر و برای بسیاری از آنان احکام اولیه اعدام و حبسهای طولانی صادر و اموال بسیاری از آنان نیز مصادره شد. این سومین باری بود که اخوان به چنین سرنوشتی دچار میشد. بار اول در سال ۱۹۴۸ هزینه حمایت خود را از فلسطینیان داد. بار دوم به بهانه تلاش برای ترور عبدالناصر آنها را به سرنوشتی مشابه دچار کرد. این بار نیز مقهور دولت عمیق مصر شد و چوب اعتماد خود به آمریکا و سعودی را خورد. در این میان آرزوهای مردم مصر برای تحقق یک حکومت مبتنی بر احکام اسلام به محاق رفت تا چه وقت دوباره از این محاق خارج شود.
محمد مرسی تقریبا در آستانه ششمین سالگرد سقوطش، در زندان درگذشت. وکلا و بستگان او بارها درباره امکانات ضعیف پزشکی و اهمال در معالجه او هشدار داده بودند، همچنان که درباره محمد مهدی عاکف، رهبر پیشین اخوان نیز که در زندان فوت کرده بود، هشدار داده بودند.
امروز ترکیه، قطر، حماس و ایران و برخی دیگر برای فوت مرسی پیامهایی دادهاند؛ در حالی که سخنگوی وزارت خارجه آمریکا میگوید درباره فوت مرسی نظری ندارد و سعودیها هم با انتشار خبری علیه اخوان، خرسندی خود را از مرگ او بیان کردند. بارها حکایت اعتماد مصدق را به آمریکا برای مقامات اخوانی بازگو میکردم که مصدق گمان میکرد میتواند با کمک آمریکا، نفت را از انگلیس بگیرد و شاه را محدود کند؛ اما آمریکا با انگلستان و شاه متحد شد و علیه وی کودتا کرد.
مجتبی امانی
رئیس پیشین نمایندگی ایران
در قاهره
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: